سوی خیمه برگرد خواهر حزینم ***تا به زیر خنجر ننگری چنینم
رو به خیمه خواهر تا که خود نبینی***وقت جان سپردن آه آتشینم
رو که بهر قتلم اینک ایستاده***خولی از یسار و شمر از یمینم
نیزه سنانست کامده به پهلو***تیر بوالحنوق است خورده برجبینم
رو که تا نبینی وقت رفتن جان***از لگد شکسته سینه حزینم
قسمت منو تو از ازل چنین بود***تو بلاکش دهر من بلا نشینم
تو اسیر شام و من شهید کوفه***تو از آن به ناله من از آن غمینم
من به قتلگاهم پیش نعش اکبر***تو برو به خیمه پیش عابدینم
یا بپوش دیده تا مرا نبینی***یا برو به خیمه تا ترا نبینم
- جمعه ۴ تیر ۹۵
- ۰۱:۲۵