روضه

مرکز نشر و دانلود متن روضه ، صوت روضه، کلیپ روضه، کتاب های مقتل ،شعر، مداحی و غیره

خلاصه مقتل حضرت علی اصغر (ع)

شهادت کودک شیر خواره ی ابا عبدالله الحسین(ع) حضرت علی اصغر(ع)

نوشته شیخ حسین انصاریان

از حادثه‌ها و مصائب بسیار سنگینی که به اهل‌بیت: وارد شد، شهادت شیر خواره‌ی مظلوم شش ماه‌ی حضرت سیدالشهدا(ع) است.

در کتاب های مهمی مثل وقعه الطف ابومخنف، ارشاد شیخ مفید، نفس المهموم، بحارالأنوار جلد چهل و پنج صفحه‌ی چهل و نه، احتجاج طبرسی صفحه‌ی صد و پنجاه و چهار، منتخب التّواریخ ملّا هاشم خراسانی صفحه‌ی دویست و هفتاد و چهار[۱]، آمده است: که امام(ع) هنگام وداع آخرشان به امّ کلثوم سفارش کردند که خواهر تو را به رعایت کودک شیرخواره‌ام که بیش از شش ماه از عمرش نگذشته سفارش می کنم.

خواهر گفت: برادر! این طفل سه شبانه روز است بی شیر و تشنه است، اگر امکان دارد شربت آبی برای او فراهم شود. حضرت امام حسین(ع) شش ماه را در آغوش گرفت، به سوی مردم رفت، وقتی برابر مردم قرار گرفت، فرمود: ای مردم! برادران، اولاد و یاران مرا کشتید، غیر از این کودک برای من کسی نمانده، «وَ هُوَ یَتَلظّی عَطَشا مِن غَیرِ ذَنبٍ» این بچه بدون گناه، مانند ماهی از آب بیرون افتاده از شدت تشنگی دو لبش را به هم می زند، آبی به او بدهید، اگر به من رحم نمی کنید به این ششم ماه رحم کنید. ای مردم! شیر در سینه‌ی مادر این بچه خشک شده است.

امام(ع) در حال سخن گفتن بود که حرمله تیری به گلوی طفل زد. عبارت مقاتل می گوید: «فَذُبحَ الطِفل مِنَ الوَرید إلَی الوَرید أو مِنَ الاُذُنِ إلَی الاُذُن» ذبح، یعنی سر بریده شده. چنان که سبط ابن جوزی از علمای اهل سنت در کتاب تذکره الخواص می گوید: سر طفل در آغوش امام حسین(ع) از بدن جدا شد، امام(ع) خون گلوی بریده‌ی شش ماه را با کف دست به طرف آسمان می‌پاشید و می‌گفت: خدایا! بر این مردم شاهد باش، اینان نذر کرده‌اند که احدی از نسل پیغمبر را باقی نگذارند.[۲]

در کتاب نفس المهموم مرحوم محدث قمی آمده است که امام(ع) گریه کرد و گفت: «اللهمَّ احکُم بَینَنا وَ بَینَ قومٍ دَعَونا لِیَنصُرونا فَقَتَلونا» خدایا بین ما و بین این مردم که ما را دعوت کردند که ما را یاری کنند، اما ما را کشتند، داوری کن. «فَنودیَ مِنَ الهَواء» صدایی شنید، «یا حُسِین دَعَه» بچه ات را رها کن، «فَإنَّ لَهُ مُرضِعاً فِی الجَنَّه» ما برای او دایه‌ای در بهشت قرار دادیم. امام در حال شکایت بود که حصین بن تمیم، تیر به سوی دهان مبارک حضرت حسین(ع) انداخت که لب حضرت را شکافت و خون جاری شد. حضرت در حال گریه گفت: «اللهمَّ أشکوا إلَیکَ مایَفعَلُ بی وَ بِإخوَتی وَ وُلدی وَ أهلَ بَیتی» خدایا به تو شکایت می کنم از آن چه با من و برادران و فرزندان و خانواده ام این مردم انجام دادند. این در همان وقتی بود که کودک سر بریده در آغوش امام(ع) بود. سپس کودک را به سینه گرفت، به خیمه برگشت، در حالی که سکینه از حضرت استقبال کرد، گفت: پدر امیدوارم که برادرم را سیراب کرده باشی. ظاهراً حضرت شش ماهه‌ی شهید را زیر عبا پنهان کرده بودند. چون سکینه ندید، فکر می‌کرد بچه را سیراب کرده‌اند و در آغوش پدر زیر عبا خواب است.

حضرت فرمود: دخترم این برادر تو است که با تیر دشمنان سر از بدنش جدا شد.

در کتاب روضه‌ی کافی کلینی آمده است، کُمِیت ابنِ زید اسدی می‌گوید: من مشرف شدم خدمت امام صادق(ع)، به کمیت فرمود درباره‌ی جدّم حسین شعر بخوان. وقتی در مصائب حضرت  شروع به شعر خواندن کردم، امام(ع) به شدت گریه کرد. زنان و اهل حرم هم در اتاق‌های خودشان به شدت گریه کردند. امام(ع) در حال گریه بودند که یک مرتبه کنیزی از پشت پرده وارد شد و طفل شیرخواری را در آغوش امام(ع) گذاشت.

در این وقت گریه‌ی امام به نهایت شدت رسید و صدای حضرت بلند شد، صدای زنان هم به نوحه و گریه شنیده شد. از این عمل معلوم می شود که مقصود اهل حرم این بود که مجلسیان که خدمت حضرت صادق(ع) هستند، با دیدن طفل شیرخواره به یاد شیرخواره‌ی کربلا بیفتند و بیشتر گریه کنند و این راهنمایی به همه‌ی عزاداران است که امور نمایشی که شما را به یاد حادثه‌ی کربلا می اندازد، و بر گریه‌‌ی شما اضافه می‌کند، انجامش مانعی ندارد.

 

پی نوشت ها:

[۱] وقعه الطف، ص۲۴۵

[۱] الإرشاد، ج۲، ص۱۰۸

[۱] نفس المهموم، ص۳۴۹

[۱] بحارالأنوار، ج۴۵

[۱] ص۴۹، باب۳۷

[۱] الإحتجاج، ج۲، ص۳۰۰

[۱] منتخب التّواریخ، ص۲۷۵

[۲] تذکره الخواص، ص۱۴۴

 

 

منبع: مقتل سیدالشهدا(ع)از مدینه تا مدینه/ نوشته: حضرت استاد حسین انصاریان


ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بسم الله الرحمن الرحیم

بوی عطرش به مشامم چو نسیم است خدا میداند

اهل عالم بدانید حسین شاه کریم است خدا میداند

ای دلم گرد یتیمی به من و تو به چه کار ؟

هر که ارباب ندارد یتیم است خدا میداند
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan