ز چشم پُر گوهر من خدا خبر دارد
خیلی امام حسن عسکری غریبه
ز چشم پُر گوهر من خدا خبر دارد
دیگه چی آقاجون؟ بگو ماهم خبر دار بشیم
زجان پُر شرر من خدا خبر دارد
فارسیش این میشه: سوختم،جیگرم آتیش گرفت.
که بود معتصم و ظلم او چگونه شکست
زکینه بال و پر من خدا خبر دارد
امام حسن قربونت برم،آقاجان. غریب بودی می دونم، تنها بودی می دونم، در حصار بودی می دونم، جیگرت می سوخت می دونم، اول اثری که زهر می ذاره، انسان رو تشنه میکنه، اینم می دونم. اما کنارت یه خانومی مثل مادر مهدی بوده، آقاجانم، امشب می خوام دل این دوستانت رو بسوزونم، با یادآوری غم یه حسن دیگه، اما من یه حسن سراغ دارم گوشه ی مدینه، محرمش،همسرش، زهرش داد، هی گفت: جعده جیگرم میسوزه، قطره ی آبی داد، نه والله، سوخت جیگر امام مجتبی علیه السلام
چون آتیش خشم جُعده افروخته شد
از زهر جفا جیگرش سوخته شد
- سه شنبه ۹ دی ۹۳
- ۲۰:۱۷