روضه

مرکز نشر و دانلود متن روضه ، صوت روضه، کلیپ روضه، کتاب های مقتل ،شعر، مداحی و غیره

روضه مصایب امیرمؤمنان علیه السلام بعد از رسول خدا صلی الله علیه وآله

این روایت را هم سنی ها نقل کرده اند و هم شیعه ها.(1) روایت این است که رسول خدا صلی الله علیه وآله با حضرت امیر علیه السلام در کوچه های مدینه راه می رفتند که به باغی رسیدند. امیرمؤمنان علیه السلام عرض کرد:« یا رسول الله ما أحسن هذه الحدیقة؛ ای رسول خدا! این باغ، چه باغ خوبی است!»

حضرت فرمود: «ای علی! باغ تو در بهشت، بهتر از این باغ است.»

آن دو بزرگوار، از هفت باغ گذشتند. گاهی کوچه باغ ها خلوت بود و هیچ کس در آن جا نبود. در یکی از این کوچه باغ ها، رسول خدا صلی الله علیه وآله دست به گردن علی انداخت و گریه کرد.

امیرمؤمنان علیه السلام عرض کرد:« ای رسول خدا! چرا یان طور گریه کردید؟»

حضرت فرمود:«ای علی! عقده ها و حسدهایی از تو در دل ها هست که تا من زنده ام، آن را اظهار نمی کنند؛ ولی بعد از من؛ اظهار خواهند کرد.»

حتی در روایتی این طور وارد شده است که حضرت امیر علیه السلام در ادامه فرمایش پیامبر، عرض کرد:« ای رسول خدا! دعا کن من قبل از تو از دنیا بروم؛ یعنی شهید بشوم.»

عزاداری امام حسن علیه السلام در مسجد کوفه

روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان، ایام شهادت امیر مؤمنان علیه السلام است. حضرت اصلا اهل تکلف نبودند؛ در میدان جنگ می جنگید، برای خرید خودش بازار می آمد، در کمک به فقرا خودش پیش قدم بود، در ایام خلافت در کوفه در کوچه ها راه می رفت که اگر کسی حقی از او ضایع شده حقش را بگیرد و باطل را از بین ببرد. نسبت به همسر، فرزندان، یتیم و فقیر مهربان بود. هیچ تکلف نداشت؛ مانند رسول خدا زندگی ساده ای داشت، لذا هیچ چیز از مال دنیا برای خودش نیندوخت. مثل دیروزی امام حسن علیه السلام اولین سخنرانی اش را روی منبری در مسجد ایراد کرد که قبلا علی علیه السلام روی این منبر سخنرانی می کرد، حالا مردم با فقدان او مواجه شده اند همه در مسجد جمع نشسته اند و نگاه به منبر و محراب می کنند، جای خالی علی علیه السلام را در منبر و محراب تماشا می کنند و اشک می ریزند. امام حسن علیه السلام روی منبر نشست،اول « و بکی بکاء شدیدا»؛ به شدت گریه کرد، مسجد یکسر ضجه و ناله شد، مردم شروع کردند به گفتن: « وا اماماه وا علیاه». آخر قبر امیر المؤمنین مخفی بود، هر چه از امام حسن در این مورد سؤال کردند جواب نداد. حتی نوشته اند که « حجاج » صد ها قبر را شکافت تا بدن امیر مؤمنان را پیدا کند اما مؤفق نشد. قبر تا زمان هارون الرشید مخفی بود. اما حضرت امد تا گزارش دهد که بدن بابایش علی را دفن کرده اند و چه اتفاق هایی افتاده است. فرمود: مردم! دیشب پدرم به خاک سپرده شد، چه پدری؟! پدری که از مال دنیا هیچ اختیار نکرد و فقط هفتصد درهم گذاشته بود برای خرید خادمی که عمرش کفاف نداد. فرمود: مردم! پدرم در شبی صعود کرد که قرآن نزول کرد، پدرم در شبی به شهادت رسید که حضرت عیسی عروج کرد، پدرم در شبی به شهادت رسید که حضرت یو شع از دنیا رفت... عزاداری کردند، اشک ریختند و ناله زدند.

دانلود روضه های صوتی حضرت امیرالمومنین علیه السلام از وعاظ مشهور

مرحوم کافی ره

دریافت

گلچین مناجات با خدا - حاج منصور ارضی

حاج منصور ارضی
آن که یک عمر زمین خورده منم / پای بند گنه خویشتنم
عنوان: 01 - Haji - monajat ba khoda.mp3
حجم: 4.04 مگابایت
 
 
دلا بسوز که اشک روان ندارم من / برای روزه گرفتن توان ندارم من
دریافت
عنوان: 02 - Haji - monajat ba khoda.mp3
حجم: 7.28 مگابایت
 
 
پس به خطا ساخته ام خیره سری وای وای / حاصل عمرم شده خون جگری وای وای
دریافت
عنوان: 03 - Haji - monajat ba khoda.mp3
حجم: 13.2 مگابایت
 
 
بل بل ازدوری گلزار نمیرد چه کند / عاشق از دوری دلدار نمیرد چه کند
دریافت
عنوان: 04 - Haji - monajat ba khoda.mp3
حجم: 9.39 مگابایت
 
 
اللهم رب الشهر الرمضان
دریافت
عنوان: 05 - Haji - monajat ba khoda.mp3
حجم: 13 مگابایت
 
 
شب اول کنار در بودی / چشم بر راه یک خبر بودی
دریافت
عنوان: 06 - Haji - monajat ba khoda.mp3
حجم: 9.14 مگابایت
التماس دعا

برگرفته شده از yaranehossein.ir

پنج گریز جانسوز برای شهادت حضرت امیر المومنین علیه السلام و شبهای قدر

گریز اول :

شب قدر قبل از امیر المومنین بود ، اما میدانید چرا علی شب نوزده رمضان ضربت خورد؟ دشمنان علی گفتند: کشتن علی عبادت است و اگر این کشتن در شب قدر باشد ثوابش بیشتر است. ابن ملجم با هزار دینار شمشیرش را زهرآلود کرده بود، تا حالا کسی جرأت نکرده بود به علی نزدیک شود و او را زخمی نماید سر مولا در سجده بود و تنها در آن سر جای زخم شمشیر عمر بن عبدود بود تا سر از سجده برداشت جبرئیل بین زمین و آسمان فریاد زد تهدمت والله ارکان الهدی.....   

گریزها و روضه ها٬ نویسنده :سید علی موسوی باروق٬ ص۵۱

گریز دوم:شب19

امشب به امیرالمؤمنین چه گذشت؟ خانه‌ی دخترش (ام کلثوم) بود [دختر به پدر خیلی‌ علاقه‌مند است.] بعضی از نقل‌ها دارد، آقا لحظاتی خوابیدند بعد بیدار شدند. اشک در چشم‌های مولا حلقه زد. مگر دختر می‌تواند اشک بابا را ببیند. سئوال کرد: بابا، چرا گریه می‌کنی؟ فرمود: رسول خدا را در خواب دیدم، فرمود: هَلُمَّ الینا؛ علی جان، پیش ما بیا، ما مشتاق و منتظریم.

بسم الله الرحمن الرحیم

بوی عطرش به مشامم چو نسیم است خدا میداند

اهل عالم بدانید حسین شاه کریم است خدا میداند

ای دلم گرد یتیمی به من و تو به چه کار ؟

هر که ارباب ندارد یتیم است خدا میداند
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan