![]()
|
- جمعه ۲ آبان ۹۳
- ۰۹:۰۴
مرکز نشر و دانلود متن روضه ، صوت روضه، کلیپ روضه، کتاب های مقتل ،شعر، مداحی و غیره
![]()
|
![]() | |
![]() عناوین اصلی کتاب شامل: |
لینک مربوط به سایر مداحان در ادامه مطلب آمده است |
ابی عبدلله آمد جلوی خیمه ها، یا اختاه ناویلنی ولدی الصغیر حتی اقدح، یا زینب، بچه ام را بیاور یک بار دیگر ببینم. بعضی ها می پرسند، چرا مادرش را صدا نکرد؟
خب رباب هم کربلا بود، می توانست او را هم صدا کند، فکر می کنم ابی عبدالله نخواست که نگاهش به نگاه رباب بیفتد و شرمنده بشود.
بعضی از اهل ذوق می گویند: نه مادر دیگر نمی توانست بچه را نگه دارد؛ بعضی وقتها رباب نگه می داشت، بعضی وقتها زینب نگه می داشت، همین طور دست به دست می گشت،
از بس که این بچه بی تابی می کرد؛ در آن لحظه دست زینب سلام الله بود، لذا اباعبدالله بچه را از خواهرش خواست. بچه به بغل اباعبدالله آمده، لب های خشکیده، صورتیکه از شدت تشنگی رو به زردی نهاده،
لب هایی که مثل چوب به هم می خورد، دیگر توان سخن نیست، یک نقل که در مقاتل آمده است، این است که ابی عبدالله بچه را نیاورد طرف دشمن؛ من هر دو نقل را می گویم؛
گریه ای کن ای دیده براحوال زار فاطمه بر دل خونین وچشم اشک بار فاطمه
برای شما گریه کنیم یا برای فرزند شما، محسن شش ماهه، کار بی بی به اونجا رسید، صدا زد یا فضه «الیکی فخذینی »؛ مادر که ندارد، مادر را صدا کند؛ فضه بیا به دادم برس، مرا بلند کن به خدا قسم بچه ام را کشتند .شب شهادت هست ناله کنیم ... یا زهرا
فضه آمد بی بی را بلند کرد طرف حجره، نمی دانم بی بی به حجره رسید یا نه که بچه سقط شد ...« وا محسنا »
یا ابن الحسن دو شش ماهه ازشما کشته شد یکی مدینه میان در ودیوار، یکی هم کربلا روز عاشورا در دست حضرت سید الشهداء.
زبعد تیر چنان دست وپای خود گم کرد که خواست گریه کند در عوض تبسم کرد
آن دستی که به صورت مادرت فاطمه زهرا سیلی زد، تازیانه زد، با غلاف شمشیر زد؛ همان دست، کربلا دختران فاطمه زهرا را تازیانه زد. آن روز در خانه زهرا را آتش زدند همان سبب شد خیمه های حسینی را، خیمه عمه ات زینب کبری را آتش زدند...
آن روز بین در ودیوار بر اثر فشار دومین در خانه ،محسن فاطمه سقط شد . روز عاشورا همان سبب شد گلوی طفل شیر خواره حسین جدت را ، هدف تیر سه شعبه قرار دهند. مرحوم مجلسی نوشته است از زینب کبری، می فرماید: برادرم بچه اش را بغل گرفت آمد مقابل آن مردم صدا زد بیایید بر منت بگذارید «منّو انا ابن المصطفی ...» چی جواب دادند ؟
چند روزه می خوام وارد بحث آرامش عارفانه بشم اصلش،اولش حسن ظن به خداوند متعاله.
خدا اگر حسن ظن داشته باشید، آرامش پیدا می کنید،نمی ترسید. نه من مطمئنم. من مطمئنم به خدا. حالا نمی خواد یقینم داشته باشی حالا. حسن ظن. گمان خوبتو همین ببر بالا غلبه بده.
یک ذره نا آرامی توت باقی نمی مونه. بگذارید این حسن ظن به خدا رو،بمونه.
ببینیم وقتای دیگه می تونیم ادامه بدیم قبل از رسیدن به صفات دیگه. اما خداوند متعال وقتی می خواد تقدیر بکنه از یکی از بنده هاش،ببین، عالمو به آتیش می کشه.
خون گرفت محاسن مطهر را ،خون گرفت صورت نازنین را دارد (أَخَذَ الثَّوب لِیَسمَحَ الدَّم عَن جَبهَتِهِ الشَّریف)آقا دامن پیراهن را بالا زد که خون را از صورت پاک کند. (فَأتاهُ سَهمُ مَسمُومٌ لَهُ ثَلاثُ شُعَبٍ فَوَقَعَ عَلی قَلبِهِ)[1] یک تیر سه شعبه زهر آلود آمد و به سینۀ ابی عبدالله علیه السلام نشست.آی حسین جان ، من نمی دونم این تیر چه کرد با قلب مطهر یا رسول الله بیا حسین خون آلودت را تماشا کن آقا جان، دیگر نتوانست امام حسین تیر را از جلو بیرون بیاورد دارد در روایت تیر را از پشت سر بیرون آورد آی حسین جان یا الله فجری الدم کالمیزاب
*نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت*نه سیٌدالشٌهداء بر جدال طاقت داشت*
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد*
آمد جلوی خیام حرم، صدا زد: آی بی بی ها حسینم رفت. همه از میان خیمه ها بیرون آمدند دور حسین را گرفتند. یکی می گفت: آقا بیا ما را به مدینه برگردان؛ یکی صدا
می زد: حسین جان با این زن وبچه ها چه کنم. تمام زنها و بی بی ها را امام حسین ساکت کرد اما دید کسی که ساکت کردنش مشکل هست، زینب هست، زینب را
نمی شود ساکت کرد. واشارت بیده علیه السلام اذا قلب اخته؛ یک اشاره کرد به دل زینب،نمی دانم آن اشاره کرد؟ زینبی که امام حسین را گرفته بود و می گفت،
نمی گذارم که میدان بروی، یک دفعه ای یک حالی در او ایجاد شد و صدا زد حسین جان اگر می خواهی بروی برو.
سوار بر ذوالجناح و روانه میدان شد
در اینجا مجموعه ای از کتاب های ارزشمندی را که در زمینه ی اشعار آذری سروده شده اند را قرار داده ایم همه ی کتاب ها درقالب PDF هستند. |
آقا امام زمان (ع) یک تبسم به روی آدم بکند آدم چه میشود؟ مجسم کنید که شما امام زمان (ع) را نگاه کنید و حضرت بخندد فقط، هیچی دیگر. تمام نسلت خوشبخت میشود.
آن وقت میدانید امام زمانِ قمر بنی هاشم به او چه گفت؟ گفت: «بنفسی أنت» [1]؛ جان من به قربانت.
در مقاتل معتبر داریم. حالا فضایل آقا چقدر است؟ این یک فضیلت را ما نمی توانیم هضم کنیم که این همه شهید در اسلام بودند. روایات معتبر می گوید: «یَغبِطُه جَمیعُ الشُّهدا» [2] اگر این {جمیع} را نداشت می گفتیم شاید بعضی از شهدا را می گوید اما می گوید: مقام حضرت عباس(ع) مقامی است که همه شهدا غبطه آن را می خورند. پدر، امیرالمؤمنین (ع) است.
در بهشت، همه آرزوی مقامش را می برند. امام صادق (ع) فرمود: عموی ما عباس بصیرتش پرده ها را می شکافت. این هم خیلی حرف است.
روضه مرحوم کافی ره
یک روز آقا امیرالؤمنین در مسجد بود؛ امام حسن و امام حسین علیه السلام نشسته بودند، عباس 4،5 ساله هم بود. امام حسین صدا زد: بابا علی من تشنه ام به غلاممان قنبر بگو برایم آب بیاورد، تا آقا گفت: قنبر بلند شو برای حسینم آب بیاور،یه وقت دیدند عباس علیه السلام بلند شد دوان دوان آمد طرف خانه، صدا زد مادرم ام البنین آقایم حسین تشنه است، بابایم به قنبر گفت برایش آب ببرد، من دلم می خواهد تا قنبر آب نبرده من آب ببرم. مادر یک ظرفی را پر از آب کرد و روی سر بچه گذاشت؛ این بچه از بس با عجله آمد طرف مسجد کمی از آبها روی شانه هایش ریخته بود، همین که وارد مسجد شد، صدای ناله حضرت علی بلند شد. گفتند: چرا گریه می کنید؟ فرمود: مردم نگاه کنید عباسم رفته برای حسینم آب آورده، گفتند: اینها با هم برادرند باید به درد هم بخورند، رفت آب آورد اینکه گریه ندارد. فرمود: نمی دانید عباس به من چه می گوید، من می دانم چه می گوید...
خرم آن روز کز این منزل بروم بابا به هوای سر کویت بزنم بال و پری بابا
آنقدر حلقه زنم بر در درگاه خدا تا بروی دلم از غیب گشایند دری
در آن نیمه شب زین العابدین بغلش می گرفت و او را می گرداند ولی فقط می گفت: بابایم را می خواهم، آرام و قرار نداشت؛ ام کلثوم می آمد، از بغل زین العابدین پر می کشید می رفت بغل عمه ولی می گفت: بابایم را می خواهم؛ رباب داغ دیده او را بغل می گرفت، سر بچه را روی شانه اش می گذاشت و می گرداند، می گفت: بابایم را می خواهم؛ خواهر سیزده ساله اش، سکینه بغلش می گرفت، هر چه می گفت: خواهرم گریه نکن، ناله نزن، می گفت: بابایم را می خواهم.
لینک مربوط به سایر مداحان در ادامه مطلب آمده است |
لینک مربوطبه سایر مداحان در ادامه مطلب |
لینک مربوط به سایر مداحان در ادامه مطلب آمده ست |
لینک مربوط به سایر مداحان در ادامه مطلب آمده است |
لینک مربوط به سایر مداحان در ادامه مطلب آمده است |