
ای خصم بد منش تو مزن تازیانه ام
من از کنار کشته بابا نمى روم
از سایه ی محبت این مهربان پدر
با کعب نیزه در تف گرما نمی روم
من با على اکبر و عباس آمدم
از این دیار، بی کس و تنها نمى روم
تنها فتاده چنین در بیابان و بى کفن
من سوى شام همره سرها نمى روم
سیلى مزن به صورتم اى شمر بى حیا
من بى على اکبر و لیلا نمى روم
من از کنار کشته بابا نمى روم
از سایه ی محبت این مهربان پدر
با کعب نیزه در تف گرما نمی روم
من با على اکبر و عباس آمدم
از این دیار، بی کس و تنها نمى روم
تنها فتاده چنین در بیابان و بى کفن
من سوى شام همره سرها نمى روم
سیلى مزن به صورتم اى شمر بى حیا
من بى على اکبر و لیلا نمى روم
- پنجشنبه ۴ تیر ۹۴
- ۱۵:۵۸