روضه

مرکز نشر و دانلود متن روضه ، صوت روضه، کلیپ روضه، کتاب های مقتل ،شعر، مداحی و غیره

حضرت رقیه سلام الله علیها-مرحوم کافی رحمة الله علیه/ متن و صوت

دانلود فایل

آقایان اهل علم، فضلا، محترمین، رجال فضیلت، متدینین، مذهبی ها خود امام حسین علیه السلام هم راضی است که من امروز شما را به حرم این سه ساله ببرم.

خدا نکند سرپرست شوی، به خدا سرپرستی خیلی زحمت دارد، مسئولیت دارد. سرپرست بچه ها بود. زینب سلام الله علیها با این همه غمی که دارد باید به همه کارها برسد

بی بی تمام زنها و بچه ها را خواب کرد. حالا اومد خودش بخوابد

کمتر من این کلمه را با صراحت گفته ام اما روز اربعین است بگذارید بگویم، آتش بزنم

آی زن ومرد! زینب سلام الله علیها آمد روی خاکها بخوابد. تا آمد بخوابد یک وقت دید گوشه خرابه در تاریکی ها یک بچه بلند شده هی می گه

بابا ،بابا.  ای خدا چه کار کنم؟با این همه زحمت من این زن و بچه را خواباندم، باز یکی یکی بیدار می شوند

روضه حضرت رقیه- استاد پناهیان/متن و صوت

دانلود فایل

آقا آرامش برای کودکان خیلی نعمت ویژه ایه. و خدا عجیب بهش بر می خوره این آرامش از کودک سلب بشه.
و بین بچه ها دختر بچه ها یه چیز دیگن. دختر بچه ها هم زود آرامششون از بین می ره، هم خیلی آرامش می خوان. لذا به پدرها پیغمبر سفارش کرده که خیلی به دختر کوچولوهاتون برسید.
الان شما بزرگترها یه جایی کوچولویی دیدید ها! زود اعلام موضع کنید. کوچولوها غریبه ها رو نمی شناسن. یه کمی می ترسن. به کوچولو که رسیدی زود لبخند بزن، مثل کوچولوها حرف بزن.
بگو: سلام کوچولو. چطوری؟ بدونه تو دشمن نیستی. بدونه تو آرامشی. عین پدر مادرشی. بچه رو دیدی؟ پیش پدر و مادرشه تا 4 تا غریبه می بینه کز می کنه می ره تو بغل پدر مادرش.
بگو کوچولو منم دوستتم. چه قدر قشنگ. یه شکلات برداربهش بده. وظیفته. به آدم بزرگا همین جوری عادی نگاه کن کوچولو رو رسیدی، زود آرامش بهش بده.

تنها شدن مسلم در کوفه و پناه آوردن به خانه طوعه/ مقتل

قالَ: وَبَلَغَ الْخَبَرُ إِلى مُسْلِمِ بْنِ عَقیلٍ، فَخَرَجَ بِمَنْ بایَعَهُ إِلى حَرْبِ عُبَیْدِ اللّهِ، فَتَحَصَّنَ مِنْهُ بِقَصْرِ الاْمارَةِ، وَاقْتَتَلَ اءَصْحابُهُ وَ اءَصْحابُ مُسْلِمٍ.
وَجَعَلَ اءَصْحابُ عُبَیْدِ اللّهِ الَّذینَ مَعَهُ فِى الْقَصْرِ یَتَشَرَّفُونَ مِنْهُ وَیُحَذِّرُونَ اءَصْحابَ مُسْلِمٍ وَیَتَوَعَّدُونَهُمْ بِجُنُودِ الشّامِ، فَلَمْ یَزالُوا کَذلِکَ حَتّى جاءَ اللَّیْلُ.
فَجَعَلَ اءَصْحابُ مُسْلِمٍ یَتَفَرَّقُونَ عَنْهُ، وَیَقُولُ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ:
ما نَصْنَعْ بِتَعْجیلِ الْفِتْنَةِ، وَیَنْبَغى اءَنْ نَقْعُدَ فى مَنازِلِنا وَنَدَعَ هؤُلاءِ الْقَوْمِ حَتّى یُصْلِحَ اللّهُ ذ اتَ بَیْنِهِمْ.
فَلَمْ یَبْقِ مَعَهُ سِوى عَشْرَةِ اءَنْفُسٍ.
فَدَخَلَ مُسْلِمُ الْمَسْجِدَ لِیُصَلّى الْمَغْرِبَ، فَتَفَرَّقَ الْعَشَرَةُ عَنْهُ.
فَلَمّا رَاءى ذلِکَ خَرَجَ وَحیدا فى دُرُوبِ الْکُوفَةِ، حَتّى وَقَفَ عَلى بابِ إِمْراءَةٍ یُقالُ لَها طَوْعَةُ، فَطَلَبَ مِنْها ماءً فَسَقَتْهُ.
ثُمَّ اسْتَجارَها فَاءَجارَتْهُ.
فَعَلِمَ بِهِ وَلَدُها، فَوُشِیَ الْخَبَرُ إِلى عُبَیْدِ اللّهِ بْنِ زِیادٍ.

مسلم بن عقیل علیه السلام و ابن زیاد لعن الله علیه/ مقتل

فَلَمّا اءُدْخِلَ عَلى عُبَیْدِ اللّهِ بْنِ زِیادٍ لَمْ یُسَلِّمْ عَلَیْهِ.
فَقالَ لَهُ الْحَرَسِیُّ: سَلِّمْ عَلَى الاْمیرِ.
فَقالَ لَهُ: اُسْکُتْ یا وَیْحَکَ وَاللّهِ ما هُوَ لى بِاءَمیرٍ.
فَقالَ ابْنُ زِیادٍ: لا عَلَیْکَ سَلَّمْتَ اءَمْ لَمْ تُسَلِّمْ، فَإِنَّکَ مَقْتُولٌ.
فَقالَ لَهُ مُسْلِمٌ: إِنْ قَتَلْتَنى فَلَقدْ قَتَلَ مَنْ هُوَ شَرُّ مِنْکَ مَنْ هُوَ خَیْرٌ مِنّى ، وَبَعْدُ فَإِنَّکَ لا تَدَعُ سُوءَ الْقِتْلَةِ وَ قُبْحَ الْمُثْلَةِ وَخُبْثَ السَّریرَةِ وَلَؤْمَ الْغَلَبَةِ، لا اءَحَدَ اءَوْلى بِها مِنْکَ.
فَقالَ لَهُ ابْنُ زِیادٍ: یا عاقُّ یا شاقُّ، خَرَجْتَ عَلى إِمامِکَ وَشَقَقْتَ عَصى الْمُسْلِمینَ، وَاءَلْقَحْتَ الْفِتْنَةَ بَیْنَهُمْ.
فَق الَ لَهُ مُسْلِم : کَذَبْتَ یَابْنَ زِیادٍ، إِنَّما شَقَّ عَصَى الْمُسْلِمینَ مُعاوِیَةُ - لَعَنَهُ اللّهُ- وَابْنُهُ یَزیدُ - لَعَنَهُ اللّهُ-، وَ اءَمَّا الْفِتْنَةُ فَإِنَّما اءَلْقَحَها اءَنْتَ وَ اءَبُوکَ زِیادُ بْنُ عُبَیْدٍ عَبْدِ بَنى عِلاجٍ مِنْ ثَقیفٍ، وَ اءَنَا اءَرْجُو اءَنْ یَرْزُقَنِى اللّهُ الشَّهادَةَ عَلى یَدَى شَرُّ الْبَرِیَّةِ.
فَقالَ ابْنُ زِیادٍ: مَنَّتْکَ نَفْسُکَ اءَمْرا، حالَ اللّهُ دُونَهُ وَ لَمْ یَرَکَ لَهُ اءَهْلا وَجَعَلَهُ لاِهْلِهِ.
فَقالَ مُسْلِمٌ: وَمَنْ اءَهْلُهُ یَابْنَ مَرْجانَةَ؟
فَقالَ: اءَهْلُهُ یَزیدُ بْنُ مُعاوِیَةَ!
فَقالَ مُسْلِمٌ: اءَلْحَمْدُ للّهِ، رَضینا بِاللّهِ حَکَما بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ.
فَقالَ ابْنُ زِیادٍ: اءَتَظُنُّ اءَنَّ لَکَ مِنَ الاَْمْرِ شَیْئا.
فَقالَ مُسْلِمٌ: وَاللّهِ ما هُوَ الظَّنُّ، وَلکِنَّهُ الْیَقینُ.
فَقالَ ابْنُ زِیادٍ: اءَخْبِرْنى یا مُسْلِمُ بِما اءَتَیْتَ هذَا الْبَلَدَ وَ اءَمْرُهُمْ مُلْتَئِمٌ فَشَتَّتَ اءَمْرَهُمْ بَیْنَهُمْ وَفَرَّقْتَ کَلِمَتَهُمْ؟
فَقالَ لَهُ مُسْلِمٌ: ما لِهذا اءَتَیْتُ، وَلکِنَّکُمْ اءَظْهَرْتُمُ الْمُنْکَرَ وَدَفَنْتُمُ الْمَعْرُوفَ وَتَاءَمَّرْتُمْ عَلَى النّاسِ بِغَیْرِ
رِضىً مِنْهُمْ وَحَمَلْتُمُوهُمْ عَلى غَیْرِ ما اءَمَرَکُمْ اللّهُ بِهِ، وَعَمِلْتُمْ فیهِمْ بِاءَعْمالِ کَسْرى وَقَیْصَرَ، فَاءَتَیْناهُمْ لِنَاءْمُرَ فیهِمْ بِالْمَعْرُوفِ وَنَنْهى عَنِ الْمُنْکَرِ وَنَدْعُوهُمْ إِلى حُکْمِ الْکِتابِ وَالسُّنَّةِ، وَکُنّا اءَهْلُ ذلِکَ کَما اءَمَرَ رَسُولُ اللّهِ صلّى اللّه علیه و آله
فَجَعَلَ ابْنُ زِیادٍ - لَعَنَهُ اللّهُ- یَشْتِمُهُ وَیَشْتِمُ عَلِیّا وَالْحَسَنَ وَالْحُسَیْنَ علیهم السّلام !

اصابت سنگ و تیر به مسلم بن عقیل/مقل و گریز به امام

و جَعَلَ یُقاتِلُ حَتّى اُثخِنَ بِالجِراحِ وضَعُفَ عَنِ القِتالِ، وتَکاثَروا عَلَیهِ فَجَعَلوا یَرمونَهُ بِالنَّبلِ وَالحِجارَةِ، فَقالَ مُسلِمٌ: وَیلَکُم! ما لَکُم تَرمونَنی بِالحِجارَةِ کَما تُرمَى الکُفّارُ، وأنَا مِن أهلِ بَیتِ الأَنبِیاءِ الأَبرارِ؟! وَیلَکُم! أما تَرعَونَ حَقَّ رَسولِ اللّه ِصلى الله علیه و آله وذرِّیَّتِهِ؟
مسلم بن عقیل به نبرد، ادامه داد تا جراحت هاى سنگینى بر او وارد شد و از جنگیدن ناتوان شد. جمعیت بر او یورش بردند و با تیر و سنگ بر او مى‌زدند. مسلم گفت: واى بر شما! آیا به سویم سنگ، پرتاب مى کنید ـ آن گونه که به کفّار ، سنگ مى زنند ـ ، در حالى که من از خانواده پیامبرانِ ابرارم؟ آیا حقّ پیامبر را در باره خاندانش پاس نمى دارید؟


منبع: الفتوح ابن اعثم کوفی: ج ۵ ص ۵٣.

انتخاب شهادت در رکاب امام حسین علیه السلام بر زندگی در دنیا

فرزندان عقیل بن ابى طالب، نقش مؤثّرى در نهضت حسینى داشتند. علاوه بر مُسلم بن عقیل، برادرانش جعفر و عبد اللّه و عبد الرحمان، و نیز فرزند یکى دیگر از برادرانش، محمّد بن ابى سعید همگى در این راه، به شهادت رسیدند. لذا امام زین العابدین علیه السلام، ابراز علاقه ویژه اى نسبت به فرزندان عقیل داشت. در روایات آمده است که به ایشان گفته شد: ما بالُکَ تَمِیلُ إلَى بَنِی عَمِّکَ هَؤلاءِ ...؟أجاب: إنّی أذکُرُ یَومَهُم مَعَ أبی عَبدِاللّه ِ الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ علیه السلام، فَأرِقُّ لَهُم.

به امام سجاد گفته شد: تو را چه مى شود که به این عموزاده هایت ( فرزندان عقیل )، بیشتر متمایلى؟

امام علیه السلام پاسخ داد: آن روزِ سختشان با ابا عبد اللّه حسین بن على علیه السلام را به یاد مى‌آورم و دلم برایشان مى سوزد.

شباهت های شهادت مسلم بن عقیل با حضرت سید الشهدا

وجَعَلَ یُقاتِلُ حَتّى اُثخِنَ بِالجِراحِ وضَعُفَ عَنِ القِتالِ، وتَکاثَروا عَلَیهِ فَجَعَلوا یَرمونَهُ بِالنَّبلِ وَالحِجارَةِ، فَقالَ مُسلِمٌ: وَیلَکُم! ما لَکُم تَرمونَنی بِالحِجارَةِ کَما تُرمَى الکُفّارُ، وأنَا مِن أهلِ بَیتِ الأَنبِیاءِ الأَبرارِ؟! وَیلَکُم! أما تَرعَونَ حَقَّ رَسولِ اللّه ِصلى الله علیه و آله وذُرِّیَّتِهِ؟(1)

مسلم بن عقیل به نبرد، ادامه داد تا جراحت هاى سنگینى بر او وارد شد و از جنگیدن ناتوان شد. جمعیت بر او یورش بردند و با تیر و سنگ بر او مى‌زدند. مسلم گفت: واى بر شما! آیا به سویم سنگ، پرتاب مى کنید ـ آن گونه که به کفّار ، سنگ مى زنند ـ ، در حالى که من از خانواده پیامبرانِ ابرارم؟ آیا حقّ پیامبر را در باره خاندانش پاس نمى دارید؟

روضه وصیت مسلم علیه السلام در آخرین لحضات عمرشان

خدا شب شده و من چه کنم            یه تن و این همه دشمن چه کنم

اهل کوفه که پیمان شکستند                خود نمک خورده، نمکدان شکستند

 صبح  درآمد  همگی  پیوستن             شب   در خانه به رویم بستند

 صبح من شمع و همه پروانه              شام بیگانه تر  از بیگانه   

وقتی بالای دارالاماره بدند، گفتند: مسلم حرفی داری؟ وصیتی داری؟ فقط یک جمله گفت: یک نامه برای حسین بنویسید و بگویید که به کوفه نیاید، کوفی وفا ندارد؛ فردا پایین دارلاماره همه منتظرند، هر کسی چیزی می گوید، یکی می گوید: الان مسلم سر سفره شان نشسته است، یکی می گوید: هر چی باشد مسلم مهمان است، یکی می گوید: مسلم را کشتند، یه وقت از بالای دارالاماره فریاد بزنند کنار بروید، کنار بروید، بدن بی سر مسلم بن عقیل از بالای دالاماره روی زمین افتاد...


منبع: اقتباس از روضه خوانی حجت الاسلام والمسلمین هاشمی نژاد حفظه الله.

روضه شجاعت مسلم علیه السلام و بی وفایی مردم کوفه/متن و صوت

دانلود فایل

جان ختم المرسلین در کوفه جا دارد، ندارد
بهتر از روح المین در کوفه جا دارد، ندارد
افسر جانباز حق در کوفه سر گردان و بی کس
نائب سلطان حق در کوفه جا دارد، ندارد
مسلم بی خانمان در کوچه می گردد امشب
یک جهان ایمان و دین در کوفه جا دارد، ندارد
آسمان کوفه امشب گریه کن بر حال مسلم
اختر قرآن ببین در کوفه جا دارد، ندارد
امتحان حق نگر از مسلمانان و مسلم
مسلم است ای مسلمی در کوفه جا دارد،ندارد

طوعه صدا زد، آقا جان من که نمرده ام ، زن هم باشم، اما بیا داخل خانه؛ اگر هیچ کسی سراغت نیامد من پناهت می دهم.

روضه حضرت مسلم بن عقیل سلام الله علیه-استادهاشمی نژاد/متن و صوت

پیغمبر اکرم یه روز به عقیل نگاه کردوفرمودند
عقیل تو رو به دو جهت دوست دارم
یکی اینکه برادر علی ای
دومین جهتی که دوست دارم اینه
خدا به تو یه پسر می ده به نام مسلم
این اولین فدائی حسین منه(تنقیح المقال، مامقانى، ج‏3، ص‏214)
شب اول محرم سالهاست از قدیم الایام مردم می رن در خونه مسلم بن عقیل
گفت:ای مرد چرا به خونه ات نمی ری سر به دیوار گذاشتی
گفت ای زن آخه من خانه ندارم من غریبم
طوعه امشب تو مرا خانه بده
مرغ بشکسته پرم لانه بده

لحظه شهادت حضرت قاسم علیه السلام/مقتل

تاریخ الطبری عن حُمَید بن مسلم: خَرَجَ إلَینا غُلامٌ کَأَنَّ وَجهَهُ شِقَّةُ قَمَرٍ، فی یَدِهِ السَّیفُ، عَلَیهِ قَمیصٌ وإزارٌ ونَعلانِ قَدِ انقَطَعَ شِسعُ أحَدِهِما ـ ما أنسى أنَّهَا الیُسرى ـ فَقالَ لی عَمرُو بنُ سَعدِ بنِ نُفَیلٍ الأَزدِیُّ: وَاللّه ِ لَأَشُدَّنَّ عَلَیهِ! فَقُلتُ لَهُ: سُبحانَ اللّهِ! وما تُریدُ إلى ذلِکَ؟! یَکفیکَ قَتلُ هؤُلاءِ الَّذینَ تَراهُم قَدِ احتَوَلوهُم. قالَ: فَقالَ: وَاللّه لَأَشُدَّنَّ عَلَیهِ؛ فَشَدَّ عَلَیهِ.فَما وَلّى حَتّى ضَرَبَ رَأسَهُ بِالسَّیفِ، فَوَقَعَ الغُلامُ لِوَجهِهِ، فَقالَ: یا عَمّاه! قالَ: فَجَلَّى الحُسَینُ علیه السلام کَما یُجَلِّی الصَّقرُ، ثُمَّ شَدَّ شِدَّةَ لَیثٍ غُضُبٍّ،  فَضَرَبَ عَمراً بِالسَّیفِ، فَاتَّقاهُ بِالسّاعِدِ، فَأَطَنَّها مِن لَدُنِ المِرفَقِ، فَصاحَ، ثُمَّ تَنَحّى عَنهُ وحَمَلَت خَیلٌ لِأَهلِ الکوفَةِ لِیَستَنقِذوا عَمراً مِن حُسَینٍ علیه السلام، فَاستَقبَلَت عَمراً بِصُدورِها، فَحَرَّکَت حَوافِرَها وجالَتِ الخَیلُ بِفُرسانِها عَلَیهِ فَوَطِئَتهُ حَتّى ماتَ. وَانجَلَتِ الغَبرَةُ، فَإِذا أنَا بِالحُسَینِ علیه السلام قائِمٌ عَلى رَأسِ الغُلامِ، وَالغُلامُ یَفحَصُ بِرِجلَیهِ؛ وحُسَینٌ علیه السلام یَقولُ: بُعداً لِقَومٍ قَتَلوکَ، ومَن خَصمُهُم یَومَ القِیامَةِ فیکَ جَدُّکَ! ثُمَّ قالَ: عَزَّ وَاللّه عَلى عَمِّکَ أن تَدعُوَهُ فَلا یُجیبَکَ ، أو یُجیبَکَ ثُمَّ لا یَنفَعَکَ! صَوتٌ وَاللّه کَثُرَ واتِرُهُ وقَلَّ ناصِرُهُ. ثُمَّ احتَمَلَهُ، فَکَأَنّی أنظُرُ إلى رِجلَیِ الغُلامِ یَخُطّانِ فِی الأَرضِ، وقَد وَضَعَ حُسَینٌ صَدرَهُ عَلى صَدرِهِ، قالَ: فَقُلتُ فی نَفسی: ما یَصنَعُ بِهِ؟ فَجاءَ بِهِ حَتّى ألقاهُ مَعَ ابنِهِ عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ وقَتلى قَد قُتِلَت حَولَهُ مِن أهلِ بَیتِهِ، فَسَأَلتُ عَنِ الغُلامِ، فَقیلَ: هُوَ القاسِمُ بنُ الحَسَنِ بنِ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ.

تاریخ الطبرى ـ به نقل از حُمَید بن مسلم ـ : جوانى به سان پاره ماه شمشیر به دست، به سوى ما آمد. او پیراهن و بالاپوش و کفش هایى داشت که بند یک لِنگه اش پاره شده بود، و از یاد نبرده ام که لنگه چپ آن بود.

روایت شهادت حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام/ مقتل

تاریخ الطبری عن حُمَید بن مسلم: خَرَجَ إلَینا غُلامٌ کَأَنَّ وَجهَهُ شِقَّةُ قَمَرٍ، فی یَدِهِ السَّیفُ، عَلَیهِ قَمیصٌ وإزارٌ ونَعلانِ قَدِ انقَطَعَ شِسعُ أحَدِهِما ـ ما أنسى أنَّهَا الیُسرى ـ فَقالَ لی عَمرُو بنُ سَعدِ بنِ نُفَیلٍ الأَزدِیُّ: وَاللّه ِ لَأَشُدَّنَّ عَلَیهِ! فَقُلتُ لَهُ: سُبحانَ اللّهِ! وما تُریدُ إلى ذلِکَ؟! یَکفیکَ قَتلُ هؤُلاءِ الَّذینَ تَراهُم قَدِ احتَوَلوهُم. قالَ: فَقالَ: وَاللّه ِ لَأَشُدَّنَّ عَلَیهِ؛ فَشَدَّ عَلَیهِ.فَما وَلّى حَتّى ضَرَبَ رَأسَهُ بِالسَّیفِ، فَوَقَعَ الغُلامُ لِوَجهِهِ، فَقالَ: یا عَمّاه! قالَ: فَجَلَّى الحُسَینُ علیه السلام کَما یُجَلِّی الصَّقرُ، ثُمَّ شَدَّ شِدَّةَ لَیثٍ غُضُبٍّ، فَضَرَبَ عَمراً بِالسَّیفِ، فَاتَّقاهُ بِالسّاعِدِ، فَأَطَنَّها مِن لَدُنِ المِرفَقِ، فَصاحَ، ثُمَّ تَنَحّى عَنهُ وحَمَلَت خَیلٌ لِأَهلِ الکوفَةِ لِیَستَنقِذوا عَمراً مِن حُسَینٍ علیه السلام، فَاستَقبَلَت عَمراً بِصُدورِها، فَحَرَّکَت حَوافِرَها وجالَتِ الخَیلُ بِفُرسانِها عَلَیهِ فَوَطِئَتهُ حَتّى ماتَ. وَانجَلَتِ الغَبرَةُ، فَإِذا أنَا بِالحُسَینِ علیه السلام قائِمٌ عَلى رَأسِ الغُلامِ، وَالغُلامُ یَفحَصُ بِرِجلَیهِ؛ وحُسَینٌ علیه السلام یَقولُ: بُعداً لِقَومٍ قَتَلوکَ، ومَن خَصمُهُم یَومَ القِیامَةِ فیکَ جَدُّکَ! ثُمَّ قالَ: عَزَّ وَاللّه ِ عَلى عَمِّکَ أن تَدعُوَهُ فَلا یُجیبَکَ ، أو یُجیبَکَ ثُمَّ لا یَنفَعَکَ! صَوتٌ وَاللّه ِ کَثُرَ واتِرُهُ وقَلَّ ناصِرُهُ. ثُمَّ احتَمَلَهُ، فَکَأَنّی أنظُرُ إلى رِجلَیِ الغُلامِ یَخُطّانِ فِی الأَرضِ، وقَد وَضَعَ حُسَینٌ صَدرَهُ عَلى صَدرِهِ، قالَ: فَقُلتُ فی نَفسی: ما یَصنَعُ بِهِ؟ فَجاءَ بِهِ حَتّى ألقاهُ مَعَ ابنِهِ عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ وقَتلى قَد قُتِلَت حَولَهُ مِن أهلِ بَیتِهِ، فَسَأَلتُ عَنِ الغُلامِ، فَقیلَ: هُوَ القاسِمُ بنُ الحَسَنِ بنِ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ.

تاریخ الطبرى ـ به نقل از حُمَید بن مسلم ـ : جوانى به سان پاره ماه شمشیر به دست، به سوى ما آمد. او پیراهن و بالاپوش و کفش هایى داشت که بند یک لِنگه اش پاره شده بود، و از یاد نبرده ام که لنگه چپ آن بود. عمرو بن سعد بن نُفَیل اَزْدى به من گفت: به خدا سوگند بر او حمله مى برم. به او گفتم : سبحان اللّه! از آن چه مى خواهى؟!

به میدان رفتن حضرت قاسم علیه السلام/ مقتل

حضرت قاسم علیه السلام به نزد امام حسین علیه السلام آمد تا اجازه میدان بگیرد در حالیکه جوانی بود که هنوز به سن بلوغ نرسیده بود وقتی امام حسین علیه السلام او را دید دست مبارک در گردن او انداخته و هر دو گریستند تا حدی که هر دو بی حال روی زمین افتادند سپس حضرت قاسم علیه السلام اجازه برای جنگ خواست اما حضرت به او اجازه نداد، حضرت قاسم دست و پای عمو را می بوسید و التماس می نمود که به او اجازه میدان دهد حضرت اباعبدالله علیه السلام به او فرمود: ای پسر برادرم تو یادگار برادر منی، من می خواهم تو با بقیه بمانی و تسلای من باشی حضرت قاسم بسیار ناراحت و غمگین با چشمانی اشکبار و قلبی حزین در گوشه ای نشست و سر روی زانو گذاشت.

در این هنگام به خاطرش آمد که پدر بزرگوارش در بازوی راست او حرزی (دعایی که برای حفظ) قرار داده و به او فرمود : اگر روزی مصیبتی یا گرفتاری ای رخ داد این حرز را باز کن و بخوان و به آنچه در آنست عمل نما. حضرت قاسم با خود گفت : از این روز دردناک تر برای من نیست و آن حرز را باز کرد و دید در آن نوشته شده : ای فرزندم قاسم! به تو وصیت میکنم آن روز که دیدی عموی تو در میان دشمنان در کربلاست جهاد با دشمنان رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم را رها نکن و جان خود را از او دریغ مدار و هر چه به تو اجازه نداد باز اصرار نما تا به تو اجازه دهد، تا به سعادت ابدی برسی .

روضه اجازه گرفتن حضرت قاسم علیه السلام برای ورود به میدان نبرد /متن و صوت

علی اکبر روز عاشورا آمد، گفت: بابا بروم؟ گفت: برو، استأذن، فأذن؛

اما قاسم آمد، استأذن فلم یأذن، بروم؟ نه نرو؛ اجازه به قاسم نداد، با اینکه فرزند خودش را بلا فاصله اجازه داد. چه کرد؟ اعتنقه، عزیز برادر را میان آغوش گرفت، صورتش را روی صورت قاسم گذاشت؛

نوشتند آنقدر این دو در بغل هم گریه کردند که حتی غشی علیهما، هر دو به حالت غش روی زمین افتادند، باز هم به او نفرمود که برو. با زحمت سعی می کند که یک جوری از امام حسین اجازه بگیرد؛

بلند شد و پاهای عمو را بوسید، دستهای عمو را بوسیید، تو را به جان مادرت زهرا بگذار، من به میدان بروم.

جان زهرا کربلایی کن مرا                                           در ره قرآن فدایی کن مرا

ای عمو، حق علی بت شکن                                        دست رد بر سینه قاسم مزن

روضه آخرین وصیت امام حسن علیه السلام به پسرش حضرت قاسم علیه السلام/ متن و صوت

السلام علیک یا اباعبدالله وعلی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابداً ما بقیت وبقی الیل والنهار جعله الله منی لزیارتکم، السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین

امام حسین علیه السلام یک سباز سیزده ساله دارد، یتیم امام حسن، آمد کنار خیمه عمو جان اجازه بده من به میدان بروم، امام اجازه نداد، تو پسر برادرم هستی، تو یادگار برادرم هستی، خیلی پا فشاری کرد؛ این آقا زاده به خیمه اش برگشت، زانو هایش را بغل گرفت، به خودش می گفت قاسم دیدی لایق نبودی، دیدی امام زمانت لایق ندید که بوری خونت را قاطی خون شهدا کنی؛ یک مرتبه یادش آمد که بابایش امام حسن علیه السلام یک چیزی روی پارچه ای نوشته و به بازویش بسته بود و به او فرمود: قاسم جان هر وقت تمام غم های عالم دلتو گرفت این بازو بند را باز کن و هر چه نوشته به ان عمل کن. بازوبند را باز کرد دید بابا نوشته پسرم، عمویت را تنها نگذار، پسرم عصر عاشورا به حسین کمک کن.

روایت های شهادت طفل شیرخواره امام حسین علیه السلام/ مقتل

شهادت شش‌ماهه به روایت اول

 

 هنگامى که امام حسین علیه‌السلام شهادت خاندان و فرزندانش را دید و از آنان کسى جز امام و زنان و کودکان و فرزند بیمارش- امام سجّاد علیه‌السلام- نماند، ندا داد:
 «هَلْ مِنْ ذابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ؟ هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ یَخافُ اللَّهَ فینا؟ هَلْ مِنْ مُغیثٍ یَرْجُوا اللَّهَ فِی إِغاثَتِنا؟ هَلْ مِنْ مُعینٍ یَرْجُوا ما عِنْدَاللَّهِ فِی إِعانَتِنا؟»
 آیا کسى هست که از حرم رسول خدا دفاع کند؟ آیا خداپرستى در میان شما پیدا مى ‌شود که از خدا بترسد و ستم بر ما روا ندارد؟ آیا فریادرسى هست که براى خدا به فریاد ما برسد؟ آیا یارى کننده‌ اى هست که با امید به عنایت خداوند به یارى ما برخیزد؟».
با طنین‌افکن شدن نداى استغاثه امام علیه‌السلام، صداى گریه و ناله از بانوان حرم برخاست. امام علیه‌السلام به خیمه ‌ها نزدیک شد و فرمود: «ناوِلُونی عَلِیّاً ابْنی الطِّفْلَ حَتّى  اوَدِّعَهُ» فرزند خردسالم «على» را به من بدهید تا با او وداع کنم.
 فرزندش را نزد امام آوردند. امام علیه‌‌السلام در حالى که طفلش را مى ‌‌بوسید، خطاب به او فرمود:«وَیْلٌ لِهؤُلاءِ الْقَوْمِ إِذا کانَ خَصْمُهُمْ جَدَّکَ» وای به حال این گروه ستمگر آنگاه که جدّت رسول خدا صلى الله علیه و آله با آنان به مخاصمه برخیزد.

نحوه شهادت طفل شیرخواره اباعبدالله علیه السلام/ مقتل

 

نقل اول:

و لما فجع  الحسین  بأهل  بیته  و ولده  و لم  یبق  غیره  و غیر النساء و الذراری  نادى  هَلْ  مِنْ  ذَابٍ  یَذُبُ  عَنْ  حَرَمِ  رَسُولِ  اللَّهِ  هَلْ  مِنْ  مُوَحِّدٍ یَخَافُ  اللَّهَ  فِینَا هَلْ  مِنْ  مُغِیثٍ  یَرْجُو اللَّهَ  فِی  إِغَاثَتِنَا وَ ارْتَفَعَتْ  أَصْوَاتُ  النِّسَاءِ بِالْعَوِیلِ  فَتَقَدَّمَ  ع  إِلَى  بَابِ  الْخَیْمَةِ فَقَالَ  نَاوِلُونِی  عَلِیّاً ابْنِیَ  الطِّفْلَ  حَتَّى  أُوَدِّعَهُ  فَنَاوَلُوهُ  الصَّبِیَ .
و قال المفید دعا ابنه عبد الله قالوا فجعل یقبله و هو یقول وَیْلٌ لِهَؤُلَاءِ الْقَوْمِ إِذَا کَانَ جَدُّکَ مُحَمَّدٌ الْمُصْطَفَى خَصْمَهُمْ و الصبی فی حجره إذ رماه حرملة بن کاهل الأسدی بسهم فذبحه فی حجر الحسین فتلقى الحسین دمه حتى امتلأت کفه ثم رمى به إلى السماء.
و قال السید ثم قال هَوَّنَ عَلَیَّ مَا نَزَلَ بِی أَنَّهُ بِعَیْنِ اللَّهِ قَالَ الْبَاقِرُ ع فَلَمْ یَسْقُطْ مِنْ ذَلِکَ الدَّمِ قَطْرَةٌ إِلَى الْأَرْضِ. -الملهوف ص 103-
قالوا ثُمَّ قَالَ لَا یَکُونُ أَهْوَنَ عَلَیْکَ مِنْ فَصِیلٍ اللَّهُمَّ إِنْ کُنْتَ حَبَسْتَ عَنَّا النَّصْرَ فَاْجَعْل ذَلِکَ لِمَا هُوَ خَیْرٌ لَنَا. -بحار الأنوار، المجلسی،ج 45-


هنگامى  که  امام  حسین  دچار مصیبت  اهل  بیت  و فرزندان  خود گردید و غیر از آن  حضرت  و زنان  و کودکان  کسى  باقى  نماند آن  حضرت  فرمود:
هل من ذاب یذب عن حرم رسول اللَّه؟ هل من موحد یخاف اللَّه فینا؟

دانلود مجموعه پنجم روضه های محرم حجةالاسلام واضحی آشتیانی

جلسه13 

دریافت

جلسه14

دریافت

جلسه15

دریافت

جلسه16

دریافت

کاش بودی کرببلا -صوت +متن ( مرثیه از زبان امام حسین ع برای امام حسن ع)

برارد بی حرمم حسن جان(مهدی اکبری)

برادر بی حرمم حسن جان(مقدم)

 کاش بودی کرببلا کنار حرمم حرم داشتی حسن 

کاش بودی کرببلا یه ایوون طلا تو هم داشتی حسن

دور ضریحت پر سینه زن بود       مادرمون فاطمه بی محن بود

یک شب جمعه حرم حسین و      یک شب جمعه حرم حسن بود

من گنبدی دارم گنبد بقیع گرد وغباره   من گنبدی دارم و تو سایبونم قبرت نداره

برادر بی حرمم حسن                             برادر بی حرمم حسن

کاش بودی کرببلا تو بین الحرمین حرم داشتی حسن      

کاش یه گنبدی شبیه به گنبد حسین تو هم داشتی حسن

گنبدامون شبیه کاظمین بود     قشنگ ترین بهشت عالمین بود

پرچم سبز یا حسن کنار           پرچم سرخ ذکر یا حسین بود

دانلود روضه شب اول محرم/ کریمی- ارضی-خلج

بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض تسلیت ایام سوگواری ابا عید الله و یاران باوفایش  ان شاء الله اگر توفیق باشد هر روز روضه مربوط به شب آینده عرضه خواهد شد 

دانلود روضه شب اول محرم-حضرت مسلم ع- حاج محمود کریمی

 

دانلود روضه شب اول محرم- حضرت مسلم ع-حاج منصور ارضی

دانلود روضه شب اول محرم-حضرت مسلم ع- حاج حسن خلج

دانلود مجموعه چهارم روضه های محرم حجةالاسلام واضحی آشتیانی

جلسه10

 

جلسه11

دریافت

 

جلسه 12

دریافت

دانلود مجموعه سوم روضه های محرم حجةالاسلام واضحی آشتیانی

 

جلسه7

دریافت

جلسه8

دریافت


جلسه9

دریافت
 

دانلود مجموعه دوم روضه های محرم حجةالاسلام واضحی آشتیانی

جلسه4

دریافت

جلسه5 

دریافت

 

جلسه 6 

دریافت

دانلود کتاب گریه اشک

گریه‌ی اشک

عناوین اصلی کتاب شامل:
پیشگفتار؛ دو بیتی‌ها؛ رباعی ها؛ غزلها؛ مثنویها؛ قصیده‌ها؛ قطعه‌ها؛ اشعار متفرقه؛ پاورقی

دانلود کتاب مقتل از مدینه تا مدینه

 

مقتل از مدینه تا مدینه

عناوین اصلی کتاب شامل:
مقدمه؛ تاریخ ولادت با سعادت حضرت امام حسین و وقایع مربوط به آن و احادیثی که در این باب وارد شده؛ ذکر مناقب و فضائل و خصائص حضرت امام حسین؛ چگونگی بیعت گرفتن معاویه از مردم برای یزید؛ حرکت سید مظلومان از مدینه منوره به مکه معظمه؛ ترجمه مختصری از احوالات جناب حضرت مسلم بن عقیل؛ حرکت حضرت مسلم بن عقیل به جانب کوفه؛ حرکت حضرت اباعبدالله الحسین از مکه معظمه به طرف عراق؛ رسیدن اردوی کیوان شکوه به زمین پربلاء یعنی کربلاء و وقایع و حوادث در آن تا شب عاشوراء؛ در توصیف شب عاشوراء؛ وقایع هولناک شب یازدهم؛ نقل کلام مرحوم محدث قمی در منتهی الآمال؛ نقل غیر مشهور در حمل سر مطهر امام؛ فرمان عمر بن سعد ملعون به قطع سرهای شهداء و فرستادن آنها را به نزد پسر زیاد؛ خروج لشگر کفرآئین عمر سعد از کربلاء و حرکت دادن اهل بیت پیغمبر را به کوفه خراب؛ دفن ابدان طاهره شهداء؛ وارد شدن اهل بیت سیدالشهداء به کوفه خراب؛ فرستادن عبیدالله مخذول رؤس مطهره و اهل بیت امام را از کوفه خراب به شام تار؛ بازگشت اهل بیت به مدینه طیبه؛ پاورقی

دانلود روضه صوتی راهب نصرانی توسط واعظان مشهور

دیر راهب نصرانی بین مسیر کوفه وشام

آیت االه حسن زاده آملی

دریافت

دانلود روضه صوتی حضرت عبدالله بن حسن ع از واعظان مشهور

استاد پناهیان

دریافت

دانلود روضه صوتی حضرت زهیر بن قین ع از واعظان مشهور

استاد پناهیان

دریافت

دانلود روضه صوتی حضرت حر ع از واعظان مشهور

استاد انصاریان

دریافت

دانلود کتاب سرشک خون


عناوین اصلی کتاب شامل:
طلیعه ؛ یکصد و بیست و هشت نکته درباره ی روش مرثیه خوانی؛ مراثی امام حسین و یارانش؛ مرثیه خروج امام حسین از مدینه؛ مرثیه خروج امام حسین از مکه؛ مرثیه مسلم بن عقیل؛ مرثیه دختر مسلم بن عقیل؛ مرثیه دو طفلان مسلم؛ مرثیه ورود امام حسین به کربلا؛ مرثیه روز تاسوعا؛ مرثیه شب عاشورا؛ مرثیه مسلم بن عوسجه؛ مرثیه حبیب بن مظاهر؛ مرثیه حر؛ نکته ای مربوط به حر؛ مرثیه زهیر بن قین؛ مرثیه وهب بن عبدالله؛ مرثیه وهب بن وهب؛ مرثیه جون؛ مرثیه فرزند شهید؛ مرثیه غلام امام حسین؛ مرثیه حضرت علی اکبر؛ یاد سپاری؛ مرثیه حضرت قاسم؛ مرثیه حضرت عباس؛ مرثیه حضرت علی اصغر؛ مرثیه وداع امام حسین؛ مرثیه حضرت عبدالله بن الحسن؛ مرثیه جان جانان حسین؛ مرثیه شام غریبان؛ مرثیه خروج اهل بیت از کربلا؛ مرثیه دیر راهب؛ مرثیه سر مبارک امام حسین در راه شام؛ مرثیه ورود اهل بیت به شام؛ مرثیه یتیمه امام حسین در خرابه شام؛ مرثیه حضرت سکینه در شام؛ مرثیه خروج اهل بیت از شام؛ مرثیه ورود اهل بیت به مدینه؛ مرثیه اربعین

دانلود روضه صوتی امام رضا ع از واعظان مشهور

دانشمند

دریافت

دانلود کتاب دمع السجوم ترجمه کتاب نفس‌ المهموم

دمع السجوم - ترجمه نفس المهموم

عناوین اصلی کتاب شامل:
شرح حال مؤلف ؛ مقدمه ؛ ترجمه ی کتاب نفس المهموم ؛ در مناقب حسین و ثواب گریستن بر آن حضرت و لعن بر کشندگان او و اخباری که در شهادت او وارد است و در آن دو فصل است؛ در ذکر وقایع پس از بیعت مردم با یزید بن معاویه تا هنگام شهادت بر حضرت سید الشهداء و در آن چند فصل است ؛ شیعی بودن شریک ابن اعور؛ قتل مسلم بن عقیل؛ وقایع پس از شهادت؛ ذکر وقایع عاشورا و صف آرایی لشکر از دو جانب و احتجاج امام بر اهل کوفه؛ در دفن مولانا الحسین؛ ورود اهل بیت به کوفه؛ در آنچه ظاهر شد پس از شهادت حضرت ابی عبدالله الحسین از گریستن آسمانها و زمین و اهل آنها و ناله ملائکه به خدا در امر آن حضرت و نوحه جن و مراثی که برای آن حضرت گفتند؛ در ذکر فرزندان حسین و زوجات آن حضرت و فضل زیارت و ستم خلفاء بر قبر شریف او؛ خاتمه، در شرح حال توابین و خروج مختار و کشتن وی کشندگان حسین را؛ پاورقی

دانلود روضه صوتی امام سجاد ع از واعظان مشهور

استاد انصاریان

دریافت

روضه و نوحه شب اول محرم سال 92 از مداحان متعدد/ کریمی- ارضی-مطیعی و...

 
 

 

 1. حاج محمود کریمی

ردیف

موضوع

پخش دانلود

حجم
(KB)

زمان
1
بخش اول - مناجات امام زمان(عج)
  12,156 00:12:53
2
بخش دوم - روضه حضرت مسلم(ع)
  13,712 00:14:33
3
میمیرم از صدای تو سر میذارم به پای تو - زمینه
  8,737 00:09:14
4

بزم عزا برپا شده در کوچه ها غوغا شده- واحد

  5,776 00:06:05
5
ای نگاهت روشنای کربلا - واحد
  9,185 00:09:43
6
ای همه بود و هست من حسین یابن زهرا - چهار ضرب
  2,326 00:02:24
7
میمیرم از صدای تو سر میذارم به پای تو - دودمه
  7,022 00:07:24
8
ای یارا یارا جانا جانا - شور
  7,631 00:08:03
9
بخش اول - مناجات امام زمان (عج) و روضه
  22,153 00:23:33
10
خون خدا می چکد از گل روی حسین- چهار ضرب
  7,911 00:08:21
11
کرم حسین قلب من کربلا شه - زمینه
  9,539 00:10:06
12
گلگونه چشم خیس بارونت آقا - واحد
  16,152 00:17:09
13
میمرم از صدای تو سر میذارم به پای تو - دودمه
  6,866 00:07:14
14
ای یارا یارا جانا جانا - شور
  9,154 00:09:41
15
خون خدا می چکد از گل روی حسین - مناجات
  2,477 00:02:34
 

 

لینک مربوط به سایر مداحان در ادامه مطلب آمده است

دانلود روضه صوتی امام حسن مجتبی ع از واعظان مشهور

استاد رفیعی

دریافت

دانلود روضه صوتی پنج تن آل عبا ع از واعظان مشهور

استاد انصاریان

دریافت

دانلود روضه صوتی تدفین شهداء از واعظان مشهور


برای دیدن پوستر در اندازه واقعی روی آن کلیک کنید

 

استاد کربلایی

دریافت

دانلود روضه های صوتی وداع و خروج اسرا از کربلا از واعظان مشهور

مرحوم فلسفی ره

دریافت

دانلود روضه های صوتی شام غریبان از واعظان مشهور

استاد میر باقری

دریافت

دانلود روضه های صوتی حضرت رقیه س از واعظان مشهور

استاد احمدی اصفهانی

دریافت

دانلود مجموعه اول روضه های محرم حجةالاسلام واضحی آشتیانی


توضیحات استاد

دریافت


جلسه1 

دریافت


جلسه2

دریافت

جلسه3

دریافت

شیرین تر از عسل/ مقتل شب عاشورا

امام سجاد علیه السلام فرمود : (بطور خلاصه : در شب عاشورا بعد از اینکه امام با یاران خود اتمام حجت نمود و آنان را دعوت به رفتن کرد و آنها با کلماتی بلند و شیوا پایداری و وفاداری خود را به حضرت ابراز نمودند ،) قاسم بن الحسن (علیه السلام) به حضرت عرض کرد :  و انا فیمن یقتل؟

یعنی من هم در میان شهدا خواهم بود؟

فاشفق علیه فقال : یا بنی کیف الموت عندک؟

یعنی حضرت نگاه با محبتی به او کرد و فرمود : پسرم مرگ در نزد تو چگونه است؟

قال : یا عم احلی من العسل

گفت : ای عمو شیرین تر از عسل

فقال علیه السلام : ای والله فداک عمک

روضه طلب کردن علی اصغر از حضرت زینب سلام الله علیها توسط امام حسین علیه السلام/ متن و صوت

ابی عبدلله آمد جلوی خیمه ها، یا اختاه ناویلنی ولدی الصغیر حتی اقدح، یا زینب، بچه ام را بیاور یک بار دیگر ببینم. بعضی ها می پرسند، چرا مادرش را صدا نکرد؟

خب رباب هم کربلا بود، می توانست او را هم صدا کند، فکر می کنم ابی عبدالله نخواست که نگاهش به نگاه رباب بیفتد و شرمنده بشود.

بعضی از اهل ذوق می گویند: نه مادر دیگر نمی توانست بچه را نگه دارد؛ بعضی وقتها رباب نگه می داشت، بعضی وقتها زینب نگه می داشت، همین طور دست به دست می گشت،

از بس که این بچه بی تابی می کرد؛ در آن لحظه دست زینب سلام الله بود، لذا اباعبدالله بچه را از خواهرش خواست. بچه به بغل اباعبدالله آمده، لب های خشکیده، صورتیکه از شدت تشنگی رو به زردی نهاده،

لب هایی که مثل چوب به هم می خورد، دیگر توان سخن نیست، یک نقل که در مقاتل آمده است، این است که ابی عبدالله بچه را نیاورد طرف دشمن؛ من هر دو نقل را می گویم؛

گریز و روضه سقط شدن حضرت محسن وشهادت علی اصغر - آیت الله سیبویه ره / متن و صوت

گریه ای کن ای دیده براحوال زار فاطمه                 بر دل خونین وچشم اشک بار فاطمه

برای شما گریه کنیم یا برای فرزند شما، محسن شش ماهه، کار بی بی به اونجا رسید، صدا زد یا فضه «الیکی فخذینی »؛ مادر که ندارد، مادر را صدا کند؛ فضه بیا به دادم برس،  مرا بلند کن به خدا قسم بچه ام را  کشتند .شب شهادت هست ناله کنیم ... یا زهرا

فضه آمد بی بی را بلند کرد طرف حجره، نمی دانم بی بی به حجره رسید یا نه که بچه سقط شد ...« وا محسنا »

یا ابن الحسن دو شش ماهه  ازشما  کشته شد یکی مدینه میان در ودیوار، یکی هم کربلا روز عاشورا در دست حضرت سید الشهداء.
 
زبعد تیر چنان دست وپای خود گم کرد             که خواست گریه کند در عوض تبسم کرد

گریز و روضه جسارت به حضرت زهرا مقدمه ظلم های کربلا/ متن و صوت

آن دستی که به صورت مادرت فاطمه زهرا سیلی زد، تازیانه زد، با غلاف شمشیر زد؛ همان دست، کربلا دختران فاطمه زهرا را تازیانه زد. آن روز در خانه زهرا را آتش زدند همان سبب شد خیمه های حسینی را، خیمه عمه ات زینب کبری را آتش زدند...

 آن روز بین در ودیوار بر اثر فشار دومین در خانه ،محسن فاطمه سقط شد . روز عاشورا همان سبب شد گلوی طفل شیر خواره حسین جدت را ، هدف تیر سه شعبه قرار دهند. مرحوم مجلسی نوشته است از زینب کبری، می فرماید: برادرم بچه اش را بغل گرفت آمد مقابل آن مردم صدا زد بیایید بر منت بگذارید «منّو انا ابن المصطفی ...» چی جواب دادند ؟

روضه حضرت علی اصغر (ع)‌- استاد پناهیان/ متن و صوت

دانلود فایل

چند روزه می خوام وارد بحث آرامش عارفانه بشم اصلش،‌اولش حسن ظن به خداوند متعاله.
خدا اگر حسن ظن داشته باشید، آرامش پیدا می کنید،‌نمی ترسید. نه من مطمئنم. من مطمئنم به خدا. حالا نمی خواد یقینم داشته باشی حالا. حسن ظن. گمان خوبتو همین ببر بالا غلبه بده.
یک ذره نا آرامی توت باقی نمی مونه. بگذارید این حسن ظن به خدا رو،‌بمونه.
ببینیم وقتای دیگه می تونیم ادامه بدیم قبل از رسیدن به صفات دیگه. اما خداوند متعال وقتی می خواد تقدیر بکنه از یکی از بنده هاش،‌ببین،‌ عالمو به آتیش می کشه.

روایت شهادت حبیب بن مظاهر / مقتل

چون ابو ثمامه عمر بن عبد الله صائدی قتل پی در پی یاران سید الشهدا (علیه السلام) را دید به امام حسین (علیه السلام) عرض کرد :

یا اباعبدالله (علیه السلام) قربانت من میبینم که این لشکر بتو نزدیک شدند و تا ما کشته نشویم انشاء الله تو را نکشند ؛ من دوست دارم نماز را که وقتش رسیده بخوانم بعد به نزد خدا بروم.

امام حسین (علیه السلام) سرش را به سمت آسمان بلند نمود و فرمود :

ذکرت الصلاه جعلک الله من المصلین الذاکرین نعم هو وقتها

نماز را یادآوری کردی خداوند تو را از مصلین قرار دهد. آری اول وقت است ؛ از اینها بخواهید از ما دست بردارند تا نماز بخوانیم.

لالایی علی اصغر

علی اصغر

دلصدا:دلم تنگه بارونه

دلت تنگه میدونه

بخواب ای گلم لالا

ای وااااااای

با نوای :حاج محمود کریمی

http://up.bachehayeghalam.ir/uploads/17_14fdd74e6ca6d31.png

پانوشت:جهت دانلود پوستر در سایز اصلی روی لینک زیر کلیک نمایید.

http://up.bachehayeghalam.ir/uploads/17_14fdd74e6ca6d31.png

خطبه زینب کبری سلام الله علیها در شام/مقتل

آنگاه که زینب دختر امیر المومنین (علیهما السلام) دید یزید (لعنه الله) با چوب دستی خود بر دندانهای ثنایای ابا عبد الله (علیه السلام) می زند و این اشعار را می خواند :

 بنی هاشم پادشاهی را به بازی گرفتند ، نه خبری از آسمان نازل شده و نه وحیی فرود آمده است کاش نیاکانم که در بدر جزع و فزع قبیله خزرج را از آن زد و خورد ها مشاهده نمودند می بودند و میدیدند که چگونه انتقامشان را گرفتم ، در آن صورت اظهار خرسندی و شادی می کردند ، و به من دست مریزاد می گفتند ، ما این کار را به کیفر جنگ بدر انجام دادیم و اکنون بی حساب شده ایم و کشته هایمان برابر شده است ، از نسا خندف نیستم اگر تاوان پسران احمد و فرزندان پیامبر و کارهایشان را نستانم.

سوال از نام سرزمین و بی تابی زینب سلام الله علیها/ مقتل

ابو مخنف  گوید: چون  نامه  عبید زیاد را حرّ بن  یزید برای امام حسین(ع) خواند، حرکت کردند تا به  زمین  کربلا رسیدند؛ اسبى  که  امام  بر آن  سوار بود ایستاد. امام  فرود آمد و اسب دیگری  سوار شد، اسب گام  بر نداشت ؛ هفت  یا هشت  بار حضرت  این  کار کرد و همچنان اسب ها حرکت نکردند.(1)
حضرت چون این حالت را دید از نام آن زمین پرسید؛
کسى گفت: یا بن رسول اللّه! غاضریّه.

بسم الله الرحمن الرحیم

بوی عطرش به مشامم چو نسیم است خدا میداند

اهل عالم بدانید حسین شاه کریم است خدا میداند

ای دلم گرد یتیمی به من و تو به چه کار ؟

هر که ارباب ندارد یتیم است خدا میداند
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan