چشم انتظارم مهدی بیاید قبر تو را پیدا نماید
شبی که زهرا سلام الله علیها رو به خانه امیرالمؤمنین علیه اسلام آوردند،زوجات رسول الله همه بدرقه کردند،یه وقت گفتند:خود رسول الله صلوات الله علیه دارند،تشریف می آورند،آمدند فرمودند: زن ها دیگه متفرق بشوند،آمد دست زهرا شو گرفت،گذاشت،میان دست مولا صدا زد یا علی،هذه ودیعةالله،و ودیعة رسوله،این امانت خدا و پیغمبر و بهت می سپارم،آه،آن امانت آن شب و امشب پس داد.
افسوس که شد خاموش از ظلم چراغ دین
شد کشته زضرب در، یکتا ثمر یاسین
آقایان دیده اید اگه زنی از دنیا برود،کنار قبر می گن محرماش بیان،کمک بکنند این بدن و بگیرندو میان قبر بگذارند،کی بود محرم زهرا ،سلمان و ابوذر که محرم نبودند،بچه هاشم کوچک بودند،خود مولا گرفت آن بدن را،
پرپر شدن گلم به چشمم دیدن
با دست خودم کفن بر او پیچیدم
با دست خودم لحد بر او می چیدم
یه وقت دید کمک پیدا شد،محرم پیدا شد،وقتی آقا نگاه کرد،میان قبر دید دست های رسول الله صلوات الله علیه ، الـسـلام عـلیک یا رسول اللّه عنی و عن ابنتک النازلة فی جوارک
با من اگر تو درد و دل خویش نگفتی
برگو درد دل خود با پدر امشب
عباس بن عبدالمطلب عموی امیرالمؤمنین آمد،دست مولارو گرفت،مگه دل می کنه از قبر زهرا،امام زمان شما که نبودی،آقاتو دلداری بدی،عباس می گه یه وقت دیدم آقا خم شد،این صورت رو گذاشت رو خاک های قبر زهرا،آی شهیده زهرا
- چهارشنبه ۱۴ آبان ۹۳
- ۱۳:۳۹