روضه

مرکز نشر و دانلود متن روضه ، صوت روضه، کلیپ روضه، کتاب های مقتل ،شعر، مداحی و غیره

بسم الله الرحمن الرحیم

کربلا برای دیدنت چشم انتظارم

همه لحظه لحظه ها رو می شمارم

به خدا خسته شدم بسته جدایی

کی میشه سر روی شش گوشت بذارم

برای عضویت در خبرنامه و اطلاع از آخرین بروزرسانی وبلاگ ایمیل خود را در کادر ذیل وارد نموده و دکمه ارسال به خبرنامه  را بزنید!

پس از تکمیل مراحل ثبت نام و دریافت اولین ایمیل از خبرنامه، روی لینک فعال سازی کلیک نمائید!

ایمیل خود را وارد کنید:

FeedBurner

 

عزادارى امام حسین (علیه اسلام) در طول تاریخ

حماسه کربلا، بزرگترین و دلخراش ترین واقعه تاریخ است که پس از 1400 سال هنوز هم زنده مانده و پس از چهارده قرن به یاد آن واقعه اشکها ریخته می شود و ناله و فریاد به پا است. در این مقاله قصد داریم که سیر تاریخی عزاداری شهدای کربلا را مورد بررسی قرار دهیم.

مراسم عزادارى امام حسین(علیه اسلام) نخستین بار در روز یازدهم محرم سال 61 هجرى در کنار اجساد مطهر شهیدان توسط اهل بیت‏ علیه السلام برگزار گردید.

پس از آن هنگام ورود کاروان اسیران به کوفه، امام زین ‏العابدین و حضرت زینب و ام‏ کلثوم علیهم السلام براى مردم کوفه که براى تماشا آمده بودند، سخنرانى کردند. در پى این سخنرانیها صداى ضجه و گریه از خانه‏ها و مردم کوفه بلند شد. که به نوعی عزاداری برای شهدا و افشاگری امویان بود.

یک راه حل مشکل تضمینی برای مشکل ازدواج + فیلم

مشکل ازدواج دارید؟

شهوت بهتون فشار آورده؟
نمیخواهید به گناه بیفتید؟
یا خدای ناکرده آلوده شدید! ولی دوست ندارید ادامه بدید!؟
می خواهید نجات پیدا کنید!؟
مورد مناسب پیدا نمیشه!؟
سنتون بالا رفته! و نگرانید!؟
پس با ما همراه شوید! تا  شما را جائی بفرستیم که دست خالی برنگردید

ان کنت باکیا فابک للحسین یعنی این + فیلم


امام رضا
(علیه السلام):

«یاابن الشبیب ان کنت باکیا فابک للحسین»

ای پسر شبیب خواستی گریه کنی برای حسین گریه کن!!

این فیلم رو ببینید!! من نموتونم توضیح بدم!!

دریافت
مدت زمان: 3 دقیقه 32 ثانیه

کتابخانه تخصصی بی بی دو عالم حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها)

حدود 200 جلد کتاب مفید در مورد ذکر مصائب، مرثیه و مدایح، احادیث،  زندگانی و سیره حضرت و...+ کتابخانه های دیجیتالی

دانلود و مطالعه فرمتهای مختلف برای استفاده در انواع موبایل ، تبلت و کامپیوتر



برای مشاهده و دانلود تصویر با اندازه واقعی روی تصویر کلیک کنید
 

دانلود روضه صوتی حضرت فاطمه زهرا س از واعظان مشهور

 

برای دیدن تصویر در اندازه واقعی روی آن کلیک کنید

استاد فرحزاد

دریافت

وصیت امام باقرعلیه السلام

- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: کَتَبَ أَبِی فِی وَصِیَّتِهِ أَنْ أُکَفِّنَهُ فِی ثَلَاثَةِ أَثْوَابٍ أَحَدُهَا رِدَاءٌ لَهُ حِبَرَةٌ کَانَ یُصَلِّی فِیهِ یَوْمَ الْجُمُعَةِ وَ ثَوْبٌ آخَرُ وَ قَمِیصٌ فَقُلْتُ لِأَبِی لِمَ تَکْتُبُ هَذَا فَقَالَ أَخَافُ أَنْ یَغْلِبَکَ النَّاسُ وَ إِنْ قَالُوا کَفِّنْهُ فِی أَرْبَعَةٍ أَوْ خَمْسَةٍ فَلَا تَفْعَلْ‏ وَ عَمِّمْنِی بِعِمَامَةٍ وَ لَیْسَ تُعَدُّ الْعِمَامَةُ مِنَ الْکَفَنِ إِنَّمَا یُعَدُّ مَا یُلَفُّ بِهِ الْجَسَدُ.(1)
- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ لِی أَبِی یَا جَعْفَرُ أَوْقِفْ لِی مِنْ مَالِی کَذَا وَ کَذَا لِنَوَادِبَ تَنْدُبُنِی عَشْرَ سِنِینَ بِمِنًى أَیَّامَ مِنًى‏.(2)

حضرت صادق(ع) فرمود: پدرم در وصیت خود نوشت او را در سه جامه کفن کنم. ردائى که زرد رنگ بود و در روزهاى جمعه با آن نماز می خواند و یک جامه دیگر و پیراهنى. عرض کردم: پدر این یکى را ننوشته ‏اى. فرمود می ترسم مردم عیب جوئى کنند و بگویند در چهار یا پنج جامه پدرش را کفن نموده؛ ولى بر سرم عمامه ‏اى ببند زیرا عمامه جزء کفن محسوب نمی شود. کفن آن چیزى است که جسد را بپوشاند.
 حضرت صادق فرمود: پدرم به من سفارش کرد که از مالم فلان مبلغ را وقف کن تا نوحه‏ سرایان در ایام حج در منى برایم نوحه‏ سرائى کنند.


پی نوشت:
1. الکافی (ط - الإسلامیة)،ج‏3، 144.
2. الکافی (ط - الإسلامیة)،ج‏5،117.

خزانه های زمین در اختیار امام

و روى الحسن بن أحمد بن سلمة، عن محمّد بن المثنّى، عن عثمان ابن عیسى، عمّن حدّثه، عن جابر، عن أبی جعفر (علیه السلام) قال: شکوت إلیه الحاجة، فقال: یا جابر، ما عندنا درهم.
قال: فلم ألبث أن دخل الکمیت بن زید الشاعر، فقال له: جعلنی اللّه فداک أ تأذن لی أن انشدک قصیدة قلتها فیکم؟
فقال له: هاتها. فأنشده قصیدة أوّلها:
من لقلب متیّم مستهام‏ «6»
فلمّا فرغ منها قال: یا غلام، ادخل ذلک البیت و أخرج إلى الکمیت بدرة ، و ادفعها إلیه. فأخرجها و وضعها بین یدیه‏.
فقال له: جعلت فداک، إن رأیت أن تأذن لی فی اخرى. فقال له: هاتها. فأنشده اخرى، فأمر له ببدرة اخرى، فاخرجت له من البیت.
ثمّ قال له: الثالثة. فأذن له، فأمر له ببدرة ثالثة، فاخرجت له.
فقال له الکمیت: یا سیّدی، و اللّه ما انشدک طلبا لعرض من الدنیا، و ما أردت بذلک إلّا صلّة لرسول اللّه (صلّى اللّه علیه و آله)، و ما أوجبه اللّه علیّ من حقکم.
فدعا له أبو جعفر، ثمّ قال: یا غلام، ردّ هذه البدر فی مکانها. فأخذها الغلام فردّها.
قال جابر: فقلت فی نفسی: شکوت إلیه الحاجة فقال: ما عندی شی‏ء، و أمر للکمیت بثلاثین ألف درهم!
و خرج الکمیت فقال: یا جابر، قم فادخل ذلک البیت.

تشییع و دفن امام باقر علیه السلام

و قام‏ الامام‏ الصادق‏ علیه‏ السلام‏ بتجهیز الجثمان‏ المقدس‏ فغسله‏ و کفنه‏، و هو یذرف‏ أحر الدموع‏ على‏ فقد أبیه‏ الذی‏ ما أظلت‏ مثله‏ سماء الدنیا فی‏ عصره‏ علما و فضلا و حریجة فی‏ الدین‏.
و نقل الجثمان العظیم من الحمیمة تحت هالة من التهلیل و التکبیر قد حفت به الجماهیر، و السعید من الناس الذی یلمس نعش الامام ...
و سارت مواکب التشییع، و هی تعدد مناقب الامام أبی جعفر (ع) و الطافه‏ و عائدته على هذه الأمة، و أنتهی بالجثمان المقدس إلى بقیع الغرقد، فحفر له قبر بجوار الامام الأعظم أبیه زین العابدین علیه السلام، و بجوار عم أبیه الامام الحسن سید شباب أهل الجنة (ع) و أنزل الامام الصادق أباه فی مقره الأخیر فواراه فیه، و قد وارى معه العلم و الحلم، و المعروف و البر بالناس.

و امام صادق(ع) برای غسل دادن و کفن نمودن بدن مقدس پدر برخواست در حالی که اشک بر گونه اش روان بود. اشکی که از ماتم از دست دادن پدری بود که آسمان دنیا بر سر کس دیگری چون او در آن عصر از لحاظ علم و فضل و تعمق در دین سایه نیافکنده بود.

سفر امام باقر علیه السلام و جابر بن یزید جُعفى

الخرائج و الجرائح رَوَى جَابِرٌ الْجُعْفِیُّ قَالَ خَرَجْتُ مَعَ أَبِی جَعْفَرٍ ع إِلَى الْحَجِّ وَ أَنَا زَمِیلُهُ- إِذْ أَقْبَلَ وَرَشَانٌ فَوَقَعَ عَلَى عِضَادَتَیْ مَحْمِلِهِ فَتَرَنَّمَ- فَذَهَبْتُ لِآخُذَهُ فَصَاحَ بِی مَهْ یَا جَابِرُ- فَإِنَّهُ اسْتَجَارَ بِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ- فَقُلْتُ وَ مَا الَّذِی شَکَا إِلَیْکَ- فَقَالَ شَکَا إِلَیَّ أَنَّهُ یُفْرِخُ فِی هَذَا الْجَبَلِ مُنْذُ ثَلَاثِ سِنِینَ- وَ أَنَّ حَیَّةً تَأْتِیهِ فَتَأْکُلُ فِرَاخَهُ- فَسَأَلَنِی أَنْ أَدْعُوَ اللَّهَ عَلَیْهَا لِیَقْتُلَهَا- فَفَعَلْتُ وَ قَدْ قَتَلَهَا اللَّهُ- ثُمَّ سِرْنَا حَتَّى إِذَا کَانَ وَجْهُ السَّحَرِ قَالَ لِی انْزِلْ یَا جَابِرُ- فَنَزَلْتُ فَأَخَذْتُ بِخِطَامِ الْجَمَلِ وَ نَزَلَ فَتَنَحَّى عَنِ الطَّرِیقِ- ثُمَّ عَمَدَ إِلَى رَوْضَةٍ مِنَ الْأَرْضِ ذَاتِ رَمْلٍ- فَأَقْبَلَ فَکَشَفَ الرَّمْلَ یَمْنَةً وَ یَسْرَةً وَ هُوَ یَقُولُ- اللَّهُمَّ اسْقِنَا وَ طَهِّرْنَا إِذْ بَدَا حَجَرٌ أَبْیَضُ بَیْنَ الرَّمْلِ- فَاقْتَلَعَهُ فَنَبَعَ لَهُ عَیْنُ مَاءٍ أَبْیَضَ صَافٍ فَتَوَضَّأَ وَ شَرِبْنَا مِنْهُ- ثُمَّ ارْتَحَلْنَا فَأَصْبَحْنَا دُونَ قَرْیَةٍ وَ نَخْلٍ- فَعَمَدَ أَبُو جَعْفَرٍ إِلَى نَخْلَةٍ یَابِسَةٍ فِیهَا فَدَنَا مِنْهَا- وَ قَالَ أَیَّتُهَا النَّخْلَةُ أَطْعِمِینَا مِمَّا خَلَقَ اللَّهُ فِیکِ- فَلَقَدْ رَأَیْتُ النَّخْلَةَ تَنْحَنِی- حَتَّى جَعَلْنَا نَتَنَاوَلُ مِنْ ثَمَرِهَا وَ نَأْکُلُ- وَ إِذَا أَعْرَابِیٌّ یَقُولُ مَا رَأَیْتُ سَاحِراً کَالْیَوْمِ- فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ یَا أَعْرَابِیُّ لَا تَکْذِبَنَّ عَلَیْنَا أَهْلَ الْبَیْتِ- فَإِنَّهُ لَیْسَ مِنَّا سَاحِرٌ وَ لَا کَاهِنٌ- وَ لَکِنْ عُلِّمْنَا أَسْمَاءً مِنْ أَسْمَاءِ اللَّهِ تَعَالَى- فَنَسْأَلُ بِهَا فَنُعْطَى وَ نَدْعُو فَنُجَابُ.

جابر بن یزید جُعفى حکایت کند:
در یکى از سال ها، به همراه حضرت باقرالعلوم علیه السلام رهسپار مکّه معظّمه شدم .
در بین راه ، دو پرنده به سمت ما آمدند و بالاى کجاوه امام محمّد باقر علیه السلام نشستند و مشغول سر و صدا شدند، من خواستم آن ها را بگیرم تا همراه خود داشته باشم ، ناگهان حضرت با صداى بلند، فرمود: اى جابر! آرام باش و پرندگان را به حال خود واگذار، آن ها به ما اهل بیت عصمت و طهارت پناه آورده اند.
عرضه داشتم : مولاى من ! مشکل و ناراحتى آن ها چیست ، که این چنین به شما پناهنده شده اند؟!
حضرت فرمود: آن ها مدّت سه سال است که در این حوالى لانه دارند و هرگاه تخم مى گذارند تا جوجه شود، مارى در اطراف آن ها هست که مى آید و جوجه هاى آن ها را مى خورد.

مرگ مرد شامى و دعای امام باقر علیه السلام برای حیات دوباره

و روى الشیخ أبو علی الحسن بن محمّد بن الحسن الطوسی فی کتاب الأمالی عن أبیه عن أبی القاسم بن شبل عن ظفر بن حمدون عن إبراهیم بن إسحاق‏ الأحمری عن محمّد بن سلیمان عن أبیه، قال: کان رجل من أهل الشام یختلف إلى أبی جعفر علیه السّلام، إلى أن قال: فلم یلبث إلّا یسیرا حتى مرض الشامی و اشتد وجعه فلما ثقل دعا ولیه و قال له: إذا أنت مددت علیّ الثوب‏  فائت محمّد بن علی و سله أن یصلّی علی، و أعلمه أنی الذی أمرتک بذلک، فلما أن کان نصف اللیل ظنوا أنه قد برد و سجوه، فلما أن أصبح الناس خرج ولیّه إلى المسجد فلما أن صلى محمّد بن علی علیه السّلام و تورک و کان إذا صلى عقب فی مجلسه قال: یا أبا جعفر إن فلانا الشامی قد هلک و هو یسألک أن تصلی علیه، فقال أبو جعفر: کلا إن بلاد الشام بلاد برد و الحجاز بلاد حرّ و لحمها شدید، فانطلق فلا تعجلنّ على صاحبک حتى آتیکم إلى أن قال: ثم نهض فانتهى إلى منزل الشامی فدخل علیه فدعاه فأجابه، ثم أجلسه فسنده، ثم دعا له بسویق فسقاه ثم قال لأهله: أجلوا جوفه و بردوا صدره بالطعام البارد، ثم انصرف فلم یلبث إلا قلیلا حتى عوفی الشامی فأتى أبا جعفر علیه السّلام فقال أخلنی فأخلاه فقال: أشهد أنک حجة اللّه على خلقه، و بابه الذی یوتى منه، فمن أتى من غیرک خاب و خسر و ضل ضلالا بعیدا، فقال له أبو جعفر علیه السّلام: و ما بدا لک؟ فقال: أشهد أنی عهدت بروحی و عاینت بعینی فلم یتفاجأنی إلا و مناد ینادی أسمعه بأذنی، و ما أنا بالنائم: ردوا علیه روحه فقد سألنا ذلک محمّد بن علی، «الحدیث».


یکى از اهالى شام که به امام محمّد باقر علیه السلام بسیار علاقه مند بود و هر چند وقت یک بار به ملاقات و زیارت آن حضرت مى آمد، در یکى از زیارت هایش پس از گذشت چند روزى در شهر مدینه منوّره مریض شد و در بستر بیمارى و در شُرف مرگ قرار گرفت ، به یکى از دوستان خود گفت:
همین که من از دنیا رفتم ، به حضرت ابو جعفر محمّد بن علىّ، باقرالعلوم صلوات اللّه علیه بگو تا بر جنازه ام نماز بخواند و در مراسم تدفین من نیز شرکت نماید.

توسل به حضرت زهرا علیهاالسلام

در سیره امام باقر علیه السلام داریم که هنگامی که حضرت دچار بیماری تب می شدند آب سرد می طلبیدند و هنگام استفاده از آن با صدای بلند به شکلی که صدای مبارک آن حضرت از بیرون خانه شنیده می شد، حضرت فریاد می زدند: یا فاطمةُ بنتَ محمد. علامه مجلسی می فرمایند:شاید حضرت باقر علیه السلام در هنگام تب کردن، مادرش حضرت فاطمه علیها السلام را برای شفا گرفتن صداغ می زده است، تا خداوند به احترام حضرت فاطمه علیهاالسلام ناراحتی تب را از او دفع نماید.
در همین زمینه شیخ عباس قمی می فرماید: شاید تذکر به نام حضرت زهرا علیهاالسلام در هنگام تب شدید بیانکر این بود که همچنانکه بدنم به آتش تب می سوزد و آن را با آب سرد خاموش می سازم قلبم هم به آتش مصیبت مادرم فاطمه علیهاالسلام گدازان است لذا با ذکر فاطمه علیهاالسلام دل را آرام می ساختند.
اینجا بقیع عشق است گنبد چرا ندارد      هر کس نبوسد این خاک در کعبه جا ندارد
قسم به نور طاها قسم به اشک زهرا         غربت این زمین را کرب و بلا ندارد


منبع: فاطمة الزهرا بهجة قلب مصطفی، ص 15.

دشمنی زید بن حسن با امام باقر علیه السلام و مسموم نمودن امام

...فَوَیْلٌ لِمَنْ أَجْرَى اللَّهُ عَلَى یَدَیْهِ الشَّرَّ- فَأُسْرِجَ‏ لَهُ‏ فَرَکِبَ‏ أَبِی‏ وَ نَزَلَ‏ مُتَوَرِّماً فَأَمَرَ بِأَکْفَانٍ‏ لَهُ‏- وَ کَانَ‏ فِیهِ‏ ثِیَابٌ‏ أَبْیَضُ‏ أُحْرِمُ‏ فِیهِ‏ وَ قَالَ‏ اجْعَلُوهُ‏ فِی‏ أَکْفَانِی‏- وَ عَاشَ‏ ثَلَاثاً ثُمَ‏ مَضَى‏ ع‏ لِسَبِیلِهِ‏- وَ ذَلِکَ‏ السَّرْجُ عِنْدَ آلِ مُحَمَّدٍ مُعَلَّقٌ- ثُمَّ إِنَّ زَیْدَ بْنَ الْحَسَنِ بَقِیَ بَعْدَهُ أَیَّاماً فَعَرَضَ لَهُ دَاءٌ- فَلَمْ یَزَلْ یَتَخَبَّطُ وَ یَهْوِی وَ تَرَکَ الصَّلَاةَ حَتَّى مَاتَ‏.

ابا بصیر گفت: حضرت صادق(ع) فرمود: زید بن حسن با پدرم در مورد میراث پیامبر(ص) اختلاف داشت. می گفت من از فرزندان امام حسنم و از شما به میراث پیامبر سزاوارترم. زیرا من از نژاد فرزند بزرگترم باید میراث پیامبر را با من تقسیم کنى  و سهم مرا بدهى. پدرم سخن او را نپذیرفت.
زید شکایت به قاضى برد. براى نتیجه و جواب از طرف حضرت باقر زید بن على بن الحسین برادر حضرت باقر پیش قاضى رفت. در این رفت و آمدهاى پیش قاضى یک روز زید بن حسن بزید بن على گفت: ساکت باش پسر کنیز هندى.
زید بن على گفت بیزارم از اختلافى که نام مادرها را ببرند. به خدا قسم دیگر تا زنده باشم با تو سخن نخواهم گفت برگشت خدمت پدرم.

لحظات آخر عمر شریف امام حسن عسکری علیه السلام

قَالَ إِسْمَاعِیلُ بْنُ عَلِیٍ‏ دَخَلْتُ عَلَى أَبِی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ ع فِی الْمَرْضَةِ الَّتِی مَاتَ فِیهَا وَ أَنَا عِنْدَهُ إِذْ قَالَ لِخَادِمِهِ عَقِیدٍ وَ کَانَ الْخَادِمُ أَسْوَدَ نُوبِیّاً قَدْ خَدَمَ مِنْ قَبْلِهِ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ وَ هُوَ رَبَّى الْحَسَنَ ع فَقَالَ لَهُ یَا عَقِیدُ أَغْلِ لِی مَاءً بِمُصْطُکَى فَأَغْلَى لَهُ ثُمَّ جَاءَتْ بِهِ صَقِیلُ الْجَارِیَةُ أُمُّ الْخَلَفِ ع فَلَمَّا صَارَ الْقَدَحُ فِی یَدَیْهِ وَ هَمَّ بِشُرْبِهِ فَجَعَلَتْ یَدُهُ تَرْتَعِدُ حَتَّى ضَرَبَ الْقَدَحَ ثَنَایَا الْحَسَنِ فَتَرَکَهُ مِنْ یَدِهِ وَ قَالَ لِعَقِیدٍ ادْخُلِ الْبَیْتَ فَإِنَّکَ تَرَى صَبِیّاً سَاجِداً فَأْتِنِی بِهِ قَالَ أَبُو سَهْلٍ قَالَ عَقِیدٌ فَدَخَلْتُ أَتَحَرَّى فَإِذَا أَنَا بِصَبِیٍّ سَاجِدٍ رَافِعٌ سَبَّابَتَهُ نَحْوَ السَّمَاءِ فَسَلَّمْتُ عَلَیْهِ فَأَوْجَزَ فِی صَلَاتِهِ فَقُلْتُ إِنَّ سَیِّدِی یَأْمُرُکَ بِالْخُرُوجِ إِلَیْهِ إِذْ جَاءَتْ أُمُّهُ صَقِیلُ فَأَخَذَتْ بِیَدِهِ وَ أَخْرَجَتْهُ إِلَى أَبِیهِ الْحَسَنِ ع قَالَ أَبُو سَهْلٍ فَلَمَّا مَثُلَ الصَّبِیُّ بَیْنَ یَدَیْهِ سَلَّمَ وَ إِذَا هُوَ دُرِّیُّ اللَّوْنِ وَ فِی شَعْرِ رَأْسِهِ قَطَطٌ مُفَلَّجُ الْأَسْنَانِ فَلَمَّا رَآهُ الْحَسَنُ بَکَى وَ قَالَ یَا سَیِّدَ أَهْلِ بَیْتِهِ اسْقِنِی الْمَاءَ فَ إِنِّی ذاهِبٌ إِلى‏ رَبِّی‏ وَ أَخَذَ الصَّبِیُّ الْقَدَحَ الْمَغْلِیَّ بِالْمُصْطُکَى بِیَدِهِ ثُمَّ حَرَّکَ‏ شَفَتَیْهِ ثُمَّ سَقَاهُ فَلَمَّا شَرِبَهُ قَالَ هَیِّئُونِی لِلصَّلَاةِ فَطُرِحَ فِی حَجْرِهِ مِنْدِیلٌ فَوَضَّأَهُ الصَّبِیُّ وَاحِدَةً وَاحِدَةً وَ مَسَحَ عَلَى رَأْسِهِ وَ قَدَمَیْهِ فَقَالَ لَهُ أَبُو مُحَمَّدٍ ع أَبْشِرْ یَا بُنَیَّ فَأَنْتَ صَاحِبُ الزَّمَانِ وَ أَنْتَ الْمَهْدِیُّ وَ أَنْتَ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى أَرْضِهِ وَ أَنْتُ وَلَدِی وَ وَصِیِّی وَ أَنَا وَلَدْتُکَ وَ أَنْتَ م‏ح‏م‏د بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَلَدَکَ رَسُولُ اللَّهِ وَ أَنْتَ خَاتِمُ الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرِینَ وَ بَشَّرَ بِکَ رَسُولُ اللَّهِ وَ سَمَّاکَ وَ کَنَّاکَ بِذَلِکَ عَهِدَ إِلَیَّ أَبِی عَنْ آبَائِکَ الطَّاهِرِینَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى أَهْلِ الْبَیْتِ رَبُّنَا إِنَّهُ حَمِیدٌ مَجِیدٌ وَ مَاتَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ مِنْ وَقْتِهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ.(1)

شباهت مسلم با امام حسین علیه السلام/گریز

و بَقِیَ وَحدَهُ وقَد اُثخِنَ بِالجِراحِ فی رَأسِهِ و بَدَنِهِ فَجَعَلَ یُضارِبُهُم بِسَیفِهِ و هُم یَتَفَرَّقونَ عَنهُ یَمینا و شِمالاً.(1)
امام حسین علیه السلام از زخم هاى تن و سرش سنگین شده و تنها مانده بود، آنان را با شمشیر مى زد و آنها ، از چپ و راستِ او مى گریختند.

 فَوَقَفَ [الحُسَینُ علیه السلام ] وقَد ضَعُفَ عَنِ القِتالِ، أتاهُ حَجَرٌ عَلى جَبهَتِه هَشَمَها ثُمَّ أتاهُ سَهمٌ لَهُ ثَلاثُ شُعَبٍ مَسمومٌ فَوَقَعَ عَلى قَلبِهِ …(2)
ترجمه: امام حسین علیه السلام که بر اثر نبرد کم توان شده بود ایستاد. سنگى به پیشانى اش خورد و آن را شکست. سپس تیر سه شاخه مسمومى آمد و بر قلبش نشست.

دانلود روضه صوتی امام موسی بن جعفر ع از واعظان مشهور

برای دیدن تصویر در اندازه واقعی روی آن کلیک کنید!

استاد رفیعی

دریافت

معجزه امام رضا (علیه السلام) برای ازدواج

بعد از تماشای این فیلم حالت شوریدگی و تمنا به بنده دست داد و کلی بهم ریختم.یاد شعری افتادم از ابو سعید ابوالخیر:

تا ولولهٔ عشق تو در گوشم شد

عقل و خرد و هوش فراموشم شد

تا یک ورق از عشق تو از بر کردم

سیصد ورق از علم فراموشم شد

متن روضه ورود حضرت معصومه سلام الله علیها به قم

لما أخرج المأمون علی بن موسى الرضا ع من المدینة إلى المرو فی سنة مائتین خرجت فاطمة أخته فی سنة إحدى و مائتین تطلبه فلما وصلت إلى ساوه مرضت فسألت کم بینی و بین قم قالوا عشرة فراسخ فأمرت خادمها فذهب بها إلى قم و أنزلها فی بیت موسى بن خزرج بن سعد و الأصح أنه لما وصل الخبر إلى آل سعد اتفقوا و خرجوا إلیها أن یطلبوا منها النزول فی بلدة قم فخرج من بینهم موسى بن خزرج فلما وصل إلیها أخذ بزمام ناقتها و جرها إلى قم و أنزلها فی داره فکانت فیها ستة عشر یوما ثم مضت إلى رحمة الله و رضوانه فدفنها موسى بعد التغسیل و التکفین فی أرض له و هی التی الآن مدفنها و بنى على قبرها سقفا من البواری إلى أن بنت زینب بنت الجواد ع علیها قبة ...

حضرت رضا(ع) به دعوت مأمون در سال 200 هجری از مدینه به خراسان آمد، حضرت معصومه(ع) در سال 201 برای دیدار برادر، از مدینه رهسپار خراسان شد(ناگفته پیداست که در این
سفر دور گروهی از برادران و خدمتکاران به همراه حضرت معصومه(ع) بوده اند) وقتی که به ساوه رسیدند، حضرت معصومه(ع) بیمار شد، پرسید از این مکان تا قم چقدر راه است؟ عرض کردند: ده فرسخ، به خدمتکار دستور داده که به جانب قم رهسپار گردند،‌به این ترتیب به قم آمد و به منزل موسی بن خزرج بن سعد اشعری که از اصحاب امام رضا(ع) بود، وارد شد.

مراسم خاک سپاری حضرت معصومه سلام الله علیها

و حدثنی الحسین بن علی بن الحسین بن موسى بن بابویه عن محمد بن الحسن بن أحمد بن الولید أنه لما توفیت فاطمة رضی الله عنها و غسلوها و کفنوها ذهبوا بها إلى بابلان و وضعوها على سرداب حفروه لها فاختلف آل سعد بینهم فی من یدخل السرداب و یدفنها فیه فاتفقوا على خادم لهم شیخ کبیر صالح یقال له قادر فلما بعثوا إلیها رأوا راکبین سریعین متلثمین یأتیان من جانب الرملة فلما قربا من الجنازة نزلا و صلیا علیها و دخلا السرداب و أخذا الجنازة فدفناها ثم خرجا و رکبا و ذهبا و لم یعلم أحد من هما و المحراب الذی کانت فاطمة ع تصلی إلیها موجود إلى الآن فی دار موسى بن الخزرج ...


و نقل شده است که محمدبن حسن بن ولید گفته: چون فاطمه سلام اللَّه علیها وفات یافت، او را غسل داده و کفن کردند و جنازه او را به سوى بابلان حرکت دادند، آنگاه آن حضرت را کنار سردابى که براى وى حفر کرده بودند گذاشتند و آل سعد با هم به گفتگو پرداختند که چه کسى داخل سرداب سود و جنازه آن حضرت را دفن نماید؟. بعد از گفتگوها رأى آنان بر این قرار گرفت که پیرمرد کهنسال "قادر" نام، که خادم خود آنان بود و مرد صالحى به شمار مى رفت، متصدّى دفن شود.

اقوال در تاریخ وفات حضرت معصومه سلام الله علیها

مدارک متعددی وجود دارد که حضرت معصومه(ع) در سال 201 هـ .ق در قم، وفات نموده است(1)، چنان که از کاشی کاری های اطراف حرم که از قرن ها پیش به جای مانده مرقوم شده است، ولی در مورد روز و ماه وفات آن حضرت، اختلاف است، که تا سه قول گفته شده است:
1ـ طبق پاره ای از مدارک، دهم ربیع الثانی بوده است.(2)
2ـ مطابق بعضی از مدارک، دوازدهم ربیع الثانی بوده است.(3)
3ـ و بر اساس مدرک دیگر، هشتم شعبان بوده است.(4)
هیچ یک از این سه قول، آن گونه که باید، مورد اطمینان نیست.
 
ولی همان گونه که بعضی از بزرگان گفته اند: انصاف این است که برای جمع بین دو قول اول و دوم، برای بزرگداشت مقام آن بزرگ بانوی دو عالم جهان، سه روز(10 و 11 و 12 ماه ربیع الثانی) را به عنوان سوگواری معصومیه، مراسم سوگواری برقرار کرد، چنان که در سال های اخیر مسؤولین و دست اندر کاران آستانه‌ مقدسه حضرت معصومه(ع) همین کار را شروع نموده، و این سنت خوب به جریان افتاده است، و این سه روز به عنوان ایام معصومیه، جا افتاده است، به امید آنکه در این ایام در آستانه مقدسه قم، و در سایر مساجد و محافل، از آن بانوی باعظمت، تجلیل شایان گردد، و خاطره زندگی درخشان آن شفیعه روز جزا، تجدید شود.

فضائل دهگانه خاصه حضرت معصومه سلام الله علیها

1ـ دختر روح و جسم پیامبر(ص)
در زیارتنامه ای که در شأن حضرت معصومه(ع) از حضرت رضا(ع) نقل شده، حضرت معصومه(ع) به عنوان:
دختر رسول خدا(ص)، دختر فاطمه و خدیجه(ع)، دختر امیرمؤمنان علی(ع)، دختر حسن و حسین(ع)، دختر ولی خدا (امام کاظم(ع))، خواهر ولی خدا(امام رضا(ع))، و عمه ولی خدا(امام جواد(ع)) خوانده شده است. این تعبیرات، تنها بیانگر شرافت خانوادگی نیست، بلکه علاوه بر آن، بیانگر آن است که حضرت معصومه(ع) از نظر معنوی و مقامات عالی ملکوتی، به راستی فرزند روح و جسم پیامبر(ص) وحضرت زهرا و خدیجه کبری(ع) و امام معصوم(ع) است.

۱ ۲ ۳ . . . ۸ ۹ ۱۰
بسم الله الرحمن الرحیم

بوی عطرش به مشامم چو نسیم است خدا میداند

اهل عالم بدانید حسین شاه کریم است خدا میداند

ای دلم گرد یتیمی به من و تو به چه کار ؟

هر که ارباب ندارد یتیم است خدا میداند
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan