روضه

مرکز نشر و دانلود متن روضه ، صوت روضه، کلیپ روضه، کتاب های مقتل ،شعر، مداحی و غیره

بارها حرمت این شیخ در این شهر شکست


زهر اشکی شد و چشمان ترش را سوزاند

سینه ی بی رمق محتضرش را سوزاند

بارها حرمت این شیخ در این شهر شکست

ناله ی بی کسی اش هر سحرش را سوزاند

سالها بود که با روضه ی مادر می سوخت

آنقدر سوخت دلش دور و برش را سوزاند

قاتل مادر او باز سراغش آمد

هیزم آورده و دیوار و درش را سوزاند

باز هم شکر که پهلوی نحیفش نشکست

گرچه لرزیدن طفلان جگرش را سوزاند

پیر مرد است زمین می خورد و می گرید

یاد داغی که دل شعله ورش را سوزاند

حسن لطفی

 

امام جعفر صادق (ع) : شیعتنا الرحماء بینهم ، الذین اذا خلوا ذکروا الله .

 شیعیان ما با یکدیگر مهربانند ، چون تنها باشند خدا را یاد کنند .

اصول کافی ، ج 3 ، ص 268

من بقیعم همون زمین پرستاره/ میثم مطیعی

 

دریافت

 مشاهده متن در ادامه

نوحه و روضه شب هفتم محرم سال 92 با نوای مداحان معروف

 1. حاج محمود کریمی

ردیف

موضوع

پخش دانلود

حجم
(KB)

زمان
1
آقاجون نذرمه شیر خواره من (روضه)
  17,198 00:18:16
2
کمان باز شد دریغا به حد توان (روضه)
  11,469 00:12:10
3
زیبا فراوان دیده ام (4 ضرب)
  4,261 00:04:28
4
لالا گل پونه گنجیشکه بی آب و دونه (زمینه)
  12,499 00:13:16
5
غمت را از چهره میخوانم (واحد)
  4,285 00:04:30
6
واحد ترکی (واحد)
  5,905 00:06:14
7
طفل شش ماهه ارباب (دودمه)
  5,035 00:05:18
8
حسین ابا عبدالله  (شور)
  8,989 00:09:31
9
یا عباس جیب المای لسکینه (شور)
  7,117 00:07:31
10
گهواره خالی میشود (روضه - مسجد الهادی)
  19,595 00:27:45
11
ای راز دل ثارالله (زمینه - مسجد الهادی)
  10,452 00:14:45
12
لب تر کند پیاله کوثر (واحد - مسجد الهادی)
  9,925 00:14:00
13
حسین ابا عبدالله (شور - مسجد الهادی)
  10,366 00:14:37

 

لینک مربوط به سایر مداحان در ادامه مطلب آمده است

روضه و نوحه شب پنجم محرم سال 92 با نوای مداحان اهل بیت

1. حاج محمود کریمی

ردیف

موضوع

پخش دانلود

حجم
(KB)

زمان
1
لحظه ی آخره عمو داره میره (روضه)
  21,078 00:22:25
2
با سر میاورم این دست را که (زمینه)
  13,873 00:14:43
3
از خیمه بیرون عبدالله آمد (واحد)
  9,860 00:10:27
4
از خیمه قرص ماه آمد (دودمه)
  5,070 00:05:20
5
خوب خوب روزگارم تا برا تو بی قرارم (شور)
  4,976 00:05:14
6
مناجات
  3,294 00:03:27
7
 با سر میاورم این دست را (روضه)
  25,519 00:27:09
8
نمیشه باورم که وقت رفتنه (زمینه)
  10,087 00:10:41
9
با سر میاورم این دست را که (واحد)
  16,678 00:17:43
10
دوباره بوی دود و اسفند  (شور)
  10,042 00:10:38
11
مناجات
  4,753 00:05:00

 

لینک مربوط به سایر مداحان در ادامه مطلب آمده است

روضه شب 19 رمضان -کریمی


غریبه

از دیگران طعنه شنیده   
داغ غریبی را چشیده  
یک عمر بی خوابی کشیده  
دارد عجب شوقی برای دیدن روی شهیده
در شهر محنت زای کوفه
شبگرد خسته پای کوفه
در کوچه ها آوای کوفه
این رهبر تنهای کوفه
رد میشود از خواب شوم بی خیالی های کوفه  

دانلود روضه امیرالمومنین-کریمی

زهرا به روی قبر مادر گریه میکرد


وفات بزرگ بانوی ایثار و صبر و ایمان حضرت خدیجه کبری بر شما تسلیت باد

 

از درد غربت داشت کوثر گریه می کرد

زهرا به روی قبر مادر گریه میکرد

 

خاک مزار مادرش را میگرفت و

با دست خود میریخت بر سر گریه میکرد

 

یاد گذشته یاد آینده برای

این مادر و دختر، پیمبر گریه میکرد

 

گرم تماشای عزاداری آنها

یک گوشه ای آرام حیدر گریه میکرد

 

تکرار شد این قِصه اما در دل شب

این بار زینب زار و مضطر گریه میکرد

 

بر روی قبر مخفی مادر به یاد

آن شعله ها و یاس پرپر گریه میکرد

 

وقتی که خون تازه از مسمار میریخت

انگار بر حال علی در گریه میکرد

 

دست خدا را دست بسته میکشیدند

زهرا به مظلومی شوهر گریه میکرد

 

صیادها با تازیانه حمله کردند

کوچه قفس بود و کبوتر گریه میکرد

 

یک روز هم زینب به زیر تازیانه

در قتلگه پیش برادر گریه میکرد

 

وقتی که طفلان بین آتش میدویدند

بر نیزه چشم آب آور گریه میکرد

منبع:http://mashgheheyat.blogfa.com/cat-22.aspx

http://www.askquran.ir/gallery/images/45970/1_h.khadije.jpg

پنج گریز جانسوز برای شهادت حضرت امیر المومنین علیه السلام و شبهای قدر

گریز اول :

شب قدر قبل از امیر المومنین بود ، اما میدانید چرا علی شب نوزده رمضان ضربت خورد؟ دشمنان علی گفتند: کشتن علی عبادت است و اگر این کشتن در شب قدر باشد ثوابش بیشتر است. ابن ملجم با هزار دینار شمشیرش را زهرآلود کرده بود، تا حالا کسی جرأت نکرده بود به علی نزدیک شود و او را زخمی نماید سر مولا در سجده بود و تنها در آن سر جای زخم شمشیر عمر بن عبدود بود تا سر از سجده برداشت جبرئیل بین زمین و آسمان فریاد زد تهدمت والله ارکان الهدی.....   

گریزها و روضه ها٬ نویسنده :سید علی موسوی باروق٬ ص۵۱

گریز دوم:شب19

امشب به امیرالمؤمنین چه گذشت؟ خانه‌ی دخترش (ام کلثوم) بود [دختر به پدر خیلی‌ علاقه‌مند است.] بعضی از نقل‌ها دارد، آقا لحظاتی خوابیدند بعد بیدار شدند. اشک در چشم‌های مولا حلقه زد. مگر دختر می‌تواند اشک بابا را ببیند. سئوال کرد: بابا، چرا گریه می‌کنی؟ فرمود: رسول خدا را در خواب دیدم، فرمود: هَلُمَّ الینا؛ علی جان، پیش ما بیا، ما مشتاق و منتظریم.

روضه و نوحه شب تاسوعا سال 92 با نوای مداحان اهل بیت

 2. حاج حسن خلج

ردیف

موضوع

پخش دانلود

حجم
(KB)

زمان
1 خبر آمد فرات از خویش سر رفته (روضه) 10,460 0:11:04
2 شدم گرفتار پاشو علمدار (روضه) 13,553 0:14:22
3 غریب کربلا حسینم وای حسین (زمینه) 6,446 0:06:47
4 با دو دست جدا میدهد این ندا (نوحه) 7,576 0:07:59
5 بچه ها مشک رو شونم بزارید (واحد) 20,516 0:21:48
6 از حرم شیر رجز خون (واحد) 8,218 0:08:40
7 عباس علمدار حسین (شور) 8,938 0:09:27

لینک دانلود مداحی سایر مداحان در ادامه مطلب آمده است

روضه و نوحه شب هشتم محرم سال 92 با نوای حداحان اهل بیت

3. حاج مهدی سلحشور

ردیف

موضوع

پخش دانلود

حجم
(KB)

زمان
1

پدر آرامش دنیا...

  12,505 00:13:20
2

میدونی چطور پیش تو رسیدم...

  1,874 00:02:00
3

ای دریادلای باصفا و آسمونی...

  5,045 00:05:23
4

الله اکبر خود پیغمبر اومده میدون یا علی اکبر...

  3,916 00:04:10
5

گفتند و کارتان همه گفتیم و نوکریم...

  1,874 00:02:00
6

قسم به خاک کربلا، قسم به شور روضه ها...

  7,117 00:07:35
7

ارباب آمد که گریبان ز عشق...

  2,999 00:03:12

لینک مربوط به سایر مداحان در ادامه مطلب آمده است

متن روضه ها و گریزهای شهادت امام نقی (علیه السلام)



آقاجانم،حضرت در بستر بیماری از زهر افتاده بود،یه وقت صدای نازنینش بلند شد،حسنم بیا،

امام عسکری کنار بدن باباش رفت،نگاهی به صورت باباش کرد،تو تبعیدگاه ومنطقه نظامی

تبعیدشون کردند،

حضرت کنار بدن بابای غریبش نشست،ناله ها زد..


@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

پول می داد امام هادی علیه السلام می گفت برید زیارت حسین علیه السلام،

حالا من روضه رو می برم کربلا و عاشورا ،اونجایی که امام هادی دوست داره،

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

کجا ببرمت،همین یه مسیر مسیر روضه ی من،می گن امام عسگری،خیلی فردا بی تابی کرد،

وقتی بدن بابا رو دید،وقتی داغ بابا دید،یا امام عسگری،شنیدم گریبان چاک زدی،شنیدم به سر و صورت

زدی،شنیدم برا داغ بابات،بلند گریه کردی، مگه چه کردن با بابات،مگه چه جوری کشتنش،

اگه شما گریبان چاک زدی،پس زین العابدین چی بگه کربلا،یا الله،گریبان چاک زد امام عسگری

،اما کربلا،زین العابدین دید همه دارن بدنهارو دفن می کنن،هیچکی به بدن حسین نگاه نمی کنه

،حسین...........عمه چرا بدن بابامو دفن نمی کنن،مگه بابای من،مسلمون نیست،

چرا بدنهای خودشونو دفن می کنن،یکی نبود بگه زین العابدین،صبر کن،الان یه کاری می کنن،

دیگه بدن بابات پیدا نباشه، الان ده نفر میان،اسباشونو میارن،فرج امام زمان بگو حسین.....


جهت مشاهده دیگر روضه ها و گریزهای

شهادت حضرت امام هادی (ع)

به ادامه مطلب مراجعه نمایید

دانلود کتاب گریزهای مداحی

لایوم کیومک یا اباعبدالله: گریزهای مداحی

عنوان و نام پدیدآور :

لایوم کیومک یا اباعبدالله: گریزهای مداحی

مولف :

علی اکبر لطیفیان.
عناوین اصلی کتاب شامل:
مقدمه؛ تعریف گریز زدن؛ تاریخچه گریز؛ رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم؛ امّ المؤمنین حضرت خدیجه علیها السلام؛ حضرت حمزه سیدالشهداء علیه السلام؛ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام؛ حضرت فاطمه زهرا علیها السلام؛ امام حسن مجتبی علیه السلام؛ محرم الحرام؛ حضرت مسلم علیه السلام؛ ورود به کربلا؛ حضرت رقیه علیه السلام؛ ابناء الزینب علیهما السلام؛ حضرت قاسم علیه السلام و حضرت عبدالله علیه السلام؛ اهمیت آب و سیراب کردن؛ حضرت علی اصغر علیه السلام؛ حضرت علی اکبر علیه السلام؛ حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ حضرت امام حسین علیه السلام؛ شام غریبان؛ کوفه- شام- مجلس یزید؛ قواعد جنگی؛ حضرت زینب علیها السلام؛ حضرت امّ البنین علیها السلام؛ امام زین العابدین علیه السلام؛ امام باقر علیه السلام؛ امام صادق علیه السلام؛ حضرت موسی بن جعفر علیه السلام؛ حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام؛ حضرت معصومه علیها السلام؛ امام جواد علیه السلام؛ امام هادی علیه السلام؛ امام حسن عسگری علیه السلام؛ نشر آرام دل

آهسته گذارید روی تخته تنش را(به مناسبت شهادت امام کاظم علیه السلام)


آهسته گذارید روی تخته تنش را

تا میخ اذّیّت نکند پیرهنش را

 

اصلاً بگذارید رویِ خاک بماند

زشت است بیارند غلامان بدنش را

 

این ساق ِبهم ریخته کِتمان شدنی نیست

دیدند روی تخته ی در ، تا شدنش را

 

این مرد الهی مگر اولاد ندارد

بردند چرا مثل غریبان بدنش را

 

این مرد نگهبان که حیا هیچ ندارد

بد نیست بگیرد جلوی آن دهنش را

 

این هفت کفن روضه ی گودال حسین است

ای کاش نیارند برایش کفنش را

 

نه پیرهنی داشت حسین نه کفنی داشت

مدیون حصیرند مرتب شدنش را

 

 علی اکبر لطیفیان

منبع:http://mashgheheyat.blogfa.com/

 

دانلود کتاب مفید بانک جامع اشعار مداحان (15 جلد)

امکان دانلود کتاب با فرمتهای مختلف برای استفاده در انواع موبایل ، تبلت و کامپیوتر


بانک جامع اشعار مداحان جلد 1 تا 15

عناوین اصلی کتاب شامل:

اهل بیت (ع)؛ چهارده معصوم (ع)؛ خاندان عصمت (ع)؛ یاران؛ اطلاعات روضه ای؛ مناسبت ها؛ ایّام خاص؛ اعیاد؛ پندیات؛ سرزمین؛ عبادات؛ متفرقه

دانلود در ادامه مطلب:

روضه و نوحه شب عاشورا سال 92 با نوای مداحان اهل بیت ع

 1. حاج میثم مطیعی و حاج امیر عباسی

ردیف

موضوع

پخش دانلود

حجم
(KB)

زمان
1 ما را دگر نمانده است وقت گفت و گو (روضه - مطیعی)   3,957 0:16:31
2 روضه حضرت زینب سلام الله علیها (مقتل خوانی - مطیعی)   1,883 0:03:50
3 بمیرم که شیب الخضیبی (نوحه - هلالی)   1,697 0:03:26
4 مروه کرب و بلا حال و هوایی دارد (واحد سنگین - هلالی)   1,955 0:03:59
5 بأبی أنت و أمی (سنگین - عباسی)   1,621 0:03:16
6 دلم خیمه ماتم شده مولا (واحد سنگین - مطیعی)   2,029 0:05:32
7 شب های جمعه میگیرم هواتو (شور - عباسی)   1,560 0:03:09
8 حسین وای (شور - عباسی)   1,357 0:02:43
9 پناه عالمیان زینب (روضه - مطیعی)   1,692 0:04:34
10 سید و مولا حسین (دم پایانی - مطیعی)   1,540 0:03:06
11 منم که گوشه میخانه (مناجات - عباسی)   1,600 0:04:18

لینک دانلود مربوط به سایر مداحان را در ادامه مطلب  ببینید

دانلود کتاب حدیقة الذاکرین - امام هادی (ع)

امکان دانلود کتاب با فرمتهای مختلف برای استفاده در انواع موبایل ، تبلت و کامپیوتر


گزیده اشعار پندیات، مناجات، غزلیات، مدح مراثی در وصف چهارده معصوم علیهم السلام قسمت مربوط به امام هادی علیه السلام

حدیقه الذاکرین : گزیده اشعار پندیات، مناجات، غزلیات، مدح مراثی در وصف چهارده معصوم علیهم السلام قسمت مربوط به امام هادی علیه السلام

حدیقه الذاکرین - امام هادی (ع)
مشخصات کتاب:

گردآورنده: یدالله بهتاش 

تدوین و تصحیح: حسن ابراهیمی.



دانلود در ادامه مطلب

امام نقی (علیه السلام)-مصائب-بر هم زدن مجلس شراب

امام هادی(ع) بر هم زننده بزم شراب

هنگامى که بدخواهان در نزد متوکل، از امام هادى‏علیه السلام سعایت و بدگویى کرده و گفتند: در منزل او سلاح و نوشته‏ها و اشیاى دیگرى است که از طرف شیعیان به وى رسیده و او قصد قیام بر ضد دولت تو را دارد، متوکل گروهى را به منزل آن حضرت فرستاد، آنان شبانه به خانه امام‏ علیه السلام هجوم بردند، ولى چیزى به دست نیاوردند، آنها دیدند که حضرت تنها در اطاقى دربسته نشسته و در حالى که جامه پشمین بر تن دارد و بر زمین خاکى روى شن و ماسه نشسته، به عبادت خدا و تلاوت قرآن مشغول است. امام را با همان حال دستگیر کرده و نزد متوکل بردند و به او گزارش دادند که در خانه‏اش چیزى نیافتیم و او را رو به قبله دیدیم که قرآن مى‏خواند. متوکل چون امام را دید، از عظمت و هیبت امام بى‏اختیار ایشان را احترام نموده و در کنار خود نشانید و با کمال گستاخى جام شرابى را که در دست داشت‏به امام علیه السلام تعارف نمود. امام سوگند یاد کرده و فرمود: «گوشت و خون من با چنین چیزى آمیخته نشده است، مرا معاف دار!» متوکل حضرت را معاف نمود و گفت: شعرى بخوان! حضرت فرمود: «من شعر کم مى‏خوانم‏». متوکل گفت: «باید بخوانى!» امام هادى علیه السلام آن گاه که اصرار وى را دید اشعارى را قرائت نمود که تمام اهل مجلس متاثر شده و به گریه افتادند و بزم شراب و عیش به سوگ و عزا تبدیل شده و آنان جامهاى شراب را بر زمین کوبیدند. اشعار امام چنین بود:

بَاتُوا عَلَى قُلَلِ الْأَجْبَالِ تَحْرُسُهُمْ            غُلْبُ الرِّجَالِ فَلَمْ تَنْفَعْهُمُ الْقُلَلُ‏

امام هادی(ع)-مقتل-گریبان چاک نمودن امام عسکری(ع)

امام حسن عسکری(ع) در تشییع پیکر پاک پدرشان گریبان چاک نمودند

امام حسن عسگری علیه السلام در مراسم تشییع پیکر مطهر پدرش، امام هادی علیه السلام، گریبان چاک کرد. کسی به نام ابو عون برای او نامه نوشت که: «چه کسی از اولیای خدا را دیده‌ یا شنیده‌ای که در عزای کسی گریبان چاک کرده باشد؟»

امام حسن عسگری علیه السلام در پاسخش نوشت: «ای نادان! تو چه می‌فهمی؟ بدان که موسی علیه‌السلام در عزای برادرش هارون گریبان چاک کرد.

متن عربی روایت:

  [رجال الکشی‏] أَحْمَدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ کُلْثُومٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ وَ غَیْرِهِ قَالَ خَرَجَ أَبُو مُحَمَّدٍ ع فِی جَنَازَةِ أَبِی الْحَسَنِ ع وَ قَمِیصُهُ مَشْقُوقٌ فَکَتَبَ إِلَیْهِ أَبُو عَوْنٍ الْأَبْرَشُ قَرَابَةُ نَجَاحِ بْنِ سَلَمَةَ مَنْ رَأَیْتَ أَوْ بَلَغَکَ مِنَ الْأَئِمَّةِ شَقَّ ثَوْبَهُ فِی مِثْلِ هَذَا فَکَتَبَ إِلَیْهِ أَبُو مُحَمَّدٍ ع یَا أَحْمَقُ وَ مَا یُدْرِیکَ مَا هَذَا قَدْ شَقَّ مُوسَى عَلَى هَارُونَ.(1)

اما دلها بسوزد...

زینب(س) در مجلس یزید با دیدن سر نورانی برادر گریبان چاک زد

 

و اما زینب (س) چون سر مبارک برادر خود را بدید از شدت ناراحتى گریبان را چاک زد .سپس به آواز غمناک فریاد یا حُسَیْناهُ، یا حَبیبَ رَسُولِ اللّهِ، یَابْنَ مَکَّةَ وَ مِنى ، یَابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ النِّساءِ، یَابْنَ بِنْتِ الْمُصْطَفى  برآورد به گونه ای که ناله اش دلها را خراشید.

راوى گوید: به خدا سوگند که همه آن کسانى که در مجلس یزید حضور داشتند از ناله جانسوز او به گریه و افغان افتادند و در آن حال خود آن پلید لب از گفتار فرو بست و ساکت بود.

متن عربی:

وَ اءَمّا زَیْنَبُ، فَانَّها لَمّا رَاءَتْهُ اءَهْوَتْ الى جَیْبِها فَشَقَّتْهُ، ثُمَّ نادَتْ بِصَوْتٍ حَزینٍ یَفْزَعُ الْقُلُوبَ: یا حُسَیْناهُ، یا حَبیبَ رَسُولِ اللّهِ، یَابْنَ مَکَّةَ وَ مِنى ، یَابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ النِّساءِ، یَابْنَ بِنْتِ الْمُصْطَفى .
قَالَ الرّاوى : فَاءَبْکَتْ وَاللّهِ کُلُّ مَنْ کانَ حاضِرا فى الْمَجْلِسِ، وَ یَزیدُ ساکِتُ.(2)

منبع:

1.  رجال کشى 2/842.

بحارالأنوار ج : 50 ص : 191

2. لهوف ابن طاووس- المسلک الثالث فى الاُمُورِ الْمُتَاءَخَّرَةِ عَنْ قَتْلِهِ ع وَ هِىَ تَمامُ ما اءَشَرْنا اِلَیْهِ

پسر بر بالین پدر/ امام نقی علیه السلام

در وقت شهادت فقط امام حسن عسکری(ع) بر بالین پدر حاضر بود

بنابر قول شیخ صدوق و بعضى دیگر، معتمد عباسى برادر معتز آن حضرت را مـسـمـوم کـرد(1)

و در وقت شهادت آن امام غریب غیر از امام حسن عسکرى علیه السـلام کـسـى نـزد بـالیـن آن جـنـاب نـبـود و چـون حضرت از دنیا رحلت فرمود جمیع امرا و اشـراف حـاضـر شـدنـد.

و امام حسن علیه السلام در جنازه پدر شهید خود گریبان چاک زد و خـود مـتـوجـه غـسـل و کـفـن و دفـن والد بـزرگـوار خـود شـد و آن جـنـاب را در حـجـره اى که محل عبادت آن حضرت بود دفن کرد(2)


منابع:

1.       مناقب ابن شهر آشوب 4/433.

2.       منتهی الامال-زندگانی امام هادی(ع)

اهل دردم غم هادی (ع) دارم...

روضه بسیار زیبای حاج محمود کریمی:

اهل دردم غم هادی (ع) دارم                             سامرایی ست دل بی تابم

زنده ی فیض مدام یارم                                   مرده ی یک نفس سردابم...


دریافت
مدت زمان: 6 دقیقه 46 ثانیه

مرثیه زیبای حاج محمود کریمی به مناسبت شهادت امام بزرگوار امام هادی (ع) .


روضه شهادت امام هادی علیه السلام


مرد خدا کجا واین همه تحقیر وای من           بزم شراب واین همه تحقیر وای من

هرچند بین ره بدنت را کشید و برد          امادست کثیفش روی زن وبچه ات نخورد

باران نیزه نیزه نصیب تنت نشد                          دست کسی مزاحم پیراهنت نشد

این سینه ات مکان نشست کسی نشد      دیگر سر تو دست به دست کسی نشد

دانلود از لینک اصلی

لینک کمکی دانلود

دانلود روضه امام هادی ع


آرزودارم شوم سوی مدینه رهسپار / تا بگیرم همچو جان قبر نبی را در کنار

روضه حضرت خاتم الانبیا، محمدمصطفی ­(صلی الله علیه و آله و سلم)

السلام علیک یا اَبَا الْقاسِمِ یا رَسُولَ اللهِ یا اِمامَ الرَّحْمَةِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلانا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللهِ.

آرزودارم شوم سوی مدینه رهسپار    تا بگیرم همچوجان قبرنبی رادرکنار

دست امیدم رسدچون برضریح اطهرش    سرنهم درخاک پایش بادوچشم اشکبار

باگنه برآن شفیع المذنبین واردشوم     بی گنه آیم برون بابخشش پروردگار

مقدمه

(گریز)

 لحظات آخرعمرپیامبر حضرت هى بهوش میاید و هى از هوش میره همه نگران مظطرب دارن حال حضرت پیگیری می کنند.

آقا رسول اللّه صلى الله علیه و آله صدا زد: همه از اطاق و حجره بیرون برند، به ام سلمه فرمود: دم دراطاق بایست ، نگذار کسى وارد اطاق بشه .

صدا زد: یاعلى نزدیک من بیا، مى خوام با تو خدا حافظى کنم ، آخه وقت وداعِ. بعد دست میوه دلش ، نور دیده اش زهرا علیها السلام را گرفت به سینه اش چسباند، دست برادرش على علیه السلام را گرفت ، همینطور توى صورت على و زهرا علیهما السلام نگاه مى کرد و قطرات اشک از چشمهاى مبارکش مى ریخت ، مى خواست حرف بزنه ، بعض راه گلویش را میگرفت و نمى توانست صحبت کند.

صداى گریه اهلبیت بلند شد. على علیه السلام سر پیغمبرُ تو دامنش گذاشت ، آخه لحظه هاى آخر عمر پیغمبرِ.

بى بى فاطمه علیها السلام صدا زد؛ یا رسول اللّه با گریه ات دلم را پاره پاره کردى ، جگرم را سوزاندى ، سینه پرحسرتم را آیش زدى ، پیغمبر بى بى را به سینه اش چسباند و روى فاطمه علیها السلام را هى مى بوسید و هى گریه مى کرد.

امام حسن و امام حسین علیهما السلام را توى بغلش گرفت و صداى الوداع الوداع ، و گریه و خروش و شیون الوداع از زمین و آسمان بلند بود...(1)-(مقتل المعصومین  ج 1بخش اول ،فصل پنجم))  

ای دل بیاکه موسم آه فغان رسید         یعنی عزای خاتم پیغمبران رسید

واحسرتاکه حضرت زهرایتیم شد         ازماتم پدرلبش به نیمه جان رسید

اینجاوقتی فاطمه زهراروی بدن پدرش افتاده بود واابتاه می گفت کسی بی حرمتی نمی کرد همه بااحترام ادب بی بی روازروی بدن مبارک رسول الله برداشتندتسلیت گفتندتسلا دادند.

یه سر بریم کربلا، من بمیرم براى آن دخترى که عصرعاشوراخواست از بدن باباش حسین خدا حافظى کنه ، خودش ‍ را انداخت روى بدن پاره پاره باباش حسین علیه السلام ... آمد صورت پدرش راببوسه دید باباش سر در بدن نداردامااین جانه تنهاادب نکردند بلکه باتازیانه دخترروازروی بدن پدربرداشتند ...2

حسین جان.

پرورش

 مرثیه

(اوج

مرثیه)

الالعنه الله علی القوم الظالمین

فرود

1.مقتل المعصومین ج 1 بخش اول فصل پنجم   2.مقتل لهوف سیدبن طاوس، ترجمه علیرضارجالی تهرانی ص 180

به نقل بسته آموزشی امیر بیان ش5

منبع




11 معجزه بعد از روز عاشورا

معتبرترین کتابها، احادیث و روایات معجزه هایی را از سالار شهیدان کربلا منعکس کرده اند تا حجت بر آنانیکه راه انکار را بر واقعه کربلا پیش گرفته اند به یقین تاریخی ترین حادثه عالم خلقت پی ببرند. معجزاتی که حتی در کتاب اهل سنت هم به آن اشاره شده است.

همه ازخیمه ها بیرون دویدند ولی سالار زینب راندیدند

ای وای که باز اربعین آمده است     هنگام عزای مومنین آمده است

زینب ز ره شام به دیدارحسین     باقافله غم آفرین آمده است

روضه مکتوب اربعین اباعبدالله الحسین
(علیه السلام)

یارب امام مجتبی مسموم کین شد...

یارب امام مجتبی مسموم کین شد     قلب شریفش پاره اندرراه دین شد

آمدبه بالینش حسین باچشم گریان      زینب ازاین ماتم شده زارپریشان

اندرجنان زهراسیه پوش غمین است     بهرحسن افسرده وزاروحزین است

روضه مکتوب امام حسن مجتبی (علیه السلام)

شده وقت هجران حلالم کنید ...

شده وقت هجران حلالم کنید     یتیمان یتیمان حلالم کنید
شدم راحت امشب زدست عدو
     زنم بوسه برهردودست عمو
دهم شرح سوزعطش موبه مو
    خرابه نشینان حلام کنید


روضه مکتوب حضرت رقیه (سلام الله علیها)

پوشیدن لباس مشکی قبل از شهادت امام حسین (علیه السلام) !!!

چرا پیش از روز عاشورا لباس مشکی می پوشیم و قبل از شهادت امام حسین (علیه السلام) عزاداری می کنیم؟
alt

پاسخ این است اولا تا امام زمان (عج) به این دهه اول و این مجالس عنایت ویژه نداشته باشد میلیونها نفر در این دهه شور حسینی به سرشان نمی افتد این نشان دهنده این است که رازی در این دهه است .

آن راز این است که تا روز عاشورا باید معلوم شود حسینی هستیم یا یزیدی و روز عاشورا بر این سرنوشت مهر تأیید می خورد.

دانلود و مطالعه کتاب روضة الشهداء ملا حسین کاشفی

فرمتهای مختلف برای استفاده در انواع موبایل ، تبلت و کامپیوتر


تالیف ملا حسین کاشفی سبزواری

دانلود مداحی فوق العاده به مناسبت شهادت حضرت زهراء سلام الله علیها

قلب منو پر شراره کردی
وقتی که ز من کناره کردی
والله که مُردم از خجالت
وقتی که به در اشاره کردی
ای سرو خمیده ، با رنگ پریده
می روی ز پیشم ، ای خوشی ندیده

یک راه حل مشکل تضمینی برای مشکل ازدواج + فیلم

مشکل ازدواج دارید؟

شهوت بهتون فشار آورده؟
نمیخواهید به گناه بیفتید؟
یا خدای ناکرده آلوده شدید! ولی دوست ندارید ادامه بدید!؟
می خواهید نجات پیدا کنید!؟
مورد مناسب پیدا نمیشه!؟
سنتون بالا رفته! و نگرانید!؟
پس با ما همراه شوید! تا  شما را جائی بفرستیم که دست خالی برنگردید

ان کنت باکیا فابک للحسین یعنی این + فیلم


امام رضا
(علیه السلام):

«یاابن الشبیب ان کنت باکیا فابک للحسین»

ای پسر شبیب خواستی گریه کنی برای حسین گریه کن!!

این فیلم رو ببینید!! من نموتونم توضیح بدم!!

دریافت
مدت زمان: 3 دقیقه 32 ثانیه

کتابخانه تخصصی بی بی دو عالم حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها)

حدود 200 جلد کتاب مفید در مورد ذکر مصائب، مرثیه و مدایح، احادیث،  زندگانی و سیره حضرت و...+ کتابخانه های دیجیتالی

دانلود و مطالعه فرمتهای مختلف برای استفاده در انواع موبایل ، تبلت و کامپیوتر



برای مشاهده و دانلود تصویر با اندازه واقعی روی تصویر کلیک کنید
 

کاش هیزم تنوری می شدم (نجواهای یک در نیم سوخته)

 

بسم الله الرحمن الرحیم

وقتی درختی پیر و بی‌بار شدم، مرا نیز از آسمان به زیر کشیدند تا ستون خانه‌ای یا هیزم خانواده‌ای گردم.
بریدند و تراشیدند و کوبیدند تا آن که از من دری ساختند ساده، اما محکم!
مرا بُردند و در مسجد پیامبرِ خدا استوار کردند.

دری شدم از درهای بهشت. درِ خانه‌ی زهرا و علی! درِ علم، درِ رحمت، درِ مغفرت.

دوباره حس تازگی، روح جوانی، میل جوانه زدن، در من شکفت.

همیشه به تخته‌ای که کشتی نوح شد، به چوبی که عصای موسی گشت، به ستونی که تکیه گاه محمد ص بود، غِبطه می‌خوردم. اما اکنون، خداوند سعادتی نصیبم کرده بود که همه‌ی درختان عالَم در حسرت داشتنش بودند.

رسول خدا چندین مرتبه در روز مقابلم می‌ایستاد و با گفتن
"السلام علیکم یا اهل بیت النبوه"
از اهل خانه اذن دخول می‌گرفت.

و من آن لحظاتی را که هر پنج نفرشان با هم بودند، چه دوست می‌داشتم.

همه جا پر می‌شد از عِطر بهشت، نور خدا.
نه من، که خدا هم آن لحظات را دوست داشت.
چه روزهایی زیبایی!

چه دری از من خوشبخت تر است؟

اما روزهایی رسید که از بودنم پشیمان شدم.

هیزم آوردند و فاطمه را تهدید کردند که اگر در را نگشاید و علی را به ایشان تحویل ندهد، خانه را به آتش خواهند کشاند.

فاطمه به من چسبید و رَساتر از پیش گفت: "به خدا سوگند دست از یاریِ امامم بر نخواهم داشت".
هیزم‌ها را آتش زدند تا مرا در آتش بسوزانند و به اهل خانه برسند.

"فاطمه جان! ای جان پیامبر! کمی از من فاصله بگیر. نکند خدای ناکرده آتشی که به جانم زده اند تو و آن طفلک معصوم را که در شکم داری آزار دهد.

فاطمه جان! ای جان پیامبر! اینگونه به من نچسب. از جانت هراسانم.

فاطمه جان! ای جان پیامبر! جان پیامبر کمی عقب تر برو ...  "

کاش همان روزی که مرا از نخلستان جدا کردند، هیزم تنوری می‌شدم و این روز را نمی‌دیدم. کاش دانه‌ای که از آن ریشه دواندم، پوسیده بود و به بار نمی‌نشست. کاش ...

 

برگرفته از نوشته خانم زهرا مرادی از سایت

http://www.mohammadivu.org

 

 

صوت ومتن زیارت حضرت زهرا س





یَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَکِ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ فَوَجَدَکِ لِمَا امْتَحَنَکِ

 صَابِرَةً وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَکِ أَوْلِیَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صَابِرُونَ لِکُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ

أَبُوکِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ


وَ أَتَى (أَتَانَا) بِهِ وَصِیُّهُ‏ فَإِنَّا نَسْأَلُکِ إِنْ کُنَّا صَدَّقْنَاکِ إِلاَّ أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِیقِنَا

 لَهُمَا لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلاَیَتِکِ‏

اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ نَبِیِّ اللَّهِ‏ السَّلاَمُ عَلَیْکِ

 یَا بِنْتَ حَبِیبِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَلِیلِ اللَّهِ‏

 السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ صَفِیِّ اللَّهِ



السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِینِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَیْرِ خَلْقِ اللَّهِ‏ السَّلاَمُ

عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِیَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ مَلاَئِکَتِهِ‏

السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَیْرِ الْبَرِیَّةِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا سَیِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مِنَ

الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ‏ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا زَوْجَةَ وَلِیِّ اللَّهِ

وَ خَیْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ‏

السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ

السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ

السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْفَاضِلَةُ الزَّکِیَّةُ
 
السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِیَّةُ

السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمُحَدَّثَةُ الْعَلِیمَةُ

السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْمَغْصُوبَةُ

السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَةُ

السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا فَاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ

صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکِ وَ عَلَى رُوحِکِ وَ بَدَنِکِ‏

أَشْهَدُ أَنَّکِ مَضَیْتِ عَلَى بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّکِ وَ أَنَّ مَنْ سَرَّکِ فَقَدْ سَرَّ رَسُولَ اللَّهِ

صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‏

وَ مَنْ جَفَاکِ فَقَدْ جَفَا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‏

وَ مَنْ آذَاکِ فَقَدْ آذَى رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‏

وَ مَنْ وَصَلَکِ فَقَدْ وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‏

وَ مَنْ قَطَعَکِ فَقَدْ قَطَعَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‏

لِأَنَّکِ بَضْعَةٌ مِنْهُ وَ رُوحُهُ الَّذِی بَیْنَ جَنْبَیْهِ کَمَا قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‏

أُشْهِدُ اللَّهَ وَ رُسُلَهُ وَ مَلاَئِکَتَهُ أَنِّی رَاضٍ عَمَّنْ رَضِیتِ عَنْهُ سَاخِطٌ عَلَى مَنْ

 سَخِطْتِ عَلَیْهِ‏

مُتَبَرِّئٌ مِمَّنْ تَبَرَّأْتِ مِنْهُ مُوَالٍ لِمَنْ وَالَیْتِ مُعَادٍ لِمَنْ عَادَیْتِ‏ مُبْغِضٌ لِمَنْ

أَبْغَضْتِ مُحِبٌّ لِمَنْ أَحْبَبْتِ وَ کَفَى بِاللَّهِ شَهِیداً وَ حَسِیباً وَ جَازِیاً وَ مُثِیباً

 
ترجمه
 
زیارت حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها



اى آن که خدایى که تو را خلق کرد پیش از خلقت بیازمود و در آن آزمایش بر هر گونه بلا و مصیبت تو را شکیبا و بردبار گردانید

و ما چنین پنداریم که دوستان شما هستیم و مقام بزرگى شما را تصدیق مى‏کنیم و بر هر دستور و تعلیمات الهى که پدر شما و وصیّش که درود حق بر او

و آلش باد براى ما آورد صبور و مطیع خواهیم بود

پس ما درخواست مى‏کنیم هرگاه که مصدق و مؤمن به شما هستیم که ما را بواسطه این تصدیق به رسول و وصیش خدا به شما ملحق فرماید

تا به ما مژده رسد که بواسطه دوستى شما ما را از گناهان پاک سازد

سلام بر تو اى دختر رسول خدا سلام بر تو اى دختر پیغمبر خدا

سلام بر تو اى دختر حبیب خدا سلام بر تو اى دختر دوست خاص خدا

سلام بر تو اى دختر بنده خالص خدا سلام بر تو اى دختر امین خدا سلام بر تو اى دختر بهترین خلق خدا

سلام بر تو اى دختر بهترین پیغمبران و رسولان و فرشتگان خدا

سلام بر تو اى دختر بهترین خلق سلام بر تو اى سیده زنان عالم از اولین و آخرین

سلام بر تو اى زوجه ولى خدا (امیر المؤمنین) و بهترین تمام خلق بعد از رسول خدا

سلام بر تو اى مادر حسن و حسین دو سید جوانان اهل بهشت


سلام بر تو اى صدیقه طاهره که به راه دین شهید گردیدى

سلام بر تو اى آنکه خدا از تو خوشنود و تو از خدا خوشنودى

سلام بر تو اى صاحب فضیلت‏و پاکیزه صفات سلام بر تو اى انسیه حوراء

سلام بر تو اى ذات متقى پاک گوهر سلام بر تو اى آنکه به الهام خدا دانا بودى

سلام بر تو اى مظلوم (و داراى عصمت) که حق تو را غصب کردند

سلام بر تو اى ستم کشیده و مقهور دشمنان دین

سلام بر تو اى فاطمه دختر رسول خدا و رحمت و برکات حق بر تو باد

درود خدا بر تو و بر جسم و جان تو باد


گواهى مى‏دهم که چون تو از جهان رفتى با مقام یقین و دلیل روشن از جانب پروردگار بودى و هر که تو را مسرور و شاد ساخته

رسول خدا که درود خدا بر او و آلش باد را شاد ساخته

و هر که در حق تو جفا و ظلم کرد به رسول خدا که درود خدا بر او و آلش باد ظلم و جفا کرده

و هر که تو را آزرده کرد رسول خدا که درود خدا بر او و آلش باد را آزرده است

و هر که به تو پیوست به رسول خدا که درود خدا بر او و آلش باد پیوسته

و هر که از تو بریده از رسول خدا که درود خدا بر او و آلش باد بریده است

زیرا تو پاره تن پیغمبر و روح مقدس آن بزرگوارى

خدا را گواه مى‏گیرم و رسول او و فرشتگان را که من از آن کس راضیم که شما از او راضى هستید و خشمگینم از هر که شما از او خشمگین هستید

بیزارم از آنکه شما از او بیزارید دوستم با آن که شما با او دوستید و دشمنم با هر که شما با او دشمنید

ناراضیم از هر که شما از او ناراضى هستید و محبوب من است هر که محبوب شماست و بر صدق گواهى من خدا کافى است

که گواه و محاسب و جزا دهنده و ثواب بخشنده است.

خدا را گواه مى‏گیرم و پیغمبران و فرشتگان را خدا را گواه مى‏گیرم و فرشتگان را که من دوستم با دوستان شما

و دشمنم با دشمنان شما و با هر که محاربه کند با شما محاربم

من اى مولاى من به مقام عصمت و عظمت تو و پدر بزرگوارت و شوهر و فرزندانت که پیشوایان دین منند یقین دارم

و به ولایت و امامت شما ایمان دارم و ملتزم اطاعت شما هستم

گواهى مى‏دهم که دین همان است که آنها راست و حکم خدا همان حکم است که آنها کنند و آنها حکم خدا را البته به خلق رسانیدند

و امت را به راه خدا به طریق حکمت و برهان و پند و اندرز نیکو دعوت کردند و از ملامت لائمان نیندیشیدند

و درود بر تو و بر پدر بزرگوار و شوهر و ذریه و فرزندانت که امامان پاک گوهرند اى پروردگار درود فرست بر محمد (ص) و اهل بیتش

و درود فرست بر بتول طاهره و صدیقه معصومه باتقواى پاکیزه روح

که از خدا راضى است و خدا از او راضى است پاک گوهر با رشد و هدایت و مظلوم و مقهور امت که حقش را غصب

و ارثش را منع کردند و استخوان پهلویش را شکستند و به شوهرش ستم نمودند و فرزندش را شهید کردند

اى خدا فاطمه دخت رسول توست و پاره تن و باطن قلب و جگر گوشه پیغمبر توست

تحیت و درود از توبر او باد و او تحفه گرانبهاى توست که خاصه به وصى رسولت اعطا فرمودى و حبیب حضرت مصطفى و قرین حضرت مرتضى

و بزرگ زنان عالم و بشارت دهنده اولیاء و ملازم ورع و زهد

و سیب باغ فردوس و بهشت خلد تو مولدش را به شرف زنان بهشتى شرافت دادى

و انوار ائمه طاهرین را از نسل پاک او مقرر داشتى و در برابرش پرده نبوت را بیاویختى

پروردگارا درود فرست بر او درودى که مقامش نزد تو بیفزاید و نزد تو شرافت یابد و از مقام رضا و خشنودیت منزلت گیرد از ما تحیت و سلام به روح پاک آن بزرگوار برسان

و بواسطه دوستى و محبت او ما را فضل و احسان و رحمت و مغفرت کرامت فرما که تو اى خدا داراى مقام عفو با لطف و کرامتى

هجوم حزن (روضه مکتوب)


بسم الله الرحمن الرحیم

وصیت کرده بود: على جان! مرا که دفن کردى و روى قبرم را پوشاندى، زود از کنار قبر من نرو، مدتى بایست، این لحظه‏ اى است که من به تو نیاز دارم.

على به دست خودش زهرا را دفن مى‏ کند، با دست خود قبر محبوب را مى‏ پوشاند، خاکها را مى‏ ریزد و زمین را هموار و صاف مى‏کند. لباسهایش همه غبارآلود شده است. گرد و غبارها را از لباسش مى‏پ راکند.

حالا نوبت این است که یک مدتى همین جور بایستد.

فَلَمّا نَفَضَ یَدَهُ مِنْ تُرابِ الْقَبْرِ هاجَ بِهِ الْحُزْنُ ؛

یعنى از کارهایش که فارغ شد یکمرتبه غم و اندوه‏ ها بر قلب على رو آورد.

چه بکند؟ با که حرف بزند؟ درد دل خودش را به که بگوید؟

قبر پیغمبر نزدیک است. کسى بهتر از پیغمبر نیست. رو مى‏کند به قبر مقدس پیغمبر:

السَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسولَ اللَّهِ عَنّى وَ عَنِ ابْنَتِکَ النّازِلَةِ فى جِوارِکَ وَ السَّریعَةِ اللِّحاقِ بِکَ، قَلَّ یا رَسولَ اللَّهِ عَنْ صَفِیَّتِکَ صَبْرى

یا رسول اللَّه! هم از طرف خودم و هم از طرف دخترت زهرا به شما سلام عرض مى‏کنم، حال على را اگر مى‏پرسید صبر على بسیار اندک شده است.

وَ سَتُنَبِّئُکَ ابْنَتُکَ بِتَضافُرِ امَّتِکَ عَلى‏ هَضْمِها

یا رسول اللَّه! عن قریب دخترت به تو خواهد گفت که امت تو بعد از تو با او چه رفتارى کردند.

(مجموعه ‏آثاراستادشهیدمطهرى ج‏22 468- 467)


یا امیرالمومنین روحی فداک             آسمان را دفن کردی زیر خاک

آه را در دل نهان کردی چرا                  ماه را در گل نهان کردی چرا

یا علی جان تربت زهرا کجاست؟               یادگار غربت زهراکجاست


دانلود حب الحسین با نواهای مختلف (ابتهال- مدح-آهنگ)


دانلود آهنگ حب الحسین با صدای سینا پارسیان


دانلود ابتهال حب الحسین با صدای محمد جواد عاطفی


دانلود ابتهال حب الحسین با صدای حامد شاکر نژاد


دانلود ابتهال حب الحسین با صدای طه الفشنی


دانلود مداحی حب الحسین اجننی محمود کریمی

چرا قریش از علی ع دفاع نمیکند؟

 

بسم الله الرحمن الرحیم

مى گویى هیچ کس جرأت نداشت به خانه على (ع) حمله کند، زیرا اگر کسى مى خواست این کار را بکند، قبیله قریش به یارى على (ع) مى آمدند و او را یارى مى کردند، این سخن توست:

«قریش بزرگ ترین و قوى ترین قبیله در عربستان به حساب مى آمد و در درون قریش، بنى هاشم قوى ترین قوم بشمار مى آمد، به طورى که همه، برترى آن را پذیرفته بودند. عموزاده هاى این تیره، بنى امیه بودند که بعضى اوقات با بنى هاشم رقابت مى نمودند، امّا اگر پاى کسى دیگر به میان مى آمد این دو فوراً با هم یکى مى شدند».

تو از قبیله قریش سخن گفتى، اکنون من از تو سؤال مى کنم آیا تو از کینه عرب جاهلى چیزى شنیده اى؟ آیا مى دانى که قبیله قریش، کینه على(ع) به دل داشتند؟

حتماً شنیده اى که جنگ بدر و اُحد و احزاب را همین قریش به راه انداختند. در این جنگ ها، این شمشیر على(ع) بود که به یارى اسلام آمد. اگر شجاعت و فداکارى او نبود، کفّارِ قریش، اسلام را از بین برده بودند.

آرى! در آن جنگ ها، على (ع) بدون هیچ واهمه اى، به جنگ کفّار قریش مى رفت و آنان را به خاک و خون مى انداخت. بسیارى از خانواده هاى قریش، یکى از افرادشان به دست على (ع) کشته شده بود!

آیا قریش مى توانست کینه على (ع) را به دل نگیرد؟ آنان چگونه مى توانستند خون عزیزان خود را فراموش کنند؟

در سال هشتم هجرى مکّه فتح شد و کفّار قبیله قریش، مسلمان شدند، امّا آنان کینه على (ع) را از یاد نبردند.

وقتى پیامبر از دنیا رفت، کینه هایى که در دل ها بود، بار دیگر زنده شد، آن ها وقتى دیدند ابوبکر به خلافت رسید، خوشحال شدند و بعضى از آنان حتّى عُمَر را در هجوم به خانه فاطمه (س) یارى کردند.

خالد بن ولید از خاندان قریش بود، پدرِ او به دست على (ع) کشته شده بود. خالد بن ولید در روز هجوم به خانه فاطمه (س)، همراه عُمَر بود و او را یارى کرد.[1] (کتاب سلیم بن قیس، ص 387)

                                                                                                                                                   * * *

 من از سخن تو تعجّب مى کنم، تو مى گویى اگر کسى مى خواست به خانه فاطمه (س) هجوم برد، قریش به میدان مى آمد و مانع این کار مى شد، گویا تو کتاب هاى خودتان را هم نخوانده اى. این سخن على(ع) را علامه دِینَوَرى و دانشمندان دیگر نقل کرده اند، ببین که على (ع) چگونه با خداى خود سخن مى گوید:

«بار خدایا! براى پیروزى بر قریش از تو یارى مى خواهم که امروز آنان پیوند خویشاوندى خود با من را بریده اند و کار مرا دگرگون ساخته اند. خدایا! امروز قریش علیه من متحّد شده اند، من به اطراف خود نگاه مى کنم، هیچ کس جز خانواده ام همراه من نیست، هیچ یار و یاورى ندارم که مرا یارى کند».[2] (الإمامة والسیاسة، ج 1، ص 134، و راجع الغارات، ج 1، ص 308؛ و  نهج البلاغة، ج 2، ص 85؛ و التعجّب للکراجکی، ص 69، مناقب آل أبی طالب، ج 2، ص 48، بحار الأنوار ج 29، ص 605 و 607، شرح نهج البلاغة، ج 4، ص 104)

این سخن على(ع) است که از دل تاریخ به گوش مى رسد، على(ع) از بى وفایى قریش سخن مى گوید!

کاش قریش فقط بى وفا بود و فقط سکوت مى کرد، افسوس که قبیله قریش علیه على متحّد شدند، آنان دشمن على (ع) را یارى کردند.

                                                                                                                                                   * * *

وقتى مردم با ابوبکر بیعت کردند، ابوسفیان نزد على(ع) آمد و چنین گفت:

«اى على! دستت را بده تا با تو بیعت کنم».[3] (الامامة و السیاسة، ج 1، ص 30؛ و راجع الاحتجاج، ج 1، ص 207، ح 38؛ و کنز العمّال، ج 5، ص 654؛ و تاریخ طبری، ج 2، ص 450)

این کار ابوسفیان خیلى عجیب بود، ابوسفیان کسى بود که براى کشتن پیامبر، جنگ بدر و اُحد را به راه انداخت. على(ع) مى دانست که ابوسفیان به دنبال بهانه اى است تا میان مسلمانان اختلاف بیاندازد.

على(ع) به ابوسفیان گفت:

«اى ابوسفیان! تو از این سخنان خود قصدى جز مکر و حیله ندارى».[4] (بحار الانوار، ج 22، ص 520)

ابوسفیان وقتى این سخن را شنید از آنجا دور شد. آرى! ابوسفیان پیش خود نقشه کشیده بود تا آن روز انتقام خود را از اسلام بگیرد، او که شمشیر زدن و شجاعت على(ع) در جنگ ها را دیده بود، خیال مى کرد که على(ع) شمشیر به دست خواهد گرفت و به جنگ این مردم خواهد رفت و جنگ داخلى در مدینه روى خواهد داد، امّا ابوسفیان نمى دانست که على(ع)، این گونه امید او را نا امید خواهد کرد.[5]

مى گویى که ابوسفیان آن روز مى خواست على (ع) را یارى کند و با على متحّد شود، تو خیال کرده اى که بنى امیّه واقعاً مى خواستند با بنى هاشم، متحّد شوند، امّا اگر واقعاً هدف ابوسفیان کمک به على (ع) بود، پس چرا ساعتى بعد با ابوبکر بیعت کرد، البتّه وقتى به او وعده اى بزرگ دادند!

وقتى ابوبکر را به مسجد پیامبر بردند تا به عنوان خلیفه نماز بخواند، عُمَر نگاه کرد دید که ابوسفیان با عدّه اى از بنى امیّه در گوشه اى نشسته اند. یک نفر این پیام را براى ابوسفیان برد: «به تو قول مى دهیم که فرزندت، معاویه را در حکومت خود شریک کنیم».

ابوسفیان لبخند زد و گفت: «آرى!، ابوبکر چه خوب خلیفه اى است که صله رحم نمود و حقّ ما را ادا کرد». بعد از آن، ابوسفیان و بنى اُمیّه با خلیفه بیعت کردند. با بیعت ابوسفیان و بنى امیه دیگر خلافت ابوبکر محکم تر مى شود.[6] (تاریخ طبری، ج 2، ص 449؛ و اعیان الشیعة، ج 1، ص 430)

فراموش نکن که ماجراى هجوم به خانه فاطمه (ع)، یک هفته بعد از بیعت ابوسفیان با ابوبکر روى داد. عُمَر و ابوبکر مطمئن شدند قریش (و مخصوصاً بنى امیّه که شاخه مهمّى از قریش بودند) از آنان حمایت مى کند. آن ها بعد از آن براى هجوم به خانه فاطمه (س) برنامه ریزى کردند.

ابوسفیان به همه برنامه هاى ابوبکر راضى بود و هیچ اعتراضى نکرد، زیرا مى دانست در مقابل این سکوت، پسرش معاویه در این حکومت سهم خواهد داشت. آرى! عُمَر هم به قول خود وفا کرد و وقتى به خلافت رسید، حکومت شام را دربست به معاویه بخشید!

بنى امیه در مقابل هجوم حکومت به خانه فاطمه (ع) سکوت کرد تا بتواند سهم بزرگى از این حکومت را از آن خود نماید. عُمَر به خانه فاطمه (س) هجوم برد، امّا قبل از آن، حقّ سکوت خوبى به قبیله قریش و خصوصاً بنى امیّه داد. این راز عدم اعتراض قریش است.


برگرفته از کتاب "روشنی  مهتاب"

دارد زمان آمدنت دیر میشود

دارد زمان آمدنت دیر میشود

دارد جوان سینه زنت پیر میشود

تاثیر گریه های غریبانه شماست

دنیا غروب جمعه چه دلگیر میشود

دانلود نماهنگ انتظار

به همراه قسمتی از سخنرانی حاج آقا پناهیان

قیامت قامت


دانلود کنید

داستان گل بنفشه در دستان ما میان کویر





قیامت قامت و قامت قیامت

قیامت می کند آن قد و قامت

موذن گر ببیند قامتت را

به قد قامت بماند تا قیامت

تمام عاشقانه ها فدای یک نگاه تو

 

تمام عاشقانه ها فدای یک نگاه تو

که عشق عشق میکند فدا شود به پای تو

تو از همیشه آمدی به گاه گاه چشم من

نصیب کوچه مان نشد عبور گاه گاه تو

دانلودکلیپ انتظار بسیار زیبا

 

 

مظلوم حسینم

 
 


بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید

در این عشق چو مردید همه روح پذیرید

بمیرید بمیرید وزین مرگ مترسید

کز این خاک برآیید سماوات بگیرید

بمیرید بمیرید وزین نفس ببرید

که این نفس چو بندست و شما همچو اسیرید

یکی تیشه بگیرید پی حفره زندان

چو زندان بشکستید همه شاه و امیرید

بمیرید بمیرید به پیش شه زیبا

بر شاه چو مردید همه شاه و شهیرید

بمیرید بمیرید وزین ابر برآیید

چو زین ابر برآیید همه بدر منیرید

خموشید خموشید خموشی دم مرگست

هم از زندگی است اینک زخاموش نفیرید

 

تولد حضرت معصومه و روز دختر گرامی باد

 

تو مسیحا زاده اما دختر موسی شدی

مریم قدیسه ی ذریه ی طاها شدی

یک نخی از چادرت مانند کعبه محترم

قبله ی عرشی ترین سجاده ی دنیا شدی

قاسم نعمتی

 

 ویزه نامه تولد حضرت  معصومه سلام الله علیها(سایت آوینی)

ویژه نامه تولد حضرت معصومه سلام الله علیها(سایت تبیان)

آرام تر هنوز عبا بر نداشته

 
بسم الله الرحمن الرحیم
شهادت آقا و مولایمان امام صادق علیه السلام بر شما تسلیت باد
ایشان در بیست وپنجم شوال سال 148 قمری در سن 65 سالگی  با مسموم شدن  به دست منصور دوانیقی (خلیفه عباسی) به  شهادت رسیدند
قِیلَ لِلصَّادِقِ (ع) عَلَى مَا ذَا بَنَیْتَ‏ أَمْرَکَ
 فَقَالَ عَلَى أَرْبَعَةِ أَشْیَاءَ
عَلِمْتُ أَنَّ عَمَلِی لَا یَعْمَلُهُ غَیْرِی فَاجْتَهَدْتُ
وَ عَلِمْتُ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مُطَّلِعٌ عَلَیَّ فَاسْتَحْیَیْتُ
وَ عَلِمْتُ أَنَّ رِزْقِی‏ لَا یَأْکُلُهُ غَیْرِی فَاطْمَأْنَنْتُ
وَ عَلِمْتُ أَنَّ آخِرَ أَمْرِی الْمَوْتُ فَاسْتَعْدَدْتُ.

به حضرت صادق (ع) عرض کردند کار خود را بر چه چیز بنا کرده‏اى؟ فرمود بر چهار چیز:
 1- فهمیدم که عمل مرا دیگرى انجام نمی دهد. پس به کوشش پرداختم.
 2- دانستم که خداوند بر حال من اطلاع دارد خجالت کشیدم.
 3- فهمیدم روزى مرا دیگرى نخواهد خورد آرامش یافتم.
 4- و دانستم بالاخره بسوى مرگ می روم به همین جهت آماده آن شدم.

 
بحار الأنوار (ط - بیروت)، جلد 111-
 
 

  دارد میان هیئت خود گریه میکند

با اهل بیت عصمت خود گریه میکند
با داغ ِ هَتک حرمت خود گریه میکند
دارد برای غربت خود گریه میکند

آتش گرفت خانه اش اما سپر نداشت
بین ِچهار هزار نفر یک نفر نداشت

مشعل به دستها وسط خانه ریختند
یک عده بی هوا وسط خانه ریختند
اموالِ خانه را وسط خانه ریختند
جمع ِحسودها وسط خانه ریختند

بین نماز بود و مجالش نداده اند
حتی امان به اهل و عیالش نداده اند

بین هجوم بی خبر و یادِ مادر است
دیوارهای شعله ور و یادِ مادر است
تنها میان درد سر و یادِ مادر است
افتاده است پشت در و یادِ مادر است

شکر خدا خمیده به دیوار و در نخورد
بال و پرش به تیزی مسمار و در نخورد

این پیر ِسالخورده عصا بر نداشته
آرام تر هنوز عبا بر نداشته
نعلین خویش را به خدا بر نداشته
شیخ ِ حرم عمامه چرا بر نداشته

اورا کشان کشان وسط کوچه میکِشند
در پیش این و آن وسط کوچه میکِشند

این غُصه را به نام مدینه سند زدند
بر آه آهِ خستگی اش دستِ رد زدند
در کوچه ها چقدر به آقا لگد زدند
میگفت نام فاطمه و حرف بد زدند

از بس دویده خمیده شده،بی رمق شده
این پیر ِمردِ غمزده خیس ِ عرق شده

گیرم خمیده در بر انظار رفته است
پای برهنه از سر بازار رفته است
گیرم به پای هر قدمش خار رفته است
با دستِ بسته مجلس اغیار رفته است

شکر خدا که پیرهنش پا نخورده است
در زیر چکمه ها دهنش پا نخورده است
لا یوم کیومک یا ابا عبد الله الحسین

 

دانلود روضه صوتی حضرت فاطمه زهرا س از واعظان مشهور

 

برای دیدن تصویر در اندازه واقعی روی آن کلیک کنید

استاد فرحزاد

دریافت

وصیت امام باقرعلیه السلام

- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: کَتَبَ أَبِی فِی وَصِیَّتِهِ أَنْ أُکَفِّنَهُ فِی ثَلَاثَةِ أَثْوَابٍ أَحَدُهَا رِدَاءٌ لَهُ حِبَرَةٌ کَانَ یُصَلِّی فِیهِ یَوْمَ الْجُمُعَةِ وَ ثَوْبٌ آخَرُ وَ قَمِیصٌ فَقُلْتُ لِأَبِی لِمَ تَکْتُبُ هَذَا فَقَالَ أَخَافُ أَنْ یَغْلِبَکَ النَّاسُ وَ إِنْ قَالُوا کَفِّنْهُ فِی أَرْبَعَةٍ أَوْ خَمْسَةٍ فَلَا تَفْعَلْ‏ وَ عَمِّمْنِی بِعِمَامَةٍ وَ لَیْسَ تُعَدُّ الْعِمَامَةُ مِنَ الْکَفَنِ إِنَّمَا یُعَدُّ مَا یُلَفُّ بِهِ الْجَسَدُ.(1)
- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ لِی أَبِی یَا جَعْفَرُ أَوْقِفْ لِی مِنْ مَالِی کَذَا وَ کَذَا لِنَوَادِبَ تَنْدُبُنِی عَشْرَ سِنِینَ بِمِنًى أَیَّامَ مِنًى‏.(2)

حضرت صادق(ع) فرمود: پدرم در وصیت خود نوشت او را در سه جامه کفن کنم. ردائى که زرد رنگ بود و در روزهاى جمعه با آن نماز می خواند و یک جامه دیگر و پیراهنى. عرض کردم: پدر این یکى را ننوشته ‏اى. فرمود می ترسم مردم عیب جوئى کنند و بگویند در چهار یا پنج جامه پدرش را کفن نموده؛ ولى بر سرم عمامه ‏اى ببند زیرا عمامه جزء کفن محسوب نمی شود. کفن آن چیزى است که جسد را بپوشاند.
 حضرت صادق فرمود: پدرم به من سفارش کرد که از مالم فلان مبلغ را وقف کن تا نوحه‏ سرایان در ایام حج در منى برایم نوحه‏ سرائى کنند.


پی نوشت:
1. الکافی (ط - الإسلامیة)،ج‏3، 144.
2. الکافی (ط - الإسلامیة)،ج‏5،117.

خزانه های زمین در اختیار امام

و روى الحسن بن أحمد بن سلمة، عن محمّد بن المثنّى، عن عثمان ابن عیسى، عمّن حدّثه، عن جابر، عن أبی جعفر (علیه السلام) قال: شکوت إلیه الحاجة، فقال: یا جابر، ما عندنا درهم.
قال: فلم ألبث أن دخل الکمیت بن زید الشاعر، فقال له: جعلنی اللّه فداک أ تأذن لی أن انشدک قصیدة قلتها فیکم؟
فقال له: هاتها. فأنشده قصیدة أوّلها:
من لقلب متیّم مستهام‏ «6»
فلمّا فرغ منها قال: یا غلام، ادخل ذلک البیت و أخرج إلى الکمیت بدرة ، و ادفعها إلیه. فأخرجها و وضعها بین یدیه‏.
فقال له: جعلت فداک، إن رأیت أن تأذن لی فی اخرى. فقال له: هاتها. فأنشده اخرى، فأمر له ببدرة اخرى، فاخرجت له من البیت.
ثمّ قال له: الثالثة. فأذن له، فأمر له ببدرة ثالثة، فاخرجت له.
فقال له الکمیت: یا سیّدی، و اللّه ما انشدک طلبا لعرض من الدنیا، و ما أردت بذلک إلّا صلّة لرسول اللّه (صلّى اللّه علیه و آله)، و ما أوجبه اللّه علیّ من حقکم.
فدعا له أبو جعفر، ثمّ قال: یا غلام، ردّ هذه البدر فی مکانها. فأخذها الغلام فردّها.
قال جابر: فقلت فی نفسی: شکوت إلیه الحاجة فقال: ما عندی شی‏ء، و أمر للکمیت بثلاثین ألف درهم!
و خرج الکمیت فقال: یا جابر، قم فادخل ذلک البیت.

تشییع و دفن امام باقر علیه السلام

و قام‏ الامام‏ الصادق‏ علیه‏ السلام‏ بتجهیز الجثمان‏ المقدس‏ فغسله‏ و کفنه‏، و هو یذرف‏ أحر الدموع‏ على‏ فقد أبیه‏ الذی‏ ما أظلت‏ مثله‏ سماء الدنیا فی‏ عصره‏ علما و فضلا و حریجة فی‏ الدین‏.
و نقل الجثمان العظیم من الحمیمة تحت هالة من التهلیل و التکبیر قد حفت به الجماهیر، و السعید من الناس الذی یلمس نعش الامام ...
و سارت مواکب التشییع، و هی تعدد مناقب الامام أبی جعفر (ع) و الطافه‏ و عائدته على هذه الأمة، و أنتهی بالجثمان المقدس إلى بقیع الغرقد، فحفر له قبر بجوار الامام الأعظم أبیه زین العابدین علیه السلام، و بجوار عم أبیه الامام الحسن سید شباب أهل الجنة (ع) و أنزل الامام الصادق أباه فی مقره الأخیر فواراه فیه، و قد وارى معه العلم و الحلم، و المعروف و البر بالناس.

و امام صادق(ع) برای غسل دادن و کفن نمودن بدن مقدس پدر برخواست در حالی که اشک بر گونه اش روان بود. اشکی که از ماتم از دست دادن پدری بود که آسمان دنیا بر سر کس دیگری چون او در آن عصر از لحاظ علم و فضل و تعمق در دین سایه نیافکنده بود.

سفر امام باقر علیه السلام و جابر بن یزید جُعفى

الخرائج و الجرائح رَوَى جَابِرٌ الْجُعْفِیُّ قَالَ خَرَجْتُ مَعَ أَبِی جَعْفَرٍ ع إِلَى الْحَجِّ وَ أَنَا زَمِیلُهُ- إِذْ أَقْبَلَ وَرَشَانٌ فَوَقَعَ عَلَى عِضَادَتَیْ مَحْمِلِهِ فَتَرَنَّمَ- فَذَهَبْتُ لِآخُذَهُ فَصَاحَ بِی مَهْ یَا جَابِرُ- فَإِنَّهُ اسْتَجَارَ بِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ- فَقُلْتُ وَ مَا الَّذِی شَکَا إِلَیْکَ- فَقَالَ شَکَا إِلَیَّ أَنَّهُ یُفْرِخُ فِی هَذَا الْجَبَلِ مُنْذُ ثَلَاثِ سِنِینَ- وَ أَنَّ حَیَّةً تَأْتِیهِ فَتَأْکُلُ فِرَاخَهُ- فَسَأَلَنِی أَنْ أَدْعُوَ اللَّهَ عَلَیْهَا لِیَقْتُلَهَا- فَفَعَلْتُ وَ قَدْ قَتَلَهَا اللَّهُ- ثُمَّ سِرْنَا حَتَّى إِذَا کَانَ وَجْهُ السَّحَرِ قَالَ لِی انْزِلْ یَا جَابِرُ- فَنَزَلْتُ فَأَخَذْتُ بِخِطَامِ الْجَمَلِ وَ نَزَلَ فَتَنَحَّى عَنِ الطَّرِیقِ- ثُمَّ عَمَدَ إِلَى رَوْضَةٍ مِنَ الْأَرْضِ ذَاتِ رَمْلٍ- فَأَقْبَلَ فَکَشَفَ الرَّمْلَ یَمْنَةً وَ یَسْرَةً وَ هُوَ یَقُولُ- اللَّهُمَّ اسْقِنَا وَ طَهِّرْنَا إِذْ بَدَا حَجَرٌ أَبْیَضُ بَیْنَ الرَّمْلِ- فَاقْتَلَعَهُ فَنَبَعَ لَهُ عَیْنُ مَاءٍ أَبْیَضَ صَافٍ فَتَوَضَّأَ وَ شَرِبْنَا مِنْهُ- ثُمَّ ارْتَحَلْنَا فَأَصْبَحْنَا دُونَ قَرْیَةٍ وَ نَخْلٍ- فَعَمَدَ أَبُو جَعْفَرٍ إِلَى نَخْلَةٍ یَابِسَةٍ فِیهَا فَدَنَا مِنْهَا- وَ قَالَ أَیَّتُهَا النَّخْلَةُ أَطْعِمِینَا مِمَّا خَلَقَ اللَّهُ فِیکِ- فَلَقَدْ رَأَیْتُ النَّخْلَةَ تَنْحَنِی- حَتَّى جَعَلْنَا نَتَنَاوَلُ مِنْ ثَمَرِهَا وَ نَأْکُلُ- وَ إِذَا أَعْرَابِیٌّ یَقُولُ مَا رَأَیْتُ سَاحِراً کَالْیَوْمِ- فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ یَا أَعْرَابِیُّ لَا تَکْذِبَنَّ عَلَیْنَا أَهْلَ الْبَیْتِ- فَإِنَّهُ لَیْسَ مِنَّا سَاحِرٌ وَ لَا کَاهِنٌ- وَ لَکِنْ عُلِّمْنَا أَسْمَاءً مِنْ أَسْمَاءِ اللَّهِ تَعَالَى- فَنَسْأَلُ بِهَا فَنُعْطَى وَ نَدْعُو فَنُجَابُ.

جابر بن یزید جُعفى حکایت کند:
در یکى از سال ها، به همراه حضرت باقرالعلوم علیه السلام رهسپار مکّه معظّمه شدم .
در بین راه ، دو پرنده به سمت ما آمدند و بالاى کجاوه امام محمّد باقر علیه السلام نشستند و مشغول سر و صدا شدند، من خواستم آن ها را بگیرم تا همراه خود داشته باشم ، ناگهان حضرت با صداى بلند، فرمود: اى جابر! آرام باش و پرندگان را به حال خود واگذار، آن ها به ما اهل بیت عصمت و طهارت پناه آورده اند.
عرضه داشتم : مولاى من ! مشکل و ناراحتى آن ها چیست ، که این چنین به شما پناهنده شده اند؟!
حضرت فرمود: آن ها مدّت سه سال است که در این حوالى لانه دارند و هرگاه تخم مى گذارند تا جوجه شود، مارى در اطراف آن ها هست که مى آید و جوجه هاى آن ها را مى خورد.

مرگ مرد شامى و دعای امام باقر علیه السلام برای حیات دوباره

و روى الشیخ أبو علی الحسن بن محمّد بن الحسن الطوسی فی کتاب الأمالی عن أبیه عن أبی القاسم بن شبل عن ظفر بن حمدون عن إبراهیم بن إسحاق‏ الأحمری عن محمّد بن سلیمان عن أبیه، قال: کان رجل من أهل الشام یختلف إلى أبی جعفر علیه السّلام، إلى أن قال: فلم یلبث إلّا یسیرا حتى مرض الشامی و اشتد وجعه فلما ثقل دعا ولیه و قال له: إذا أنت مددت علیّ الثوب‏  فائت محمّد بن علی و سله أن یصلّی علی، و أعلمه أنی الذی أمرتک بذلک، فلما أن کان نصف اللیل ظنوا أنه قد برد و سجوه، فلما أن أصبح الناس خرج ولیّه إلى المسجد فلما أن صلى محمّد بن علی علیه السّلام و تورک و کان إذا صلى عقب فی مجلسه قال: یا أبا جعفر إن فلانا الشامی قد هلک و هو یسألک أن تصلی علیه، فقال أبو جعفر: کلا إن بلاد الشام بلاد برد و الحجاز بلاد حرّ و لحمها شدید، فانطلق فلا تعجلنّ على صاحبک حتى آتیکم إلى أن قال: ثم نهض فانتهى إلى منزل الشامی فدخل علیه فدعاه فأجابه، ثم أجلسه فسنده، ثم دعا له بسویق فسقاه ثم قال لأهله: أجلوا جوفه و بردوا صدره بالطعام البارد، ثم انصرف فلم یلبث إلا قلیلا حتى عوفی الشامی فأتى أبا جعفر علیه السّلام فقال أخلنی فأخلاه فقال: أشهد أنک حجة اللّه على خلقه، و بابه الذی یوتى منه، فمن أتى من غیرک خاب و خسر و ضل ضلالا بعیدا، فقال له أبو جعفر علیه السّلام: و ما بدا لک؟ فقال: أشهد أنی عهدت بروحی و عاینت بعینی فلم یتفاجأنی إلا و مناد ینادی أسمعه بأذنی، و ما أنا بالنائم: ردوا علیه روحه فقد سألنا ذلک محمّد بن علی، «الحدیث».


یکى از اهالى شام که به امام محمّد باقر علیه السلام بسیار علاقه مند بود و هر چند وقت یک بار به ملاقات و زیارت آن حضرت مى آمد، در یکى از زیارت هایش پس از گذشت چند روزى در شهر مدینه منوّره مریض شد و در بستر بیمارى و در شُرف مرگ قرار گرفت ، به یکى از دوستان خود گفت:
همین که من از دنیا رفتم ، به حضرت ابو جعفر محمّد بن علىّ، باقرالعلوم صلوات اللّه علیه بگو تا بر جنازه ام نماز بخواند و در مراسم تدفین من نیز شرکت نماید.

توسل به حضرت زهرا علیهاالسلام

در سیره امام باقر علیه السلام داریم که هنگامی که حضرت دچار بیماری تب می شدند آب سرد می طلبیدند و هنگام استفاده از آن با صدای بلند به شکلی که صدای مبارک آن حضرت از بیرون خانه شنیده می شد، حضرت فریاد می زدند: یا فاطمةُ بنتَ محمد. علامه مجلسی می فرمایند:شاید حضرت باقر علیه السلام در هنگام تب کردن، مادرش حضرت فاطمه علیها السلام را برای شفا گرفتن صداغ می زده است، تا خداوند به احترام حضرت فاطمه علیهاالسلام ناراحتی تب را از او دفع نماید.
در همین زمینه شیخ عباس قمی می فرماید: شاید تذکر به نام حضرت زهرا علیهاالسلام در هنگام تب شدید بیانکر این بود که همچنانکه بدنم به آتش تب می سوزد و آن را با آب سرد خاموش می سازم قلبم هم به آتش مصیبت مادرم فاطمه علیهاالسلام گدازان است لذا با ذکر فاطمه علیهاالسلام دل را آرام می ساختند.
اینجا بقیع عشق است گنبد چرا ندارد      هر کس نبوسد این خاک در کعبه جا ندارد
قسم به نور طاها قسم به اشک زهرا         غربت این زمین را کرب و بلا ندارد


منبع: فاطمة الزهرا بهجة قلب مصطفی، ص 15.

دشمنی زید بن حسن با امام باقر علیه السلام و مسموم نمودن امام

...فَوَیْلٌ لِمَنْ أَجْرَى اللَّهُ عَلَى یَدَیْهِ الشَّرَّ- فَأُسْرِجَ‏ لَهُ‏ فَرَکِبَ‏ أَبِی‏ وَ نَزَلَ‏ مُتَوَرِّماً فَأَمَرَ بِأَکْفَانٍ‏ لَهُ‏- وَ کَانَ‏ فِیهِ‏ ثِیَابٌ‏ أَبْیَضُ‏ أُحْرِمُ‏ فِیهِ‏ وَ قَالَ‏ اجْعَلُوهُ‏ فِی‏ أَکْفَانِی‏- وَ عَاشَ‏ ثَلَاثاً ثُمَ‏ مَضَى‏ ع‏ لِسَبِیلِهِ‏- وَ ذَلِکَ‏ السَّرْجُ عِنْدَ آلِ مُحَمَّدٍ مُعَلَّقٌ- ثُمَّ إِنَّ زَیْدَ بْنَ الْحَسَنِ بَقِیَ بَعْدَهُ أَیَّاماً فَعَرَضَ لَهُ دَاءٌ- فَلَمْ یَزَلْ یَتَخَبَّطُ وَ یَهْوِی وَ تَرَکَ الصَّلَاةَ حَتَّى مَاتَ‏.

ابا بصیر گفت: حضرت صادق(ع) فرمود: زید بن حسن با پدرم در مورد میراث پیامبر(ص) اختلاف داشت. می گفت من از فرزندان امام حسنم و از شما به میراث پیامبر سزاوارترم. زیرا من از نژاد فرزند بزرگترم باید میراث پیامبر را با من تقسیم کنى  و سهم مرا بدهى. پدرم سخن او را نپذیرفت.
زید شکایت به قاضى برد. براى نتیجه و جواب از طرف حضرت باقر زید بن على بن الحسین برادر حضرت باقر پیش قاضى رفت. در این رفت و آمدهاى پیش قاضى یک روز زید بن حسن بزید بن على گفت: ساکت باش پسر کنیز هندى.
زید بن على گفت بیزارم از اختلافى که نام مادرها را ببرند. به خدا قسم دیگر تا زنده باشم با تو سخن نخواهم گفت برگشت خدمت پدرم.

۱ ۲ ۳ . . . ۷ ۸ ۹ ۱۰
بسم الله الرحمن الرحیم

بوی عطرش به مشامم چو نسیم است خدا میداند

اهل عالم بدانید حسین شاه کریم است خدا میداند

ای دلم گرد یتیمی به من و تو به چه کار ؟

هر که ارباب ندارد یتیم است خدا میداند
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan