روضه

مرکز نشر و دانلود متن روضه ، صوت روضه، کلیپ روضه، کتاب های مقتل ،شعر، مداحی و غیره

گریه و ضجه ملائکه در شهادت امام حسین علیه السلام

امام صادق (علیه السلام) فرمود :

وقتی حضرت سید الشهدا (علیه السلام) را به شهادت رساندند ملائکه صدای گریه و ضجه به درگاه الهی بلند کردند و گفتند : خدایا این حسین صفیّ توست و فرزند دختر پیامبر توست

خداوند سایه امام قائم امام زمان (عجل الله تعالی فرجه شریف) را بپا داشت (یعنی به آنها نشان داد) و فرمود :

بِهذا اِنتَقِم لِهذا بوسیله این (آقا) انتقام این (امام حسین (علیه السلام)) را می گیرد.
 

منابع :

 

قمقام زخار ص415 .

کتاب لهوف ص75.

کافی ج1 ص465.

معجم احادیث امام المهدی عجل الله تعالی فرجه شریف ج3 ص382.

مقام الامام حسین علیه السلام ص463
.

ناراحتی امام علی علیه السلام از خلخال ربودن توسط دشمنان از زن غیر مسلمان

امام علی علیه السلام در فضیلت جهاد صحبت می کردند و در ضمن از لشکریان خود گلایه می نمودند: ( ... یکی از فرماندهان لشکر غارتگر معاویه، به شهرمرزی ( انبار) حمله کرده است و نماینده و فرماندار من را کشته و سربازان و مرزبانان شما را از آن سرزمین بیرون رانده است. به من خبر رسیده که یکی از آنان به خانه ی زن مسلمان و زن غیر مسلمانی که در پناه اسلام جان و مالش محفوظ بوده، وارد شده و خلخال و دستبند و گردنبند و گوشواره های آن ها را از تنشان بیرون آورده است... در حالی که هیچ وسیله ای برای دفاع جز گریه و التماس کردن نداشته اند. آنها با غنیمت فراوان بر گشته اند، بدون اینکه حتی یک نفر از آنها زخمی گردد یا قطره ای خون از آنها ریخته شود. اگر به خاطر این حادثه مسلمانی از روی تأسف بمیرد، ملامت نخواهد شد و از نظر من سزاوار و بجا است.

روضه حضرت زینب و اسرای کربلا- حجة الاسلام پناهیان

دانلود فایل

 بسم الله الرحمن الرحیم

آرامش کاذب. یه دعا کنم بحثُ یه ذره دیگه ببرم جلو. خدایا بدون بلا آرامش کاذب ما رو برطرف بگردان. (الهی آمین). خدا الان نگا میکنه میگه خیلی رندانه بودا!
آخه ما فقط معمولا با بلا برطرف می کنیم .یک کشیده می خوابونیم تو گوشش این آرامش کاذب برطرف بشه.
نه دیگه خدایا ما المؤمن کیّس. ما بلدیم چه جوری دعا کنیم. زیرکی هایی در ادعیه وجود داره برید نگاه کنید. خیلی قشنگه.
خدایا من گناه میکنم، نمی گی عوضش چقدر امید به تو دارم؟ درستش کرد. یه جوری درستش کرد. اونوقت تو امیدوار به خودت رو می خوای ببری تو ضعف؟ زیرکیه دیگه.
قشنگ داره تیز صحبت می کنه. آرامش کاذب؛ اونوقت حالا شما وقتی همین آرامش کاذبت رو می ذاری کنار، اولش یه مقدار تنش داری.
تنش خوف از خدا، خوف از حساب و کتاب، خوف از سوال و جواب قبر. کمی میاد دیگه. بله آقا؟ آقایون بله؟ آها! می خواستم توضیح بدم. بله بگی دیگه توضیح نمی دم.
نه این بله بگی یه کمی باهم ارتباط برقرار می کنیم خوبه. آرامش کاذبتو وقتی می ذاری کنار یه کمی نا آرام می شی.

روضه شب هفتم ـ علی اصغر (س) ؛ داغی بر دل اهلبیت

مرسوم است که شب هفتم محرم، به در خانه «باب الحوائج کوچک کربلا» حضرت علی اصغر (س) می روند و روضه آن طفل شهید را می‌خوانند. شهیدی که به ظاهر، کودک است ؛ ولی به واقع پیر عشق است.


حوریان محو رخ مه‌پاره‌ات *** کهبه‌ی خیل ملک گهواره‌ات
گردش چشمان تو عشق‌آفرین *** رشته‌ی قنداقه‌ات حبل‌المتین
زینت آغوش و دامان رباب *** آینه‌گردان رویت آفتاب
عالم و آدم همه محتاج تو *** بر سر دوش پدر معراج تو
بسته بر هر تار موی تو نجات *** تشنه‌ی لب‌های تو آب حیات
کودکی ، اما به معنا پیر عشق *** روی دستان پدر ، تفسیرِ عشق


تلخ‌ترین لحظات تاریخ نزدیک می‌شد؛ تمامی یاران و اصحاب امام حسین علیه السلام به میدان رفته و کشته شده بودند. در اردوگاه حق تنها دو مرد باقی مانده بود: اباعبدالله الحسین علیه السلام و امام سجاد علیه السلام که آن روز به اراده الهی بیمار بود تا زنده بماند و رهبری امت را پس از امام حسین علیه السلام به دست بگیرد.

احترام حر علیه السلام به فاطمه سلام الله علیها/گریز

امام حسین علیه السلام وقتی خبر بی وفایی کوفیان را شنید و ممانعت لشکر حر را دید، به اصحابش دستور برگشت داد. خواستند برگردند که حر مانع شد. امام حسین علیه السلام فرمود: مادرت به عزایت بگرید! چه می خواهی؟ حر گفت: اگر کس دیگری از عرب چنین می گفت و مانند تو گرفتار بود، از جوابش نمی گذشتم؛ ولی من نمی توانم جز به نیکی نام مادر تو را ببرم.

حر اینجا به نام فاطمه سلام الله علیها احترام گذاشت، نتیجه اش را هم دید. آخر کار توفیق توبه پیدا کرد و کربلایی شد. عاقبت به خیر شد و لحظه ی آخر امام حسین علیه السلام را بر بالین خود یافت.

اما امان از آن اولی و دومی! آن ها هم احترام کردند! آن ها هم به سفارش های پیامبر عمل کردند؛ اما چگونه؟!


منبع: در کربلا چه گذشت؟ ، محمد باقر کمره ای، ص234.

لحظه شهادت حضرت حر علیه السلام/ گریز به امام حسین علیه السلام

هر یک از شهدای کربلا، وقتی لب تشنه و بی رمق میان انبوه دشمنان به زمین می افتاد، دیگر منتظر خنجر خلاص دشمن بود. اگر کسی دست به سرش می زند، با خود می گفت: آمده اند که کارم را یکسره کنند و سر از بدنم جداکنند.

دستی به سر حر کشیده شد. با خود گفت: آمده اند که...؛ اما نه، این دست، دست ظلم نیست. خیلی مهربان است. چشمانش را باز کرد. چه می بیند؟ باورش نمی شود! مولایش را بالای سرش دید. سر حر را به دامن گرفت و دستمالی به سرش بست. حر هنوز باورش نمی شد. من کجا و دامن امام حسین علیه السلام کجا!؟ با زبان حال می گفت: آقا جان! می دانستم که آقایی. شنیده بودمٰ ولی دیگر توقع نداشتم بیایی و سرم را به دامنت بگیری!

این جا امام حسین علیه السلام بالای سر حر حاضر شد و دستمال به سر حر بست؛ ولی وقتی خود امام حسین علیه السلام لب تشنه و بی رمق میان انبوه دشمنان به زمین افتاد،‌ کسی نبود بیاید بالای سرش، شمر خنجر به دست وارد گودی قتلگاه شد...


منبع: بحارالانوار، ج45، ص14.

پاک کردن خاک از چهره حر توسط امام حسین علیه السلام/ گریز

حر بعد از توبه کردن وارد میدان شد و بسیاری از شجاعان و دلیران را کشت و خود پس از لحظه ای به شهادت رسید. بدن او را نزد امام حسین علیه السلام بردند. آن حضرت خاک ها را از چهره حر پاک می کرد و می فرمود: تو آزاد مردی آن چنان که مادرت تو را حر نام نهاد و تو در دنیا و آخرت آزاده ای.

این جا امام حسین سر مقدس حر را به آغوش گرفت و خاک ها را که با خون او آمیخته شده بودند، از صورت حر پاک کرد؛ اما ای کاش آن وقتی که سرمقدس امام حسین علیه السلام در تنور خولی قرار گرفت و خون های سر مبارکش با خاکسترهای تنور مخلوط شده بود، کسی پیدا می شد و آن را پاکیزه می کرد تا حضرت زهرا سلام الله علیها آن سر را با آن وضع در تنور نبیند و ناله ی جگر خراش غریبم حسین سر ندهد!...


منبع: ترجمه و متن کامل لهوف سید بن طاووس، عقیقی بخشایشی، ص131.

 

توبه کردن حضرت حر /گریز مناسب مبحث توبه

حضرت حر پشیمان شد و به سمت خیمه های امام حسین علیه السلام حرکت کرد. دو دست بر سر گذاشته بود و می گفت: خداوندا! به سوی تو انابه می کنم. توبه مرا بپذیر؛ زیرا من دوستان تو و فرزندان دختر پیغمبرت را ترساندم.

طبری می نویسد: وقتی به امام حسین علیه السلام و اصحابش نزدیک شد، سپرش را واژگون کرد و به آن ها سلام کرد. به امام حسین علیه السلام عرضه داشت: فهل تری لی من توبة ؛ آیا توبه من پذیرفته است؟ امام فرمود: آری خداوند توبه را می پذیرد. بفرما از اسب فرود آی. عرض کرد: من سواره در راه تو بجنگم بهتر است از پیاده شدن؛ زیرا در نهایت از اسب سرنگون خواهم شد.


منابع:

در کربلا چه گذشت، محمد باقر کمره ای،(ترجمه نفس المهموم)، ص319.

ترجمه و متن کامل لهوف سیدبن طاووس، عقیقی بخشایشی، ص129.

 

رسم مهمان نوازی حضرت حر/ گریز

حر به میدان رفت و برق آسا به دشمن حمله کرد و رجز می خواند که ترجمه رجز او این است: من آن حرم که خانه ام، محل فرود و پناه مهمان بود و رسم مهمان نوازی را می دانم ، بالاخص این مهمانانی که در مکه و منا و در بین مهمانان خدا گرامی ترین آن ها هستند...

ای حر! خدا خیرت دهد! رسم مهمان نوازی را می دانستی و به جا آوردی؛ اما این نامردمان با منع آب و به شهادت رساندن خاندان رسول خدا صلی الله علیه وآله ، آتش زدن و غارت خیمه ها و به اسارت بردن و خارجی نامیدن خاندان رسول خدا صلی الله علیه وآله رسم مهمان نوازی را به جا آوردند.


منبع: سوگنامه آل محمد، محمد محمدی اشتهاردی، ص 245.

گریه حضرت زینب سلام الله علیها در شهادت علی اکبر علیه

وقتی اباعبدالله (علیه السلام) بدن علی اکبر (علیه السلام) را به کنار خیمه ها رسانید حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) از خیمه بیرون آمده می گریست و می گفت :

یا اخیاه یابن اخیاه یا حبیبا یا ثمرة فواداه یا نور عیناه

وای برادرم وای پسر برادرم وای حبیبم وای میوه دلم وای نور چشمم

می گفت و می گریست .


منابع :

بحارالانوار ج۴۵ ص۴۴.

العوالم للامام حسین(علیه السلام) ص۲۸۶.

معالم المدرستین ج۳ ص۱۲۳.

موسوعه کلمات الامام حسین(علیه السلام) لجنة الحدیث فی معهد باقر العلوم ص۵۵۵.

اعیان الشیعه ج۸ ص۲۰۸.

مقتل الحسین(علیه السلام) (ابو مخنف ازدی) ص۱۶۲.

کتاب الفتوح ج۵ ص۱۱۵.

اللهوف فی قتلی الطفوف ص۶۷.

کربلا الثوره و الماساة ص۳۲۸.

من اخلاق الامام حسین(علیه السلام) ج۴ ص۲۳۲.

موسوعة شهادت المعصومین ج۲ ص۲۴۱.

ابصارالعین فی انصارالحسین ص۵۱ (چاپ جدید ص۶۰).

مجالس الفاخره فی مصائب العترة الطاهره ص۲۴۲.

شهدا اهل بیت علیهم السلام قمر بنی هاشم ص۱۳۳.

قمقام زخار ص۴۳۱ .

روضه سر بابا در آغوش دختر سه ساله دکتر رفیعی/متن و صوت

وقتی سر مبارک ابی عبدالله را گذاشتند کنارش، با این دستان کوچک سر را برداشت و میان دامن گذاشت؛ بابا به مهمانی دختر خوش آمدی...

عمه بیا گمشده پیدا شده                        خرابه امشب شب یلدا شده

شام رقیه به سحر آمده                          باب رقیه ز سفر آمده

صدا زد: لیتنی کنت عمیی ، بابا کاش چشمهایم کور بودم تا سرت را بریده نمی دیدم. من الذی قطع وریدک، کدام ظالمی حلقومت را بریده بابا...


منبع: اقتباس از روضه خوانی حجت الاسلام والمسلمین دکتر رفیعی حفظه الله.

گریز و روضه سر بابا در آغوش رقیه سه ساله/متن و صوت

وقتی بی بی تمام بچه ها را خواب کرد، یه وقت دید گوشه خرابه تو تاریکی ها بچه ای پا شده هی می گوید: بابا بابا . بی بی بلند شد آمد جلو دید رقیه هست؛ هر کاری می کند، این بچه آرام بشود، نمی شود هی می گوید عمه من بابایم را می خواهم، طولی نکشید دیدند یک غلامی یک طبقی آورد، تمام بی بی ها کنار رفتند اما این آقازاده جلو آمد، همین که روپوش را از طبق برداشت، دید سر بریده حسین ...

سر بابایش را برداشت و به سینه چسباند، آی پدرم، پدرم، بابا نبودی رقیه ات را کتک زدند، رو خار های مغیلان دواندند، یه وقت دیدند دیگه بچه ناله نمی کند.مرحوم مجلسی نوشته: مادرش هم در خرابه بود، یک دفعه خانوم صدا زد، زینب جان چرا رقیه ام دیگر بابا نمی کند، وقتی زیر بغل بچه را گرفتند دیدند رقیه جان داده است...


منبع: اقتباس از روضه خوانی حجت الاسلام  کافی رحمه الله.

گریز و روضه سر امام حسین علیه السلام در آغوش دخترش رقیه

دانلود فایل

عصر عاشورا امام حسین علیه السلام، حضرت زینب را سر پرست کرد، گفت: خواهرم تویی و این خیل اسرا وزنها و دختران. ایشون به همه ی این کارها باید برسد، با این همه غمی که دارد.
زینب علیها سلام تمام زنها و بچه ها را خواباند،بی بی زینب آمد رو خاک ها بخوابد، وقتی که آمد خودش بخوابد، دید از آن گوشه ی خرابه ها، تو تاریکی ها، یک بچه ای هی می گوید: بابا، بابا ؛  بلند شد آمد جلو ببیند کیه. دید رقیه است، صدا زد عمه جانم آرام باش، می گوید: عمه، من بابا را می خواهم، من پدرم را می خواهم، الان بابا اینجا بود عمه.
دختر دردانه منم
به کنج ویرانه منم

عمه چه آمد به سرم
چرا نیامد پدرم

الله اکبر ، الله اکبر

روضه حضرت رقیه- استاد پناهیان/متن و صوت

دانلود فایل

آقا آرامش برای کودکان خیلی نعمت ویژه ایه. و خدا عجیب بهش بر می خوره این آرامش از کودک سلب بشه.
و بین بچه ها دختر بچه ها یه چیز دیگن. دختر بچه ها هم زود آرامششون از بین می ره، هم خیلی آرامش می خوان. لذا به پدرها پیغمبر سفارش کرده که خیلی به دختر کوچولوهاتون برسید.
الان شما بزرگترها یه جایی کوچولویی دیدید ها! زود اعلام موضع کنید. کوچولوها غریبه ها رو نمی شناسن. یه کمی می ترسن. به کوچولو که رسیدی زود لبخند بزن، مثل کوچولوها حرف بزن.
بگو: سلام کوچولو. چطوری؟ بدونه تو دشمن نیستی. بدونه تو آرامشی. عین پدر مادرشی. بچه رو دیدی؟ پیش پدر و مادرشه تا 4 تا غریبه می بینه کز می کنه می ره تو بغل پدر مادرش.
بگو کوچولو منم دوستتم. چه قدر قشنگ. یه شکلات برداربهش بده. وظیفته. به آدم بزرگا همین جوری عادی نگاه کن کوچولو رو رسیدی، زود آرامش بهش بده.

تنها شدن مسلم در کوفه و پناه آوردن به خانه طوعه/ مقتل

قالَ: وَبَلَغَ الْخَبَرُ إِلى مُسْلِمِ بْنِ عَقیلٍ، فَخَرَجَ بِمَنْ بایَعَهُ إِلى حَرْبِ عُبَیْدِ اللّهِ، فَتَحَصَّنَ مِنْهُ بِقَصْرِ الاْمارَةِ، وَاقْتَتَلَ اءَصْحابُهُ وَ اءَصْحابُ مُسْلِمٍ.
وَجَعَلَ اءَصْحابُ عُبَیْدِ اللّهِ الَّذینَ مَعَهُ فِى الْقَصْرِ یَتَشَرَّفُونَ مِنْهُ وَیُحَذِّرُونَ اءَصْحابَ مُسْلِمٍ وَیَتَوَعَّدُونَهُمْ بِجُنُودِ الشّامِ، فَلَمْ یَزالُوا کَذلِکَ حَتّى جاءَ اللَّیْلُ.
فَجَعَلَ اءَصْحابُ مُسْلِمٍ یَتَفَرَّقُونَ عَنْهُ، وَیَقُولُ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ:
ما نَصْنَعْ بِتَعْجیلِ الْفِتْنَةِ، وَیَنْبَغى اءَنْ نَقْعُدَ فى مَنازِلِنا وَنَدَعَ هؤُلاءِ الْقَوْمِ حَتّى یُصْلِحَ اللّهُ ذ اتَ بَیْنِهِمْ.
فَلَمْ یَبْقِ مَعَهُ سِوى عَشْرَةِ اءَنْفُسٍ.
فَدَخَلَ مُسْلِمُ الْمَسْجِدَ لِیُصَلّى الْمَغْرِبَ، فَتَفَرَّقَ الْعَشَرَةُ عَنْهُ.
فَلَمّا رَاءى ذلِکَ خَرَجَ وَحیدا فى دُرُوبِ الْکُوفَةِ، حَتّى وَقَفَ عَلى بابِ إِمْراءَةٍ یُقالُ لَها طَوْعَةُ، فَطَلَبَ مِنْها ماءً فَسَقَتْهُ.
ثُمَّ اسْتَجارَها فَاءَجارَتْهُ.
فَعَلِمَ بِهِ وَلَدُها، فَوُشِیَ الْخَبَرُ إِلى عُبَیْدِ اللّهِ بْنِ زِیادٍ.

اصابت سنگ و تیر به مسلم بن عقیل/مقل و گریز به امام

و جَعَلَ یُقاتِلُ حَتّى اُثخِنَ بِالجِراحِ وضَعُفَ عَنِ القِتالِ، وتَکاثَروا عَلَیهِ فَجَعَلوا یَرمونَهُ بِالنَّبلِ وَالحِجارَةِ، فَقالَ مُسلِمٌ: وَیلَکُم! ما لَکُم تَرمونَنی بِالحِجارَةِ کَما تُرمَى الکُفّارُ، وأنَا مِن أهلِ بَیتِ الأَنبِیاءِ الأَبرارِ؟! وَیلَکُم! أما تَرعَونَ حَقَّ رَسولِ اللّه ِصلى الله علیه و آله وذرِّیَّتِهِ؟
مسلم بن عقیل به نبرد، ادامه داد تا جراحت هاى سنگینى بر او وارد شد و از جنگیدن ناتوان شد. جمعیت بر او یورش بردند و با تیر و سنگ بر او مى‌زدند. مسلم گفت: واى بر شما! آیا به سویم سنگ، پرتاب مى کنید ـ آن گونه که به کفّار ، سنگ مى زنند ـ ، در حالى که من از خانواده پیامبرانِ ابرارم؟ آیا حقّ پیامبر را در باره خاندانش پاس نمى دارید؟


منبع: الفتوح ابن اعثم کوفی: ج ۵ ص ۵٣.

انتخاب شهادت در رکاب امام حسین علیه السلام بر زندگی در دنیا

فرزندان عقیل بن ابى طالب، نقش مؤثّرى در نهضت حسینى داشتند. علاوه بر مُسلم بن عقیل، برادرانش جعفر و عبد اللّه و عبد الرحمان، و نیز فرزند یکى دیگر از برادرانش، محمّد بن ابى سعید همگى در این راه، به شهادت رسیدند. لذا امام زین العابدین علیه السلام، ابراز علاقه ویژه اى نسبت به فرزندان عقیل داشت. در روایات آمده است که به ایشان گفته شد: ما بالُکَ تَمِیلُ إلَى بَنِی عَمِّکَ هَؤلاءِ ...؟أجاب: إنّی أذکُرُ یَومَهُم مَعَ أبی عَبدِاللّه ِ الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ علیه السلام، فَأرِقُّ لَهُم.

به امام سجاد گفته شد: تو را چه مى شود که به این عموزاده هایت ( فرزندان عقیل )، بیشتر متمایلى؟

امام علیه السلام پاسخ داد: آن روزِ سختشان با ابا عبد اللّه حسین بن على علیه السلام را به یاد مى‌آورم و دلم برایشان مى سوزد.

شباهت های شهادت مسلم بن عقیل با حضرت سید الشهدا

وجَعَلَ یُقاتِلُ حَتّى اُثخِنَ بِالجِراحِ وضَعُفَ عَنِ القِتالِ، وتَکاثَروا عَلَیهِ فَجَعَلوا یَرمونَهُ بِالنَّبلِ وَالحِجارَةِ، فَقالَ مُسلِمٌ: وَیلَکُم! ما لَکُم تَرمونَنی بِالحِجارَةِ کَما تُرمَى الکُفّارُ، وأنَا مِن أهلِ بَیتِ الأَنبِیاءِ الأَبرارِ؟! وَیلَکُم! أما تَرعَونَ حَقَّ رَسولِ اللّه ِصلى الله علیه و آله وذُرِّیَّتِهِ؟(1)

مسلم بن عقیل به نبرد، ادامه داد تا جراحت هاى سنگینى بر او وارد شد و از جنگیدن ناتوان شد. جمعیت بر او یورش بردند و با تیر و سنگ بر او مى‌زدند. مسلم گفت: واى بر شما! آیا به سویم سنگ، پرتاب مى کنید ـ آن گونه که به کفّار ، سنگ مى زنند ـ ، در حالى که من از خانواده پیامبرانِ ابرارم؟ آیا حقّ پیامبر را در باره خاندانش پاس نمى دارید؟

دانلود مجموعه چهارم روضه های محرم حجةالاسلام واضحی آشتیانی

جلسه10

 

جلسه11

دریافت

 

جلسه 12

دریافت

دانلود مجموعه اول روضه های محرم حجةالاسلام واضحی آشتیانی


توضیحات استاد

دریافت


جلسه1 

دریافت


جلسه2

دریافت

جلسه3

دریافت

گریز و روضه سقط شدن حضرت محسن وشهادت علی اصغر - آیت الله سیبویه ره / متن و صوت

گریه ای کن ای دیده براحوال زار فاطمه                 بر دل خونین وچشم اشک بار فاطمه

برای شما گریه کنیم یا برای فرزند شما، محسن شش ماهه، کار بی بی به اونجا رسید، صدا زد یا فضه «الیکی فخذینی »؛ مادر که ندارد، مادر را صدا کند؛ فضه بیا به دادم برس،  مرا بلند کن به خدا قسم بچه ام را  کشتند .شب شهادت هست ناله کنیم ... یا زهرا

فضه آمد بی بی را بلند کرد طرف حجره، نمی دانم بی بی به حجره رسید یا نه که بچه سقط شد ...« وا محسنا »

یا ابن الحسن دو شش ماهه  ازشما  کشته شد یکی مدینه میان در ودیوار، یکی هم کربلا روز عاشورا در دست حضرت سید الشهداء.
 
زبعد تیر چنان دست وپای خود گم کرد             که خواست گریه کند در عوض تبسم کرد

گریز و روضه جسارت به حضرت زهرا مقدمه ظلم های کربلا/ متن و صوت

آن دستی که به صورت مادرت فاطمه زهرا سیلی زد، تازیانه زد، با غلاف شمشیر زد؛ همان دست، کربلا دختران فاطمه زهرا را تازیانه زد. آن روز در خانه زهرا را آتش زدند همان سبب شد خیمه های حسینی را، خیمه عمه ات زینب کبری را آتش زدند...

 آن روز بین در ودیوار بر اثر فشار دومین در خانه ،محسن فاطمه سقط شد . روز عاشورا همان سبب شد گلوی طفل شیر خواره حسین جدت را ، هدف تیر سه شعبه قرار دهند. مرحوم مجلسی نوشته است از زینب کبری، می فرماید: برادرم بچه اش را بغل گرفت آمد مقابل آن مردم صدا زد بیایید بر منت بگذارید «منّو انا ابن المصطفی ...» چی جواب دادند ؟

ورود امیرالمومنین و امام حسین علیهما السلام به کربلا/ مقتل (گریز)

عن رجل من بنی ضبّة : شَهِدتُ عَلِیّا علیه السلام حینَ نَزَلَ کَربَلاءَ ، فَانطَلَقَ فَقامَ ناحِیَةً ، فَأَومَأَ بِیَدِهِ، فَقالَ: مُناخُ رِکابِهِم أمامَهُ ، ومَوضِعُ رِحالِهِم عَن یَسارِهِ ، فَضَرَبَ بِیَدَیهِ الأَرضَ ، فَأَخَذَ مِنَ الأَرضِ قَبضَةً ، فَشَمَّها فَقالَ : واحَبَّذَا الدِّماءُ یُسفَکُ فیهِ .ثُمَّ جاءَ الحُسَینُ علیه السلام فَنَزَلَ کَربَلاءَ . قالَ الضَّبِّیُّ : فَکُنتُ فِی الخَیلِ الَّتی بَعَثَهَا ابنُ زِیادٍ إلَى الحُسَینِ علیه السلام ؛ فَلَمّا قَدِمتُ فَکَأَنَّما نَظَرتُ إلى مَقامِ عَلِیٍّ علیه السلام وإشارَتِهِ بِیَدِهِ ، فَقَلَبتُ فَرَسی، ثُمَّ انصَرَفتُ إلَى الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ علیه السلام فَسَلَّمتُ عَلَیهِ ، وقُلتُ لَهُ : إنَّ أباکَ کانَ أعلَمَ النّاسِ ، وإنّی شَهِدتُهُ فی زَمَنِ کَذا وکَذا قالَ : کَذا وکَذا ، وإنَّکَ ـ وَاللّه ِ ـ لَمَقتولٌ السّاعَةَ . قالَ : فَما تُریدُ أن تَصنَعَ أنتَ ؟ أتَلحَقُ بِنا ، أم تَلحَقُ بِأَهلِکَ ؟ قُلتُ : وَاللّه ِ ، إنَّ عَلَیَّ لَدَینا ، وإنَّ لی لَعِیالاً ، وما أظُنُّ إلّا سَأَلحَقُ بِأَهلی . قالَ : أمّا لا ، فَخُذ مِن هذَا المالِ حاجَتَکَ ـ وإذا مالٌ مَوضوعٌ بَینَ یَدَیهِ ـ قَبلَ أن یَحرُمَ عَلَیکَ ، ثُمَّ النَّجاءَ ، فَوَاللّه ِ ، لا یَسمَعُ الدّاعِیَةَ أحَدٌ ولا یَرَى البارِقَةَ أحَدٌ ولا یُعینُنا ، إلّا کانَ مَلعونا عَلى لِسانِ مُحَمَّدٍ صلى الله علیه و آله .

قالَ : قُلتُ : وَاللّه ِ ، لا أجمَعُ الیَومَ أمرَینِ : آخُذُ مالَکَ ، وأخذُلُکَ . فَانصَرَفَ وتَرَکَهُ .

ابن حجر عسقلانی می‌نویسد: مردى از قبیله بنى ضَبّه گفت: هنگامى که على علیه السلام در کربلا فرود آمد، من حاضر بودم. ایشان رفت و در کنارى ایستاد و با دستش اشاره کرد و فرمود: «آنجا جایگاه فرود آمدن مَرکب هایشان و سمت چپ، جاى بار و بُنه شان است».

کتابخانه جامع روضه و مداحی

شفا گرفتن حضرت آیت الله شیخ میرزا احمد سیبویه (ره)

 

افسران - شفا گرفتن حضرت آیت الله شیخ میرزا احمد سیبویه (ره)

پدر و مادر مرحوم سیبویه در یک روز از دنیا رفتند و زمانی که آنها فوت کردند ، مرحوم سیبویه در بستر بیماری بود و پزشکان از بهبودش قطع امید کرده بودند . مرحوم سیبویه 20 روز بعد از فوت والدینش زمانی که کمی بهبود یافته بود ، متوجه فوت آنها می شود .

بعد از اینکه میرزا احمد سیبویه بهبود یافت، گفت: «در بستر بیماری در عالم مکاشفه بودم، همراه پدرم در حرم امام حسین (ع) ایستاده بودیم؛ پدرم از امام حسین (ع) شفای مرا خواست. حضرت اباعبدالله (ع) فرمودند: «اجلش رسیده است» و پدرم امام حسین (ع) را به مادرش حضرت زهرا (س) قسم می‌دهد و می‌گوید: اگر شما بخواهید، می‌شود.

زیارت ناحیه مقدسه و سلام به حضرت عباس علیه السلام

السَّلامُ عَلَی أبى الفَضلِ العَبّاسِ بنِ أمیرِ المُؤمِنینَ، المُواسى أخاهُ بِنَفسِهِ، الآخِذِ لِغَدِهِ مِن أمسِهِ، الفادى لَهُ الواقى، السّاعى إلَیهِ بِمائِهِ، المَقطوعَةِ یَداهُ، لَعَنَ اللّه ُ قاتِلَیهِ یَزیدَ بنَ الرُّقادِ الحیتى وحَکیمَ بنَ الطُّفیلِ الطّائِىَّ .


سلام بر ابوالفضل عبّاس ، فرزند امیر مؤمنان ؛ از خود در گذرنده با جان برای برادر، برگیرنده از دیروزش برای فردایش، فداییِ او، نگهدارنده، کوشنده برای رساندن آب به او، وکسی که دست هایش بُریده شد! خداوند قاتلانش یزید بن رُقاد حیتی وحَکیم بن طُفَیل طایی را لعنت کند!


منابع:

الاقبال سید بن طاووس، ج۳ ص ۷۳ .

المزار الکبیر مشهدی، ص ۴۸۶.

کتابخانه تخصصی امام حسین علیه السلام (صدها جلد کتاب در موضوعات مختلف)

کتابخانه تخصصی حضرت ابالفضل العباس علیه السلام

دانلود روضه صوتی امام صادق ع از واعظان مشهور

استاد فرحزاد

دریافت

پنج گریز جانسوز برای شهادت حضرت امیر المومنین علیه السلام و شبهای قدر

گریز اول :

شب قدر قبل از امیر المومنین بود ، اما میدانید چرا علی شب نوزده رمضان ضربت خورد؟ دشمنان علی گفتند: کشتن علی عبادت است و اگر این کشتن در شب قدر باشد ثوابش بیشتر است. ابن ملجم با هزار دینار شمشیرش را زهرآلود کرده بود، تا حالا کسی جرأت نکرده بود به علی نزدیک شود و او را زخمی نماید سر مولا در سجده بود و تنها در آن سر جای زخم شمشیر عمر بن عبدود بود تا سر از سجده برداشت جبرئیل بین زمین و آسمان فریاد زد تهدمت والله ارکان الهدی.....   

گریزها و روضه ها٬ نویسنده :سید علی موسوی باروق٬ ص۵۱

گریز دوم:شب19

امشب به امیرالمؤمنین چه گذشت؟ خانه‌ی دخترش (ام کلثوم) بود [دختر به پدر خیلی‌ علاقه‌مند است.] بعضی از نقل‌ها دارد، آقا لحظاتی خوابیدند بعد بیدار شدند. اشک در چشم‌های مولا حلقه زد. مگر دختر می‌تواند اشک بابا را ببیند. سئوال کرد: بابا، چرا گریه می‌کنی؟ فرمود: رسول خدا را در خواب دیدم، فرمود: هَلُمَّ الینا؛ علی جان، پیش ما بیا، ما مشتاق و منتظریم.

متن روضه ها و گریزهای شهادت امام نقی (علیه السلام)



آقاجانم،حضرت در بستر بیماری از زهر افتاده بود،یه وقت صدای نازنینش بلند شد،حسنم بیا،

امام عسکری کنار بدن باباش رفت،نگاهی به صورت باباش کرد،تو تبعیدگاه ومنطقه نظامی

تبعیدشون کردند،

حضرت کنار بدن بابای غریبش نشست،ناله ها زد..


@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

پول می داد امام هادی علیه السلام می گفت برید زیارت حسین علیه السلام،

حالا من روضه رو می برم کربلا و عاشورا ،اونجایی که امام هادی دوست داره،

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

کجا ببرمت،همین یه مسیر مسیر روضه ی من،می گن امام عسگری،خیلی فردا بی تابی کرد،

وقتی بدن بابا رو دید،وقتی داغ بابا دید،یا امام عسگری،شنیدم گریبان چاک زدی،شنیدم به سر و صورت

زدی،شنیدم برا داغ بابات،بلند گریه کردی، مگه چه کردن با بابات،مگه چه جوری کشتنش،

اگه شما گریبان چاک زدی،پس زین العابدین چی بگه کربلا،یا الله،گریبان چاک زد امام عسگری

،اما کربلا،زین العابدین دید همه دارن بدنهارو دفن می کنن،هیچکی به بدن حسین نگاه نمی کنه

،حسین...........عمه چرا بدن بابامو دفن نمی کنن،مگه بابای من،مسلمون نیست،

چرا بدنهای خودشونو دفن می کنن،یکی نبود بگه زین العابدین،صبر کن،الان یه کاری می کنن،

دیگه بدن بابات پیدا نباشه، الان ده نفر میان،اسباشونو میارن،فرج امام زمان بگو حسین.....


جهت مشاهده دیگر روضه ها و گریزهای

شهادت حضرت امام هادی (ع)

به ادامه مطلب مراجعه نمایید

دانلود کتاب گریزهای مداحی

لایوم کیومک یا اباعبدالله: گریزهای مداحی

عنوان و نام پدیدآور :

لایوم کیومک یا اباعبدالله: گریزهای مداحی

مولف :

علی اکبر لطیفیان.
عناوین اصلی کتاب شامل:
مقدمه؛ تعریف گریز زدن؛ تاریخچه گریز؛ رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم؛ امّ المؤمنین حضرت خدیجه علیها السلام؛ حضرت حمزه سیدالشهداء علیه السلام؛ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام؛ حضرت فاطمه زهرا علیها السلام؛ امام حسن مجتبی علیه السلام؛ محرم الحرام؛ حضرت مسلم علیه السلام؛ ورود به کربلا؛ حضرت رقیه علیه السلام؛ ابناء الزینب علیهما السلام؛ حضرت قاسم علیه السلام و حضرت عبدالله علیه السلام؛ اهمیت آب و سیراب کردن؛ حضرت علی اصغر علیه السلام؛ حضرت علی اکبر علیه السلام؛ حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ حضرت امام حسین علیه السلام؛ شام غریبان؛ کوفه- شام- مجلس یزید؛ قواعد جنگی؛ حضرت زینب علیها السلام؛ حضرت امّ البنین علیها السلام؛ امام زین العابدین علیه السلام؛ امام باقر علیه السلام؛ امام صادق علیه السلام؛ حضرت موسی بن جعفر علیه السلام؛ حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام؛ حضرت معصومه علیها السلام؛ امام جواد علیه السلام؛ امام هادی علیه السلام؛ امام حسن عسگری علیه السلام؛ نشر آرام دل

امام نقی (علیه السلام)-مصائب-بر هم زدن مجلس شراب

امام هادی(ع) بر هم زننده بزم شراب

هنگامى که بدخواهان در نزد متوکل، از امام هادى‏علیه السلام سعایت و بدگویى کرده و گفتند: در منزل او سلاح و نوشته‏ها و اشیاى دیگرى است که از طرف شیعیان به وى رسیده و او قصد قیام بر ضد دولت تو را دارد، متوکل گروهى را به منزل آن حضرت فرستاد، آنان شبانه به خانه امام‏ علیه السلام هجوم بردند، ولى چیزى به دست نیاوردند، آنها دیدند که حضرت تنها در اطاقى دربسته نشسته و در حالى که جامه پشمین بر تن دارد و بر زمین خاکى روى شن و ماسه نشسته، به عبادت خدا و تلاوت قرآن مشغول است. امام را با همان حال دستگیر کرده و نزد متوکل بردند و به او گزارش دادند که در خانه‏اش چیزى نیافتیم و او را رو به قبله دیدیم که قرآن مى‏خواند. متوکل چون امام را دید، از عظمت و هیبت امام بى‏اختیار ایشان را احترام نموده و در کنار خود نشانید و با کمال گستاخى جام شرابى را که در دست داشت‏به امام علیه السلام تعارف نمود. امام سوگند یاد کرده و فرمود: «گوشت و خون من با چنین چیزى آمیخته نشده است، مرا معاف دار!» متوکل حضرت را معاف نمود و گفت: شعرى بخوان! حضرت فرمود: «من شعر کم مى‏خوانم‏». متوکل گفت: «باید بخوانى!» امام هادى علیه السلام آن گاه که اصرار وى را دید اشعارى را قرائت نمود که تمام اهل مجلس متاثر شده و به گریه افتادند و بزم شراب و عیش به سوگ و عزا تبدیل شده و آنان جامهاى شراب را بر زمین کوبیدند. اشعار امام چنین بود:

بَاتُوا عَلَى قُلَلِ الْأَجْبَالِ تَحْرُسُهُمْ            غُلْبُ الرِّجَالِ فَلَمْ تَنْفَعْهُمُ الْقُلَلُ‏

امام هادی(ع)-مقتل-گریبان چاک نمودن امام عسکری(ع)

امام حسن عسکری(ع) در تشییع پیکر پاک پدرشان گریبان چاک نمودند

امام حسن عسگری علیه السلام در مراسم تشییع پیکر مطهر پدرش، امام هادی علیه السلام، گریبان چاک کرد. کسی به نام ابو عون برای او نامه نوشت که: «چه کسی از اولیای خدا را دیده‌ یا شنیده‌ای که در عزای کسی گریبان چاک کرده باشد؟»

امام حسن عسگری علیه السلام در پاسخش نوشت: «ای نادان! تو چه می‌فهمی؟ بدان که موسی علیه‌السلام در عزای برادرش هارون گریبان چاک کرد.

متن عربی روایت:

  [رجال الکشی‏] أَحْمَدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ کُلْثُومٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ وَ غَیْرِهِ قَالَ خَرَجَ أَبُو مُحَمَّدٍ ع فِی جَنَازَةِ أَبِی الْحَسَنِ ع وَ قَمِیصُهُ مَشْقُوقٌ فَکَتَبَ إِلَیْهِ أَبُو عَوْنٍ الْأَبْرَشُ قَرَابَةُ نَجَاحِ بْنِ سَلَمَةَ مَنْ رَأَیْتَ أَوْ بَلَغَکَ مِنَ الْأَئِمَّةِ شَقَّ ثَوْبَهُ فِی مِثْلِ هَذَا فَکَتَبَ إِلَیْهِ أَبُو مُحَمَّدٍ ع یَا أَحْمَقُ وَ مَا یُدْرِیکَ مَا هَذَا قَدْ شَقَّ مُوسَى عَلَى هَارُونَ.(1)

اما دلها بسوزد...

زینب(س) در مجلس یزید با دیدن سر نورانی برادر گریبان چاک زد

 

و اما زینب (س) چون سر مبارک برادر خود را بدید از شدت ناراحتى گریبان را چاک زد .سپس به آواز غمناک فریاد یا حُسَیْناهُ، یا حَبیبَ رَسُولِ اللّهِ، یَابْنَ مَکَّةَ وَ مِنى ، یَابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ النِّساءِ، یَابْنَ بِنْتِ الْمُصْطَفى  برآورد به گونه ای که ناله اش دلها را خراشید.

راوى گوید: به خدا سوگند که همه آن کسانى که در مجلس یزید حضور داشتند از ناله جانسوز او به گریه و افغان افتادند و در آن حال خود آن پلید لب از گفتار فرو بست و ساکت بود.

متن عربی:

وَ اءَمّا زَیْنَبُ، فَانَّها لَمّا رَاءَتْهُ اءَهْوَتْ الى جَیْبِها فَشَقَّتْهُ، ثُمَّ نادَتْ بِصَوْتٍ حَزینٍ یَفْزَعُ الْقُلُوبَ: یا حُسَیْناهُ، یا حَبیبَ رَسُولِ اللّهِ، یَابْنَ مَکَّةَ وَ مِنى ، یَابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ النِّساءِ، یَابْنَ بِنْتِ الْمُصْطَفى .
قَالَ الرّاوى : فَاءَبْکَتْ وَاللّهِ کُلُّ مَنْ کانَ حاضِرا فى الْمَجْلِسِ، وَ یَزیدُ ساکِتُ.(2)

منبع:

1.  رجال کشى 2/842.

بحارالأنوار ج : 50 ص : 191

2. لهوف ابن طاووس- المسلک الثالث فى الاُمُورِ الْمُتَاءَخَّرَةِ عَنْ قَتْلِهِ ع وَ هِىَ تَمامُ ما اءَشَرْنا اِلَیْهِ

پسر بر بالین پدر/ امام نقی علیه السلام

در وقت شهادت فقط امام حسن عسکری(ع) بر بالین پدر حاضر بود

بنابر قول شیخ صدوق و بعضى دیگر، معتمد عباسى برادر معتز آن حضرت را مـسـمـوم کـرد(1)

و در وقت شهادت آن امام غریب غیر از امام حسن عسکرى علیه السـلام کـسـى نـزد بـالیـن آن جـنـاب نـبـود و چـون حضرت از دنیا رحلت فرمود جمیع امرا و اشـراف حـاضـر شـدنـد.

و امام حسن علیه السلام در جنازه پدر شهید خود گریبان چاک زد و خـود مـتـوجـه غـسـل و کـفـن و دفـن والد بـزرگـوار خـود شـد و آن جـنـاب را در حـجـره اى که محل عبادت آن حضرت بود دفن کرد(2)


منابع:

1.       مناقب ابن شهر آشوب 4/433.

2.       منتهی الامال-زندگانی امام هادی(ع)

ان کنت باکیا فابک للحسین یعنی این + فیلم


امام رضا
(علیه السلام):

«یاابن الشبیب ان کنت باکیا فابک للحسین»

ای پسر شبیب خواستی گریه کنی برای حسین گریه کن!!

این فیلم رو ببینید!! من نموتونم توضیح بدم!!

دریافت
مدت زمان: 3 دقیقه 32 ثانیه

رابطه یقین و صبر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

امام هادی(ع) فرمودند:

من کان علی بینة من ربه هانت علیه مصائب الدنیا و لو قرض و نشر    

هر که بر طریق خداپرستی محکم و استوار باشد ، مصائب دنیا بر وی سبک آید ، گر چه تکه تکه و پخش شود .

تحف العقول ، ص 511

 

حالت های مختلف انسانها در اینکه مشکلات چقدر آنها را آزار دهد تاثیر دارد. یعنی یک مشکل و مصیبت معین بر روی دو نفر با حالت های مختلف تاثیرات متفاوت دارد و تحمل آن برای برخی آسان تر خواهد بود. اما بر بینه بودن که نتیجه اش آسان شدن تحمل مصائب است به چه معناست؟

با توجه به سایر احادیث میتوان گفت بربینه بودن به معنای یقین داشتن است.

اما سوال این است که یقین به چه چیزی است.مصادیق مختلفی میتوان برای این یقین برشمرد.

1) اینکه یقین داشته باشیم خداوند در صبر بر این سختی ها و مصائب به ما اجر می دهد

2) اینکه یقین داشته باشیم دنیا محل گذر و امتحان است نه دار قرار وآرامش و هر حادثه ای امتحانی برای ماست.

3) اینکه یقین داشته باشیم بلاها باعث پاک شدن گناهان و کفاره آنهاست ویا باعث بالارفتن رتبه معنوی می شود.

4) اینکه یقین داشته باشیم به نعمت های بهشت و عذاب های سخت جهنم.

5)اینکه یقین داشته باشیم نظام جهان نظامی حکیمانه است وهیچ حادثه ای از محدوه وید قدرت خدا خارج نیست و.......

 

از خدا میخواهم که ما را از صاحبان یقین قرار دهد.

توسل به حضرت زهرا علیهاالسلام

در سیره امام باقر علیه السلام داریم که هنگامی که حضرت دچار بیماری تب می شدند آب سرد می طلبیدند و هنگام استفاده از آن با صدای بلند به شکلی که صدای مبارک آن حضرت از بیرون خانه شنیده می شد، حضرت فریاد می زدند: یا فاطمةُ بنتَ محمد. علامه مجلسی می فرمایند:شاید حضرت باقر علیه السلام در هنگام تب کردن، مادرش حضرت فاطمه علیها السلام را برای شفا گرفتن صداغ می زده است، تا خداوند به احترام حضرت فاطمه علیهاالسلام ناراحتی تب را از او دفع نماید.
در همین زمینه شیخ عباس قمی می فرماید: شاید تذکر به نام حضرت زهرا علیهاالسلام در هنگام تب شدید بیانکر این بود که همچنانکه بدنم به آتش تب می سوزد و آن را با آب سرد خاموش می سازم قلبم هم به آتش مصیبت مادرم فاطمه علیهاالسلام گدازان است لذا با ذکر فاطمه علیهاالسلام دل را آرام می ساختند.
اینجا بقیع عشق است گنبد چرا ندارد      هر کس نبوسد این خاک در کعبه جا ندارد
قسم به نور طاها قسم به اشک زهرا         غربت این زمین را کرب و بلا ندارد


منبع: فاطمة الزهرا بهجة قلب مصطفی، ص 15.

شباهت مسلم با امام حسین علیه السلام/گریز

و بَقِیَ وَحدَهُ وقَد اُثخِنَ بِالجِراحِ فی رَأسِهِ و بَدَنِهِ فَجَعَلَ یُضارِبُهُم بِسَیفِهِ و هُم یَتَفَرَّقونَ عَنهُ یَمینا و شِمالاً.(1)
امام حسین علیه السلام از زخم هاى تن و سرش سنگین شده و تنها مانده بود، آنان را با شمشیر مى زد و آنها ، از چپ و راستِ او مى گریختند.

 فَوَقَفَ [الحُسَینُ علیه السلام ] وقَد ضَعُفَ عَنِ القِتالِ، أتاهُ حَجَرٌ عَلى جَبهَتِه هَشَمَها ثُمَّ أتاهُ سَهمٌ لَهُ ثَلاثُ شُعَبٍ مَسمومٌ فَوَقَعَ عَلى قَلبِهِ …(2)
ترجمه: امام حسین علیه السلام که بر اثر نبرد کم توان شده بود ایستاد. سنگى به پیشانى اش خورد و آن را شکست. سپس تیر سه شاخه مسمومى آمد و بر قلبش نشست.

۱ ۲ ۳
بسم الله الرحمن الرحیم

بوی عطرش به مشامم چو نسیم است خدا میداند

اهل عالم بدانید حسین شاه کریم است خدا میداند

ای دلم گرد یتیمی به من و تو به چه کار ؟

هر که ارباب ندارد یتیم است خدا میداند
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan