آنگاه که امام مجتبی (علیه السلام) خواست قبل از جنگ با معاویه سپاهیانش را بسنجد و از اینکه اصحاب او اطاعتش می کنند ، مطمئن شود تا علی الظاهر دوستان از دشمنان شناخته شوند ، و با بصیرت با معاویه و اهل شام روبرو شود ، امر فرمود که سپاهش برای اقامه نماز جماعت جمع شوند ؛ بعد حضرت بالای منبر رفت و خطبه ای ایراد نموده و فرمود : الْحَمْدُ لِلَّهِ کُلَّمَا حَمِدَهُ حَامِدٌ وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ کُلَّمَا شَهِدَ لَهُ شَاهِدٌ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ أَرْسَلَهُ بِالْحَقِّ وَ ائْتَمَنَهُ عَلَى الْوَحْیِ ص أَمَّا بَعْدَ فَوَ اللَّهِ إِنِّی لَأَرْجُو أَنْ أَکُونَ قَدْ أَصْبَحْتُ بِحَمْدِ اللَّهِ وَ مَنِّهِ وَ أَنَا أَنْصَحُ خَلْقَ اللَّهِ لِخَلْقِهِ وَ مَا أَصْبَحْتُ مُحْتَمِلًا عَلَى امْرِئٍ مُسْلِمٍ ضَغِینَةً وَ لَا مُرِیداً لَهُ بِسُوءٍ وَ لَا غَائِلَةً وَ إِنَّ مَا تَکْرَهُونَ فِی الْجَمَاعَةِ خَیْرٌ لَکُمْ مِمَّا تُحِبُّونَ فِی الْفُرْقَةِ وَ إِنِّی نَاظِرٌ لَکُمْ خَیْراً مِنْ نَظَرِکُمْ لِأَنْفُسِکُمْ فَلَا تُخَالِفُوا أَمْرِی وَ لَا تَرُدُّوا عَلَیَّ رَأْیِی غَفَرَ اللَّهُ لِی وَ لَکُمْ وَ أَرْشَدَنِی وَ إِیَّاکُمْ لِمَا فِیهِ الْمَحَبَّةُ وَ الرِّضَا
یعنی :
ستایش خداوند را به اندازه ستایش هر ستایش کننده ای ، و شهادت می دهم که نیست معبودی مگر الله به اندازه شهادت هر شهادت دهنده ای ، و شهادت می دهم که محمد صلی الله علیه و آله عبد او و رسول اوست که او را به حق فرستاده و او را امین وحی قرار داد. اما بعد! پس بخدا قسم من امیدوارم که در ستایش خداوند و نعمت او بسر برم و من نصیحت میکنم خلق خدا را برای خلق او (یعنی مراعات مخلوقات را بنمایند) و من صبح نمی کنم در حالیکه حامل کینه ای از مسلمانی باشم و اراده شر و هلاکت برای مسلمانی نمی کنم و بدرستیکه آنچه اکراه دارید در تجمعتان بهتر است از آنچه که دوست می دارید در تفرقه تان. آگاه باشید من برای شما خیر اندیش تر از خودتان به خودتان هستم ، پس مخالفت امر من نکنید و تصمیم مرا رد نکنید. خداوند من و شما را بیامرزد و من و شما را به چیزی که در آن محبت و رضا(ی او)ست هدایت فرماید.
پس در این هنگام مردم به یکدیگر نگاه کردند و گفتند : به نظر شما چه منظوری از این سخنان دارد؟ و در جواب یکدیگر گفتند : به خدا قسم به نظر ما می خواهد با معاویه صلح کند و کار را به او واگذار نماید. پس به هم گفتند : این مرد(امام حسن مجتبی (علیه السلام)) کافر شده! ، آنگاه به خیمه او حمله ور شدند و آن را غارت کردند ، تا جائی که سجاده از زیر پای مبارکش ربودند ،
- جمعه ۲۸ آذر ۹۳
- ۰۷:۰۹