روضه

مرکز نشر و دانلود متن روضه ، صوت روضه، کلیپ روضه، کتاب های مقتل ،شعر، مداحی و غیره

دانلود کتاب منتهی الآمال /2 جلد

عنوان و نام پدیدآور : منتهی الآمال/تالیف عباس قمی ؛ ویراسته کاظم عابدینی مطلق.

عناوین اصلی کتاب شامل:
جلد 1؛ جلد 2

دانلود کتاب مقتل امام حسین علیه السلام/ جواد محدثی


عنوان و نام پدیدآور : مقتل امام حسین علیه السلام/ گردآورنده گروه حدیث پژوهشکده باقر العلوم علیه السلام ؛ ترجمه جواد محدثی.
عنوان قراردادی : موسوعه شهاده المعصومین علیهم السلام .فارسی . برگزیده

عناوین اصلی کتاب شامل:
مقدمه ی مترجم؛ مقدمه ی گروه گردآورنده ی متن عربی؛ گوشه ای از شخصیت بزرگوار آن حضرت؛ حادثه ی شهادتش؛ پیشگویی از شهادت او؛ وصیتهای امام حسین علیه السلام؛ وقایع نهضت حسین علیه السلام؛ دیدار امام با واقدی و زراره؛ حوادث کوفه و شهادت حضرت مسلم؛ به میدان رفتن امام؛ حمله ی 1؛ حمله ی 2؛ دفن آن حضرت و یارانش؛ حوادث پس از شهادت امام؛ مرثیه و گریه بر امام حسین علیه السلام؛ پاداش گریه بر حسین علیه السلام و شعر سرودن درباره ی او؛ گریه ی پیامبران و معصومان؛ گریه ی خاندان پیامبر و اصحاب بر امام حسین علیه السلام؛ پاورقی

دانلود کتاب قیام جاوید : ترجمه " مقتل الحسین" ابی مخنف


عنوان کتاب:قیام جاوید : گردانیده " مقتل الحسین" ابی مخنف/ ترجمه و تصحیح حجت الله جودکی

عناوین اصلی کتاب شامل:
مقتل نگاری یا زنده نگاه داشتن خاطره ی شهیدان؛ مقدمه؛ خلافت یزید بن معاویه؛ هجرت امام از مدینه به مکه؛ جنبش شیعیان در کوفه؛ جنبش شیعیان در بصره و اعزام مسلم بن عقیل به کوفه؛ عبیدالله بن زیاد از بصره به کوفه می رود؛ عبیدالله بن زیاد در کوفه؛ دستگیری هانی بن عروه؛ قیام مسلم بن عقیل در کوفه؛ دستگیری و شهادت مسلم بن عقیل؛ مسیر حرکت امام حسین به کوفه؛ دستگیری و شهادت قیس بن مسهر صیداوی؛ پیوستن زهیر بن قین به امام؛ امام از شهادت هانی و مسلم با خبر می شود؛ دستگیری و شهادت عبدالله بن بقطر؛ رو در رو شدن کاروان امام و سپاه حر بن یزید ریاحی؛ ملاقات امام و عبیدالله بن حر جعفی؛ عمر بن سعد در کربلا؛ اعزام شمر بن ذی الجوشن به کربلا؛ شب عاشورا؛ روز عاشورا؛ حر بن یزید به اردوی امام می پیوندند؛ عمر بن سعد جنگ را آغاز می کند؛ شهادت بریر بن حضیر؛ شهادت مسلم بن عوسجه و عبدالله بن عمیر کلبی؛ شهادت همسر کلبی؛ آخرین نماز جماعت در کربلا و شهادت حبیب بن مظاهر؛ شهادت حنفی و نافع بن هلال و جمعی دیگر از یاران امام؛ شهادت علی بن حسین؛ شهادت قاسم بن حسن؛ شهادت امام حسین؛ پس از شهادت امام؛ در مجلس ابن زیاد؛ در مجلس یزید؛ مردم مدینه از شهادت امام آگاه می شوند؛ عبیدالله بن حر جعفی؛ پاورقی

دانلود کتاب مقتل الحسین به روایت شیخ صدوق(قدس سره)


عنوان و نام پدیدآور : مقتل الحسین علیه السلام به روایت شیخ صدوق(قدس سره): امام حسین علیه السلام و عاشورا از زبان معصومان علیهم السلام/ تحقیق و ترجمه محمد صحتی سردرودی

عناوین اصلی کتاب شامل:
مقدمه؛ امام حسین در عصر پیامبر؛ اخبار آسمانی و پیش گویی از شهادت امام حسین علیه السلام؛ در مسیر شهادت؛ شهادت امام حسین علیه السلام؛ پس از شهادت؛ ندبه و نوحه در سوگ سرور آزادگان؛ زیارت امام حسین علیه السلام؛ عاشوار و موعود منتقم؛ سخنان امام حسین علیه السلام؛ پاورقی

دانلود کتاب اشک روان بر امیر کاروان (ترجمه الخصایص الحسینیه)/ توصیه می شود!!


نام پدیدآور : جعفر شوشتری مترجم محمدحسین شهرستانی

عناوین اصلی کتاب شامل:
پیشگفتار مترجم؛ مقدمه آیه الله جزایری؛ مختصری از ترجمه ی احوال و آثار حاج شیخ جعفر شوشتری مؤلف کتاب؛ مقدمه ی ویراستار؛ کتابنامه ی خصائص؛ شروح خصائص؛ دیگر کتابهای خصائص؛ یادکردی از مترجم محترم؛ شهرستانی از دیدگاه بزرگان؛ وفات؛ تألیفات گرانبها؛ استدراک از خصائص؛ در ذکر مصائب جانسوز حضرت امام حسین؛ در ذکر خصوصیات امام حسین در عوالم وجود تا انقضاء روز جزاء و مقاصد هفتگانه ی آن؛ در خلقت نور شریف حضرت پیغمبر؛ خصوصیات حضرت بعد از خلقت تا زمان ولادتش؛ در خصوصیت محل آن حضرت بعد از ولادتش؛

دانلود ترجمه مقتل مقرم


نام پدیدآور :  عبدالرزاق مقدم ؛ مترجم قربانعلی مخدومی.

عناوین اصلی کتاب شامل:
فهرست مطالب ؛ پیشگفتار؛ حدیث کربلاء؛ فهرست منابع و مأخذ؛ فهرست أماکن و مناطق و بلدان

نگین انگشتر

برای دریافت تصویر در سایز اصلی روی آن کلیک کنید

علی ای نور چشم اشک بارم                                                علی ای شبه جد تاجدارم

تو بودی نو گل باغ رسالت                                                       ز داغ تو خزان شد نوبهارم

امیدم بود ای نور دو چشمم                                                تو باشی مونس شبهای تارم

دریغا در جوانی جان سپردی                                                      به دشت کربلا اندر کنارم

پش از تو اندر این دنیای فانی                                             من از این زندگانی شرمسارم

تا زمانی که اصحاب امام حسین زنده بودند ، اجازه ندادند از بنی هاشم کسی به میدان برود اما وقتی اصحاب شهید شدند نوبت به بنی هاشم رسید علی اکبر آمد مقابل بابا ، از پدر اجازه میدان خواست ، فرمود برو عزیزم . اما یک سر به خیمه ها  بزن  ، خواهر ها تو را ببینند . عمه ها تو را ببینند رفت در خیمه،

مثل نگین انگشتر دورش را گرفتند : صدای ناله زنها بلند شد با اشک چشمشان علی اکبررا بدرقه کردند. حسین نگاه مأیوسانه ای به علی کرد :

روضه: «شبهای جمعه کربلا روضه علی اکبر را نخوانید!»

ای فروزنده مه برج و کمالم پسرم                            کردی ای ماه دو تا همچو هلالم پسرم

ای جوان رفتی و پیری به سراغم آمد                                   که به یاد الف قد تو، دالم پسرم

عالمی داشتم از داشتن چون تو گلی                         بعد تو سیر شدم از همه عالم پسرم

سنگدل را خبراز عاطفه هر چند که نیست             دشمنان هم دلشان سوخت به حالم پسرم

تیشة عدل کند ریشة صیاد تو را                                  آنکه بشکست ز داغت پر و بالم پسرم 1

شب جمعه ای بود قافله ای رسید کربلا ، حرم امام حسین مشرف شدند ملا عباس می گوید : رفتم کنار ضریح امام حسین زیارت خواندیم ،رفقاش گفتند ملا عباس برای ما روضه بخوان ، دفتر چه نوحه ام را باز کردم نوحه علی اکبر آمد ، روضه علی اکبر خواندم صدای ناله همه در حرم امام حسین بلند شد مجلس تمام شد آمدیم برای استراحت ، ملا عباس می گوید : در عالم خواب دیدم کسی که در اتاق را می زند بلند شدم در را باز کردم دیدم یک غلامی است گفت : ملا عباس توئی ؟ گفتم بله ، چه کار داری ؟

روضه و گریز قربان اسماعیل ذبیح کربلا

شب عید قربان است. قربان هاجر کربلا، لیلا، آی قربان اسماعیل ذبیح کربلا، قربان خلیل کربلا. آی حسین! حسین! حسین!

امام حسین(ع) ایستاده، صحابه همه کشته شده اند. فقط جوان های بنی هاشم مانده اند یک وقت آن شاهزاده جوان جلو امد،اجازه میدان خواست. اول شهید از دودمان آل هاشم در کربلا این پسر است. هر کس می امد و از امام حسین(ع) اجازه میدان می گرفت آقا مقداری او را معطل می کرد. اما تا پسرش گفت: بابا بروم؟ صدا زد: علی! برو بابا! چون برای خداست از بنی هاشم اول پسرش برود.

روانه میدان شد. جوان های بنی هاشم می گویند: همین که این آزاده رفت،یک وقت دیدم حسین(ع) بی اختیار از میان بیرون آمد، یک نگاه به قد و بالای پسرش کرد. این پیرمرد محاسنش را به دست گرفت و فرمود: خدایا! شاهد باش پسری به جنگ دشمن می رود که خَلقاً و خُلقاً و منطقاً شبیه ترین مردم به پیغمبرت(ص) است.

 

سرو بالایی به صحرا می رود                            قامتش بین تا چه زیبا می رود

می رود بر راه و در اجزای خاک                       مُرده می گوید مسیحا می رود

دانلود کتاب در رواق چشم های اشکبار: لهوف

ترجمه و نگارش علی کرمی
عناوین اصلی کتاب شامل:
سخن مترجم؛ اما این کتاب؛ سخن مولف؛ نگاهی به رویدادهای پیش از شهادت؛ رویدادهای آن روز جاودانه و الهام بخش؛ رویدادهای پس از شهادت؛ پاورقی

دانلود کتاب لهوف منظوم، یا، (معراج المحبه)

عناوین اصلی کتاب شامل:
[مقدمه مصحح؛ خطاب به حضرت حجه عجّل اللَّه فرجه ؛ در ستایش خداوند عالم جلّ شأنه ؛ فی المناجاه؛ فی نعت الرّسول (ص)؛ فی منقبه امیر المؤمنین علی علیه السلام ؛ مردن معاویه و خلافت یزید؛ وداع با خاتم انبیاء (ص)؛ نامه کوفیان لئام با امام همام (ع)؛ اعزام مسلم (ع) به کوفه ؛ عبید اللَّه بن زیاد و امارت کوفه ؛ موکب همایونی حسین (ع)؛ آگاهی امام جلیل از قتل مسلم ابن عقیل ؛ رسیدن حرّ بن یزید؛ ورود به سرزمین کربلا؛ آگاهی عبید الله بن زیاد از ورود امام (ع) به کربلا؛ روانه شدن عمر سعد به کربلا؛ پیام فرستادن ابن سعد (لعین)؛ نامه نگاری ابن سعد بن ابن زیاد؛ روان شدن شمر به کربلا؛ مهلت خواستن امام (ع) شب عاشورا؛ اذن عام امام (ع) به یاران خود؛ ترخیص امام همام اهل بیت کرام را؛ آغاز وقایع روز عاشورا؛ آغاز جنگ ؛ توبت و انابت حرّ و شهادت او؛ محاربه حر نامور، با دشمنان بد گوهر؛ بریر بن خضیر و میدان رفتن او؛ جنگجوئی و جانبازی وهب ؛ مبارزت پیر طریق صدق با میدان عشق ؛ شهادت عمرو بن قرظه انصاری ؛ شهادت جون غلام امام (علیه السّلام)؛ شهادت عمرو بن خالد (رحمه الله علیه)؛ شهادت سعد بن حنظله (رضوان الله علیه)؛ أقامه نماز امام (ع) همراه یاران ؛

دانلود ترجمه کتاب لهوف

ترجمه لهوف

ترجمه لهوف نگاشته علی بن موسی بن جعفربن طاووس

تحقیق تبریزیان حسون ؛

برگردان ابوالحسن میرابوطالبی حسینی .

عناوین اصلی کتاب شامل:
پیش نوشت ویراستار؛ پیش نوشت مترجم؛ اهداء کتاب؛ نشانه ها و حوادثی که پس از شهادت امام حسین آشکار گردید؛ شرح حال موجز سید بن طاووس؛ سید بن طاووس در آثار دانشمندان

گریزها و روضه هایی کوتاه و جانسوز برای حضرت علی اکبر علیه السلام

وداع امام حسین با علی اکبر علیهما السلام
روضه ی خاص

هر روضه ای از روضه های کربلا خوانده بشود، مداح یا واعظ می گوید، انشاءالله این روضه را یک شب کنار قبرش بخوانیم.

اما تنها روضه ای که خیلی سخت است و نمی شه کنار قبرش خواند، روضه ی آقا علی اکبر (علیه السّلام) است، مخصوصاً اینکه شب جمعه باشد.

آخر پیش بابا روضه ی جگرگوشه را نمی خوانند، نباید به زخم نمک زد.

لذا علی اکبر (علیه السّلام) از آن لحظه ای که از بابا آب تقاضا کرد و بابا نتونست به او آب بدهد، ناراحت بود.

لحظه های آخر صدا زد: بابا ! الان از دست جدّم رسول الله سیراب شدم، شاید بتواند ناراحتی بابا را کم کند.

روضه «بدنش را ریز ریز کردند!!»

جوانان بنی هاشم بیایید علی را  بر در خیمه رسانید

بگویید مادرش لیلا بیا ید تما شای علی اکبر نما ید

زمین کربلا در شور و شین است

                                               سر اکبر به دامان حسین است

 

پدر از دیدگانش خون روان بود             پسر از گیسوانش خون روان بود

تیر به گلو یش زدن، یه ضربه به فرقش، اسب رفت وسط لشگر هر کی ضربه می زد

 

جای  بر گشتن به خیمه رفت سوی کوفیان    گوییا این بوده تنها آرزوی کوفیا ن

راه وا کردن تا که اکبر بیاید بینشان             عقده ای دیرینه وا شد از گلوی کوفیان

 

جزر و مد تیغ و شمشیر عدو بی سا بقه است

                                                          شد پر از خون علی اکبر سبوی کوفیان

جان دادن ابی عبدالله

مرحوم شیخ جعفر شوشتری می گوید: سه جا وقتی امام حسین (علیه السّلام)، علی اکبر (علیه السّلام) رو فرستادند، داشت  جون می داد:

دفعه ی اول وقتی علی اذن میدان گرفت، خواست بره میدان، رنگ بر صورت حسین (علیه السّلام)  نبود، چند قدم پشت سر علی راه می رود، دست به محاسن می کشه، می گوید: «لا حَول و لا قوه الّا بالله ... » پسرم ! کمی آهسته تر برو، کمی بیشتر نگاهت کنم.

بار دوم، وقتی که برگشت از میدان صدا زد: «یا ابتا العطش قد قتلنی » عطش منو داره می کشه، ابی عبدالله زبان در دهان علی گذاشت، وقتی علی اکبر دید زبان بابا از او خشک تره خجالت کشید، آنجا هم حسین (علیه السّلام) می خواست جان بدهد.

متن روضه علی اکبر علیه السلام-حاج محمدرضا طاهری

تا گفت:بابا برم میدان،گفت:برو عزیز دلم

من نگویم مرو ای مارو

اما شرط داره

لیک قدر ی بر من راه برو

بذار یه بار دیگه قد و بالات رو ببینم بابا

برو میدان ولی آهسته برو

دیدن عمه ی دل خسته برو

تا شنیدن اهل و عیال،خیمه نشینان،مخدرات همه از خیمه بیرون دویدن،خواهراش اومدن،دور علی اکبر و گرفتن،یکی صدا می زنه،داداش به غریبی بابام رحم کن،کجا داری میری علی جانم،ابی عبدالله دید علی اکبر این طوری که زن و بچه حلقه زدن دورش نمی تونه بره،فرمود:رهاش کنید،او غرق در ذات خداست،علی دیگه موندنی نیست،حسین خودش راهیش کرد،اما همین که داره میره،دیدن این پیرمرد داره دنبالش می دوه،محاسنش رو روی دست گرفته،خدایا شاهد باش،اشبه الناس خَلقاً و خُلقاً به رسول الله رو دارم به میدان می فرستم،همه ایستادن دارن دلاوری علی رو نگاه میکنن،اون کسی که بیشتر از همه صدای الله اکبرش بلنده،عمو عباس ِ،تا هر یک از دشمن رو رو زمین میندازه،صدای عباس بلند میشه،الله اکبر،روایت نوشته، صد و بیست نفر رو این آقا زاده ی ابی عبدالله،یک تنه به درک واصل کرد،تا موقعی که نانجیبی،پشت یک درخت خرما،ایستاد،منتظر،به نامردی،کمین گذاشت،خیلی از بچه های ما تو کمین های دشمن،وارد می شدن،تو تله های کمین گیر می کردند،مثل علی اکبر میشدند،یکی از شهدا تو خاطراتش آوردند،گفت:اون لحظه ی آخر هر کدمشون یه چیزی به دلشون عنایت می شد،گفته بود:من معنی ارباً اربا رو می خوام بفهمم،یا برگردم تهران سئوال کنم،ارباً اربا یعنی چی؟یا همین جا اربابم به من نشون بده،مثل علی اکبر ارباً اربا شد،

متن روضه علی اکبر علیه السلام-سید مهدی میرداماد

بسم الله،بیا بریم پایین پای حسین،آی حسین،من می ترسم  همین طور اسم کربلا رو ببرم،ولی ایمان داشته باش،امشب از این آقازاده کربلاتو بگیری، از زبان اباعبدالله گوش بده:

ای تجلی صفات همه ی برترها

چقدر سخت بُود رفتن پیغمبرها

قد من خم شده تا خوش قد و بالا شده ای

بخدا عشق پدر نیست کم از مادرها

به امام صادق علیه السلام وقتی عرضه داشت،بهترین لذت برای یک پدر؟گفت:وقتی ببینه بچه اش خوش قد و بالا شده،جلوش راه می ره،

پسرم! می روی اما پدری هم داری

نظری گاه بیندار به پشت سرها

عبارت مقتل عجیبه،می گه وقتی،علی اکبر اومد اجازه ی میدان بگیره،اِستأذن،بلافاصله آورده: اباعبدالله فأذن،تا گفت:بابا برم،گفت:برو،اما قبلش :

سر راهت دم آن خیمه کمی راه برو

متن روضه شب هشتم محرم_علی اکبر علیه السلام -حاج مهدی سلحشور

           دانلود روضه

ما هم نمی فهمیم،کسی باید جَوون از دست داده باشه،تا بفهمه،یعنی چی حضرت زینب سلام الله علیها میگه،وقتی دیدم صدای علی از وسط میدان اومد داداشم هی میشینه،هی بلند میشه،رنگ صورت حسین برگشته،گفتم داداش چیه؟گفت:علیم رو کشتند،وقتی رسید کنار بدن علی اکبر،خودش رو از بالای مرکب انداخت رو زمین،کجا دنبال بدن بگرده؟این ور میشد میگفت:علی،این ور،علی،علی،جلو اومد بالا سرش نشست،سر رو گذاشت رو زانوش،دلش آروم نشد،این صورت رو گذاشت رو صورت علی ،ولدی علی،با دستان خودش،دست بُرد داخل دهن،این لخته های خون رو از تو دهن میکشید بیرون،میگفت:نمی خوای جواب من رو بدی؟دارم میمیرم،امشب اگه کربلا بودیم یه کلمه از علی اکبر نمی تونستیم بگیم،ملا عباس مازندرانی تو اون رؤیای صادقه،وقتی بردنش کربلا،خدمت حضرت مشرف شد،حضرت فرمود:خوب روضه خوندی اما،شب های جمعه دیگه تو حرم ما اومدی،حرف از علی اکبر نزن،مادرم فاطمه تو حرمه،تو روضه میخونی نمی دونی مادرم چه میکنه،عرضم این یه جمله است،اما زین العابدین میگه دیدم تو خیمه ولوله شده،رفت و آمد زیاد شده،اما از هر کی میپرسیدم چی شده؟هیچکی هیچی نمیگفت،به مریض میگن خبر بد ندید،هر کی یه جور طرفه میرفت،اما یه لحظه پرده خیمه رو بالا زدن،نگاه کردم دیدم چند تا جوون،یه عبا برداشتن،یه چیزی تو این عبا ریختن،دارن میارن دارالحرب،بازم نفهمیدم چی شده،اما پشت سرش دیم،زینب زیر بغل حسین رو گرفته،عباس داره به سر میزنه.

متن روضه ی شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام- خلج

        دانلود روضه

نفس نفس زد،تیرهارو پس زد

دست روی دست زد،علی مو کشتن

این شد مصیبت،صورت رو صورت

میگه با حسرت،خدا علی مو کشتن

تو بیا و یه بار دیگه،قدم بزن مقابل من

باید بابا بشی خدا بهت پسر بده،پسرت خوش قد و قواره بشه،جلو چشمت راه بره،از راه رفتنش لذت ببری،شاید بفهمی امام حسین علیه السلام چی میگه

تو بیا و یه بار دیگه،قدم بزن مقابل من

دیگه چه آرزویی داری؟

واسه من یه اذونی بگو،علی دل بابات و نشکن

بعضی ها خوب دارن عرض ادب میکنن،نشستن کنار بدن علی اکبر،می خوای کمک بابا کنی یانه؟

پسرم پسرم پسرم،بابای پیرت رو نگاه کن

چه بلایی اومد به سرم،رحمی به حال خیمه ها کن

میمیرم از غمت،میمیرم از غمت،میمیرم از غمت

خیال کردی امروز به این سادگی ها  رهات میکنم،نه والله باید خیلی گریه کنی،باید بلند بلند گریه کنی،یکی میگفت:اگه تو خیابون یه جایی رد شدی دیدی پلاکارد مشکی زدن،یه نفر از دنیا رفته،از جلوش رد شدی دیدی خیلی صدای ضجه و ناله هست،بدون اونی که از دنیا رفته جَوون بوده،یه جوری امروز باید جیغ بزنی برا علی اکبر،یه مرهمی رو دل حسین بذاری

دانلود کتاب «اشک خون»: مناقب و مراثی حضرت سیدالشهدا علیه السلام

اشک خون: مناقب و مراثی حضرت سیدالشهداء علیه السلام

عناوین اصلی کتاب شامل:
مقدمه؛ خوشدل تهرانی؛ م. سرشک (معاصر)؛ باقرزاده (بقا- معاصر)؛ حمید سبزواری (معاصر)؛ محمد حسین شهریار؛ ابوالقاسم حالت (معاصر)؛ سنائی غزنوی؛ قوامی رازی؛ عطار نیشابوری؛ سیف فرغانی؛ خواجوی کرمانی؛ ابن یمین فریومدی؛ سلمان ساوجی؛ محمد بن حسام خوسفی؛ بابافغانی شیرازی؛ اهلی شیرازی؛ وحشی بافقی؛ محتشم کاشانی؛ صاحبی بیدگلی؛ قاآنی؛ وصال شیرازی؛ میرزا وقار شیرازی؛ داوری؛ سروش اصفهانی؛ یغمای جندقی؛ محمود خان ملک الشعراء صبا؛ فؤاد کرمانی؛ میرزا احمد صفائی؛ محمد کاظم صبوری؛ همای شیرازی؛ ادیب الممالک (امیری)؛ صابر همدانی؛ عمان سامانی اصفهانی؛ حاج شیخ محمد حسین غروی اصفهانی (معروف به «کمپانی»)؛ میرزا یحیی مدرس اصفهانی؛ جیحون یزدی؛ حاج شیخ عبدالسلام؛ هادی رنجی؛ آیتی بیرجندی؛ ریاضی یزدی؛ دکتر قاسم رسا؛ صادق سرمد؛ جلال الدین همائی (متخلص به «سنا»)؛ امیری فیروزکوهی؛ مشفق کاشانی (معاصر)؛ محمد علی مردانی (معاصر)؛ سید محمد خسرونژاد (خسرو)؛ سید عبدالله حسینی (معاصر)؛ استاد فقید غلامرضا قدسی؛ پاورقی

دانلود کتاب مقتل فیض الدموع (شرح حادثه کربلا به نثر قدیم فارسی بر مبنای لهوف ابن طاووس)

فیض الدموع ( شرح حادثه کربلا به نثر قدیم فارسی ، بر مبنای لهوف ابن طاووس )


عناوین اصلی کتاب شامل:
پیشگفتار؛ مقدمه ی مصحح؛ مقدمه ی میرزا رضا کلهر؛ مقدمه ی مؤلف؛ تولد امام حسین؛ فضایل امام حسین؛ پیامبر و شهادت امام حسین؛ مرگ معاویه و بیعت خواستن یزید از امام؛ رفتن مسلم به کوفه و شهادت او؛ حرکت امام از مکه به سوی عراق؛ امام در راه عراق؛ ملاقات حر با امام؛ سرزمین کربلا؛ شهادت حضرت عباس؛ شهادت حر؛ شهادت بریر؛ شهادت وهب؛ شهادت عمرو؛ شهادت مسلم بن عوسجه؛ شهادت خاندان رسول اکرم؛ غارت امام؛ غارت خیمه ها؛ خطبه ی حضرت زینب در کوفه؛ خطبه ی فاطمه دختر امام حسین؛ خطبه ی ام کلثوم؛ خطبه ی امام سجاد در کوفه؛ با خبر شدن مردم مدینه؛ اهل بیت در مسیر شام؛ اهل بیت در شام؛ اهل بیت در کاخ یزید؛ خطبه ی حضرت زینب در مجلس یزید؛ احتجاج امام سجاد با یزید؛ خطبه ی امام سجاد در مجلس یزید؛ بازگشت به مدینه؛ خطبه ی امام سجاد در مدینه

نکات کلیدی مرثیه خوانی

یکصد و بیست و هشت نکته درباره‏ ی روش مرثیه خوانی

1- در مرثیه خوانی به «خدا» توکل کنیم.
2- در مرثیه خوانی توسل به معصومان و کمک از آنان بویژه حضرت فاطمه‏ی زهرا و امام حسین و حضرت مهدی - علیهم‏السلام - را فراموش نکنیم.
3- در مرثیه خوانی، از خاندان عصمت و طهارت - علیهم‏السلام - با احترام یاد کنیم، مثلا برای مرد (علیه‏السلام) و برای زن (علیهاالسلام) را به کار بریم.
4- از خدا بخواهیم تا خاندان عصمت و طهارت بویژه حضرت مهدی - علیهم‏السلام - به جلسات مرثیه خوانی ما عنایت کنند و در این گونه مجالس تشریف بیاورند و چشمان گنهکار ما را به جمال دل آرای خویش نورانی بفرمایند.
5- اگر به مرثیه خوانی علالقه داریم از خاندان عصمت و طهارت بویژه حضرت فاطمه‏ی زهرا و امام حسین و امام زمان - علیهم‏السلام - بخواهیم تا ما را در زمره‏ی مرثیه خوانان واقعی خود قرار دهند.
6- مرثیه خوانی از نعمتهایی است که خداوند و خاندان عصمت و طهارت - علیهم‏السلام - به دوستان خود عطا می‏کند، پس آن را دست کم نگیریم و کم ارزش نکنیم.

ده گریز و روضه برای شهادت امام رضا(ع)

زن ها و تازه عروس ها گریه کردند، حاضر شدند مهریه هاشون رو ببخشند بیایند بدن عزیز فاطمه رو دفن کنند، آقا امام رضا (علیه السّلام) غریب نمونه.

 

این قدر گل روی تابوت آقا ریختند، تابوت زیر گل ها پنهان شد.

اما من تو مدینه یه تابوت سراغ دارم، کنار قبر پیغمبر به جای گل تیرباران شد… .

منبع:کتاب گلواژه های روضه

========================================================

شنیده اید امام رضا (علیه السّلام) وقتی از خانه ی مأمون بیرون آمد از شدت زهر جفا دائم میان کوچه روی زمین می نشست و پا می شدند، بر زمین می خوردند.

این تنها جایی نبود که از اهل بیت یک نفر زمین می خورد، چند جای دیگر هم در تاریخ داریم:

متن و و صوت روضه امام رضا علیه السلام/مهدی سلحشور


شب آخریه ببین می خوان سفره و جمع کنند،سفره ای که خودش دو ماه برا حسینش ،براحسنش،برا باباش،برا امام رضا پهن کرده،شب آخر ماه صفر،با دستای خودش شال عزا از گردن مهدی در میاره،همه می گن ما مزد عزاداری از فاطمه می خواهیم،ما میگیم عذر عزاداری از فاطمه می خواهیم،بی بی جان عذر می خواهیم نتونستیم حق روضه هاتونو ادا کنیم،تا فاطمیه زنده باشم قول می دم جبران کنم،مادر مادر مادر،وقتی خواست از مدینه حرکت کنه،زن وبچه اهل و عیال ،همه رو جمع کرد،فرمود من دارم میرم،همتون پشت سر من گریه کنید،وقتی گفتند،آقا جان خوب نیست آدم پشت سر مسافر گریه کنه،آقا سر انداخت پایین،فرمود:آره ،اما مسافری که امید برگشت داره،من که یقین دارم که دیگه از این سفر برنمی گردم،می خوام عرض کنم آقاجان،هرکی می خواد بره سفر،اگر امید برگشت نداشته باشه، اگر قرار بر اینه اهل و عیالو دعوت به گریه و ناله کنه،درستشم شاید همین باشه،

شباهت های ده گانه حضرت معصومه و حضرت زینب علیهماالسّلام

در میان خواتین باجلالت و بانوان بیت رسالت و امامت، دو بانوى آسمانى اند که از جهات گوناگون شبیه به یکدیگرند و وجه شباهت و قدر مشترک بین آن دو فراوان است. آن دو بزرگوار، یکى حضرت زینب کبرى، عقیله بنى هاشم علیهاالسّلام است و دیگرى حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها.
و اما وجه تشابه و جهت مشابهت و مشارکت آن دو بانوى گرانقدر الهى و آسمانى:
1.  هردو سرافرازند که دختر امام معصوم و آسمانى اند. زینب کبرى دخت بلند اختر حضرت امیرالمؤمنین، على علیه السّلام و حضرت معصومه دخت والاگهر حضرت موسى  بن  جعفر صلوات  اللَّه  علیها و علیهم  اجمعین.

راهب نصرانی و سر مقدس امام حسین علیه السلام

لَمّا جاؤوا بِرَأسِ الحُسَینِ علیه السلام ونَزَلوا مَنزِلاً یُقالُ لَهُ قِنَّسرینَ، اطَّلَعَ راهِبٌ مِن صَومَعَتِهِ إلَى الرَّأسِ، فَرَأى نورا ساطِعا یَخرُجُ مِن فیهِ، ویَصعَدُ إلَى السَّماءِ، فَأَتاهُم بِعَشَرَةِ آلافِ دِرهَمٍ، وأخَذَ الرَّأسَ، وأدخَلَهُ صَومَعَتَهُ، فَسَمِعَ صَوتا ولَم یَرَ شَخصا، قال: طوبى لَکَ، وطوبى لِمَن عَرَفَ حُرمَتَهُ، فَرَفَعَ الرّاهِبُ رَأسَهُ، وقالَ: یا رَبِّ، بِحَقِّ عیسى تَأمُرُ هذَا الرَّأسَ بِالتَّکَلُّمِ مَعی. فَتَکَلَّمَ الرَّأسُ، وقالَ: یا راهِبُ، أیَّ شَیءٍ تُریدُ؟ قالَ: مَن أنتَ؟ قالَ: أنَا ابنُ مُحَمَّدٍ المُصطَفى، وأنَا ابنُ عَلِیٍّ المُرتَضى، وأنَا ابنُ فاطِمَةَ الزَّهراءِ، وأنَا المَقتولُ بِکَربَلاءَ، أنَا المَظلومُ، أنَا العَطشانُ، فَسَکَتَ. فَوَضَعَ الرّاهِبُ وَجهَهُ عَلى وَجهِهِ، فَقالَ: لا أرفَعُ وَجهی عَن وَجهِکَ حَتّى تَقولَ: أنَا شَفیعُکَ یَومَ القِیامَةِ. فَتَکَلَّمَ الرَّأسُ، فَقالَ: اِرجِع إلى دینِ جَدّی مُحَمَّدٍ صلى الله علیه و آله. فَقالَ الرّاهِبُ: أشهَدُ أن لا إلهَ إلَا اللّه ُ، وأشهَدُ أنَّ مُحَمَّدا رَسولُ اللّه، فَقَبِلَ لَهُ الشَّفاعَةَ. فَلَمّا أصبَحوا أخَذوا مِنهُ الرَّأسَ وَالدَّراهِمَ، فَلَمّا بَلَغُوا الوادِیَ نَظَرُوا الدَّراهِمَ قَد صارَت حِجارَةً

هنگامى که سر حسین علیه السلام را آوردند و در منزلى به نام قِنَّسرین (شهرى در شام، به فاصله یک روز راه از حَلَب در مسیر حِمْص) فرود آمدند، راهبى مسیحی از دِیْرش به سوى سر، حرکت کرد و نورى را دید که از دهان آن، ساطع بود و به آسمان مى رفت. راهب مسیحی، ده هزار درهم به آنان (نگهبانان) داد و سر را گرفت و به درون دِیرش برد و بدون آن که شخصى را ببیند، صدایى شنید که مى‌گفت: «خوشا به حالت ! خوشا به حال آن که قَدر این سر را شناخت!» راهب، سرش را بلند کرد و گفت پروردگارا! به حقّ عیسى، به این سر بگو که با من سخن بگوید. سر به سخن آمد و گفت: «اى راهب ! چه مى خواهى؟».

قرار دادن سر مبارک سید الشهدا علیه السلام بر دارالاماره

یزید دستور داد سر مبارک سیدالشهدا (علیه السلام) را بر دارالاماره آویزان کنند و اهل بیت و زنان را وارد دارالاماره کردند و تمام زنان شروع به ضجه و گریه نمودند به گونه ای که تمام ال معاویه و ال ابی سفیان بر آنها گریستند .

زن یزید که هند دختر عبدالله عامر بود و زمانی تحت تکفل امام حسین (علیه السلام) بود حجاب از چهره برداشته از پشت پرده به نزد یزید آمد در حالیکه یزید در مجلس نشسته بود در حضور مردم به یزید گفت : آیا سر پسر فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را بر در خانه من قرار داده ای؟ یزید به سمت او رفت و او را با پارچه ای پوشانید و گفت : آری بر او گریه کن خداوند ابن زیاد را لعنت کند که او حسین (علیه السلام) را کشت .


منابع :

جنة الحدیث فی مشهد باقرالعلوم ج۲ ص۳۸۴.

مناقب تاریخ ابومخنف.

بحارالانوار ج۴۵ ص۱۴۲.

مستدرک سفینه البحار ج۴ ص۸.

تکلم راس حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام با بن وکیده

ابن وکیده می گوید شنیدم که سر مبارک حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) قرآن می خواند سوره کهف را :

ام حسبت ان الاصحاب الکهف والرقیم کانوا من ایاتنا عجبا کانهم قتیه امنوا بربهم و زدناهم هدی فلم یزیدهم ذلک الاضلالا

بعد خواند : وسیعلم الذین ظلموا...

در دلم شک کردم که خیال می کنم یا اینکه واقعا سر مبارک حضرت قرآن می خواند . شنیدم که سر مبارک حضرت می فرمود :

ای بن وکیده آیا نمیدانی که ما اهل بیت زنده ایم و در نزد خدای خود روزی می خوریم

ابن وکیده می گوید با خودم گفتم امشب می آیم و دور از چشم کفار سر حضرت را می برم و دفن می کنم .

تکلم سر مبارک حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام

هلابن معاویه می گوید : دیدم مردی سر مبارک حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) را بر روی اسبش حمل می کند و با دو گوش خود شنیدم و با قلبم فهمیدم سر مبارک به او می فرماید : بین سرم و بدنم جدائی انداختی خداوند بین گوشت و استخوانت جدائی اندازد و تو را نشانه ای برای عالمیان قرار دهد .

آن شخص در جواب شلاق را برداشت و شروع کرد بر آن سر مبارک تازیانه زد تا اینکه سر مبارک سکوت نمود.


منابع:

مقتل الحسین ص332.

مدینه المعاجز ج4 ص100.

کلمات الامام حسین ص482.

عیون الاخبارالرضا للصدق ج2 ص46.

کلمات الامام حسین ص520.

معالی السبطین ج2 ص46
.

مقتل الحسین (للسید مقدم) ص332 .

متن روضه الشام الشام الشام

قبر امام سجاد علیه السلام در بقیع و در جوار رحمة للعالمین است و با سه امام مظلوم دیگر همسایه است، اما چه همسایه هایی، که هر کدام از دیگری مظلوم تر و داغ هر یکی از دیگری گدازنده تر است. قبر این ائمه سایبان هم ندارند، دو تا از این ها داغ کربلا را دارند.


من دیده ام آنچه را که دیدن سخت است      دیدن چه بود بلکه شنیدن سخت است
هفتاد ودو تن ز بهترین یاران را        دیدن به زمین و دل بریدن سخت است
بار غل و زنجیر و چهل منزل را         با پیکر تب دار کشیدن سخت است
جانبخش بود نوای قرآن اما             از رأس پدر ز نی شنیدن سخت است


با فرا رسیدن ماه رمضان، هر افطار آنحضرت به یاد شهدای کربلا و شهادت پدر می افتاد و می فرمود: واکربلا! واکربلا!

متن و صوت روضه کاروان اسرای کربلا در شام

دانلود فایل

به زین العابدین علیه السلام گفتند: به شما کجا بیشتر از همه جا سخت گذشت؟ سه بار فرمودند: الشام، الشام، الشام؛ آقا کربلا پدرتان را کشتند چطور می فرمایید شام؟

فرمودند: در شام مصیبتی بود که جای دیگر نبود، در شام ما را بردند به بازار برده فروشان به عنوان غلام و کنیز بفروشند؛

فرمود: در شام ما را بردند در مجلس لهو و لعب، در شام ما را بردند به محله یهودی ها و گفتند: اینها بچه های علی هستند، همان علی که اجدادشان را می کشت، آقا فرمود: یهودی ها سنگ و چوب برداشتند...

فرمودند: در شام از بالای ساختمان آتش بر سرمان ریختند...

وقتی عمه سادات را وارد شام کردند، از چهار طرف زینب را می زدند... فرمودند: در شام ما را آوردند کنار خرابه جا دادند، خرابه کنار خیابان شلوغ بود، مردم رد می شدند و با انگشت ما را اشاره می دادند.

ورود کاروان حسینی به دمشق

شیخ عباس قمی گوید: شیخ کفعمی (1) ، شیخ بهایی (2) و محدث کاشانی (3) نوشته ‏اند: در اول صفر، سر حسین (ع) وارد دمشق شد. این روز را بنی‏امیه جشن می‏ گیرند. این روز روزی است که اندوه را تازه می‏ کند.

روزی که در عراق عزا به شمار می‏ آید، اما بنی‏امیه آن را در شام جشن می ‏گیرند.
نیز از ابوریحان در آثار الباقیه (4) نقل شده است که گفت: در روز اول صفر، سر حسین (ع) را وارد دمشق کردند...». (5)


پی نوشت:
1- مصباح کفعمی، ص 510.
2- توضیح المقاصد، بهایی، ص 4.
3- تقویم المحسنین، فیض کاشانی، ص 15.
4- الآثار الباقیه، بیرونی، 331، چاپ مکتبة المثنی، بغداد.
5- نفس المهموم، ص 429؛ ر. ک. مقتل الحسین (ع)، مقرم، ص 348.

اهل بیت علیهم السلام در شام

شیخ صدوق از فاطمه(س)، دختر علی (ع)، نقل کرده است که گفت: «سپس یزید (لعنة الله) فرمان داد زنان حسین (ع) را به همراه علی بن الحسین (ع) در جایی زندانی کردند که نه آنها را از گرما حفظ می کرد و نه از سرما، به طوری که پوست صورتشان کنده شد». [1] .
قاضی نعمان پس از نقل گریه ی یزید گوید: «گویند این واقعه پس از آن بود که آنها را در منزل جای داد که نه از سرما حفظشان می کرد و نه از گرما. یک ماه و نیم در آنجا ماندند و به طوری که از گرمای آفتاب پوست صورتشان کنده شد. سپس آزادشان کرد.» [2] .
ابن نما گوید: «زنان در جایی جای داده شدند که نه از گرما حفظشان می کرد و نه از سرما به طوری که با وجود پنهان کردن صورت ها و سایه انداختن پرده ها، چهره هاشان پوست انداخت و خونابه جاری گردید. در آن حال شکیب از کف رفته و بی تابی بر آنها چیره گشته بود و اندوه با آن زنان بینوا همنشین شده بود.» [3] .
سید بن طاووس گوید:«سپس یزید فرمان داد آنان را در منزلی جای دادند که نه آنها را از گرما حفظ می کرد و نه از سرما. آنان آن قدر در آنجا ماندند که پوست صورتشان کنده شد». [4] .
شیخ مفید گوید: «سپس یزید فرمان داد تا زنان را در خانه ای جداگانه جای دادند. برادرشان علی بن الحسین بن (ع) نیز همراهشان بود. خانه ای متصل به کاخ یزید به آنها اختصاص دادند؛ و چند روزی در آن اقامت کردند». [5] .

مدت اقامت اهل بیت علیهم السلام در شام

تنها کسی که از مورخان کهن به مدت اقامت اهل بیت(ع) در شام تصریح کرده است، قاضی ابوحنیفة، نعمان بن محمد تمیمی مغربی، متوفای سال 363 هجری است. او می گوید: «آنها یک و نیم ماه در آنجا ماندند» [1] سید بن طاووس در نقلی نزدیک به این می گوید: «یک ماه در آنجا ماندند» [2] اما دیگران تنها به ذکر عنوان کلی بسنده کرده اند. مثل شیخ مفید که می گوید: «چند روز در آنجا ماندند» [3] طبری نیز از وی نقل کرده است. [4] .
آری علامه ی مجلسی به نقل برخی از کتاب های اصحاب آورده است که آنان مدت ده روز در شام اقامت کردند، آنجا که می گوید: «بنابر نقل مدت هفت روز برایش عزا گرفتند. چون روز هشتم فرارسید، یزید آنان را فراخواند و به آنها پیشنهاد ماندن داد. اما آنها نپذیرفتند و آهنگ بازگشت به مدینه کردند، پس برایشان کجاوه ساختند» [5] اما معلوم نیست که ایشان مطلب را از کجا نقل کرده و این روایت قابل استناد نیست.
اگر نقل ابن سعد را بپذیریم که یزید کس به مدینه فرستاد و از آنجا چند تن از موالی سالمند بنی هاشم نزد وی آمدند و او چند تن از موالی ابوسفیان را با آنها همراه کرد و سپس اسیران را همراهشان به مدینه فرستاد [6] ، در این صورت - با توجه به زمان فرستادن پیک به مدینه و بازگشت آنها به شام - به طور یقین مدت اقامتشان بیشتر می شود.


پی نوشت:
1 - شرح الاخبار، ج 3، ص 269.
2-اقبال الاعمال، ص 589.
3- الارشاد، ج 2، ص 122.
4- اعلام الوری، ص 249.
5- بحارالانوار، ج 45، ص 196.
6- الطبقات الکبری، ص 84.

ساختن بیت الاحزان برای حضرت زهرا سلام الله علیها

بعد از اعتراض مردم مدینه به گریه های شبانه روزی حضرت زهرا سلام الله علیها، امام علی علیه السلام رفت و بیرون مدینه سایبانی درست کرد. حضرت زهرا سلام الله علیها روزها می رفت آن جا و تا غروب می نشست و گریه می کرد و ناله می زد...

در بیت الاحزان حضرت فاطمه سلام الله علیها، حداقل سایبانی بود و سایه ای داشت. حضرت زهرا سلام الله علیها زیر سایه می نشست و گریه می کرد؛ اما بیت الاحزان اهل بیت امام حسین علیه السلام خرابه شام بود. سقفی نداشت و از گرما و سرما محافظت نمی کرد؛ به طوری که صورت هایشان پوست انداخت. منهال می گوید: امام زین العابدین علیه السلام را دیدم که تکیه بر عصا داده و پاهایش مانند نی، خشک و خون از آن ها جاری بود. رنگ شریفش زرد شده بود. پرسیدم آقا! کجا می روید؟ فرمود: جایی که ما را منزل داده اند، سقف ندارد. آفتاب ما را گداخته است؛ به خاطر ضعف بدن بیرون آمده ام تا قدری استراحت کنم و زود برگردم؛ چرا که از جان زنان می ترسم. در همین حال، صدای زنی بلند شد: نور دیده ی برادرم کجا می روی؟ برگرد که می ترسم دشمن به تو صدمه ای بزند. پرسیدم این زن کیست؟ گفتند: زینب دختر علی مرتضی علیه السلام است.


منابع:

امالی شیخ صدوق، مجلس31، ح4.

حسین نفس مطمئنه، محمدعلی عالمی، ص349.

اسکان اهل بیت علیهم السلام در شام

شیخ صدوق از فاطمه(س)، دختر علی (ع)، نقل کرده است که گفت: «سپس یزید (لعنة الله) فرمان داد زنان حسین (ع) را به همراه علی بن الحسین (ع) در جایی زندانی کردند که نه آنها را از گرما حفظ می‏ کرد و نه از سرما، به طوری که پوست صورتشان کنده شد». (1) .
قاضی نعمان پس از نقل گریه‏ ی یزید گوید: «گویند این واقعه پس از آن بود که آنها را در منزل جای داد که نه از سرما حفظشان می‏ کرد و نه از گرما. یک ماه و نیم در آنجا ماندند و به طوری که از گرمای آفتاب پوست صورتشان کنده شد. سپس آزادشان کرد.»(2) .
ابن‏ نما گوید: «زنان در جایی جای داده شدند که نه از گرما حفظشان می‏ کرد و نه از سرما به طوری که با وجود پنهان کردن صورت‏ ها و سایه انداختن پرده‏ ها، چهره ‏هاشان پوست انداخت و خونابه جاری گردید. در آن حال شکیب از کف رفته و بی‏تابی بر آنها چیره گشته بود و اندوه با آن زنان بینوا همنشین شده بود.» (3) .
سید بن طاووس گوید:«سپس یزید فرمان داد آنان را در منزلی جای دادند که نه آنها را از گرما حفظ می ‏کرد و نه از سرما. آنان آن قدر در آنجا ماندند که پوست صورتشان کنده شد». (4) .
شیخ مفید گوید: «سپس یزید فرمان داد تا زنان را در خانه ‏ای جداگانه جای دادند. برادرشان علی بن الحسین بن (ع) نیز همراهشان بود. خانه ‏ای متصل به کاخ یزید به آنها اختصاص دادند؛ و چند روزی در آن اقامت کردند». (5) .

ورود کاروان اهل بیت علیهم السلام به شام

سهل بن سعد می‏ گوید: به سوی بیت‏ المقدس رفتیم تا اینکه در شام به شهری رسیدیم با نهرهای فراوان و درختان انبوه، پرده‏ های دیبا آویخته و شادمان بودند و به یکدیگر تبریک می‏ گفتند؛ و زنان با دف و طبل می‏ زدند. با خودم گفتم: شاید مردم شام عیدی دارند که ما نمی ‏دانیم. در همین حال گروهی را سرگرم گفت و گو دیدم. از آنان پرسیدم، آقایان! در شام عید است و ما نمی‏ دانیم؟ گفتند: ای پیرمرد، غریب به نظر می‏ آیی! گفتم: من سهل بن سعد هستم. رسول خدا (ص) را دیده و سینه ‏ای پر از حدیث وی دارم. گفتند: ای سعد! آیا در شگفت نیستی که چرا آسمان خون نمی‏ بارد و زمین ساکنانش را فرو نمی‏ بلعد؟ گفتم: چرا؟ گفتند: سر حسین، فرزند رسول خدا (ص) را از عراق به شام فرستاده‏ اند و هم اینک می‏ رسد...». (1).
در نقل دیگری آمده است که یکی از تابعان با فضیلت، پس از مشاهده ‏ی سر حسین (ع) مدت یک ماه از انظار پنهان شد. پس از آنکه وی را دیدند و دلیلش را از او پرسیدند گفت: آیا نمی‏ بینید که چه بر ما نازل شده است؟ و آن‏گاه این شعر را خواند:
ای پسر دختر محمد (ص)! سرت را در حالی آوردند که سخت به خونش آغشته بود؛
ای پسر دختر محمد (ص)! گویی که با کشتن تو، به عمد و آشکارا پیامبری را کشته‏ اند؛ تو را تشنه کشتند و در کشتن تو ملاحظه هیچ تأویل و تنزیلی را نکردند؛

کاروان حسینی در راه دمشق

سید ابن‏ طاووس گوید: کوفیان سر امام حسین (ع) را به همراه مردانی که به اسارت گرفته بودند حرکت دادند. چون نزدیک دمشق رسیدند، ام‏ کلثوم به شمر - که در میان آنها بود - نزدیک شد و گفت: حاجتی دارم! گفت چه حاجتی؟ فرمود: چون ما را وارد شهر کردید، از دروازه‏ای ببرید که تماشاگران کم‏تری داشته باشد؛ و از اینان بخواه که سرها را از محمل ها بیرون بیاورند و از ما دور کنند. زیرا از بس با این حال به ما نگاه کردند خوار و ذلیل گشته‏ ایم!
شمر از روی کفر و سرکشی در پاسخ سؤال وی فرمان داد تا سرها را در وسط محمل ها بر نیزه کنند و آنان را از میان تماشاچیان با همین حالت حرکت داد تا به دروازه‏ی دمشق رسید!»


منابع:

اللهوف، ص 156 - 155.

نفس المهموم، 430 - 429.

مقتل الحسین (ع)، مقرم، ص 347.

متن و صوت روضه ساربان و انگشترسیدالشهداء-مرحوم آیت الله مجتهدی(ره)

(امام حسین علیه السلام بعد از جواب شخص عرب )خوب جواب داد دیگه اولیش چی بود بهترین چیزها در عالم ایمان به خدا و رسول و شما خانواده جواب داد دومی زینت ها هم گفت(زینت عالم به حلم و زینت ثروتمند به بذل و بخشش و زینت فقیر به صبر) سومی نجات از مهالک به چیه گفت :توکل حضرت خوشش آمدو قرضش و دادو دویست اشرفی بدهکاری داشت علاوه بر آن حضرت سید الشهداء به این عرب انگشتر داد؛ حاج آقا جعفر خندق آبادی نقل می کردند: تمامی ائمه علیهم السلام یک انگشتر در راه خدا داده اند، ولی امام حسین دو انگشتر داده است؛ یکی انگشتری بود که به این شخص عرب دادند و یکی هم انگشتری بود که در عصر عاشوراء دادند. در عصر عاشوراء با چه وضعی انگشتر را از دست امام حسین علیه السلام در آوردند. انگشتر به دست حضرت چسبیده بود و جدا نمی شد و با چه حالتی از دست مبارک ایشان خارج کردند!

متن و صوت حمله به خیام توسط یزیدیان / مرحوم کافی

عصر عاشورا خیمه های امام حسین را آتش زدند؛ زن و بچه های امام حسین میان بیابان فریاد می زدند: وا محمدا

یکی از لشکریان عمر سعد می گوید: دیدم دامن یک دختر بچه ای آتش گرفت، این بچه بدنش هم دارد می سوزد، نمی داند چه کند، فکر می کند اگر فرار کند آتش دامنش

خاموش می شود. می گوید من دلم به حال این بچه سوخت سوار بر اسب شدم با عجله رفتم دنبال او تا آتش دامنش را خاموش کنم، این طفلک به خیال اینکه من میخواهم او را بزنم، بیشتر فرار می کند. می گوید: هر جوری بود خودم را بالای سر این آقا زاده رساندم، تا دید نمی تواند از دستم فرار کند، سرش را بلند کرد، گفت: آی مرد
بخدا من بابا ندارم؛ گفتم: من کاری با تو ندارم می خواهم آتش دامنت را خاموش کنم، پریدم پایین با دستانم آتش دامنش را خاموش کردم، تا اینکه این بچه کمی از من
محبت دید، گفت: آی مرد بگو ببینم راه نجف از کدام طرف است؛ گفتم: راه نجف را برای چه می خواهی؟ گفت: می خواهم بروم نجف، شکایت این مردم را به جدم علی بکنم، بگویم یا جدم سر بردار ببین حسینت را کشتند، خیمه هایمان را آتش زدند...

متن و صوت روضه شب هفتم محرم، علی اصغر علیه السلام-علی اصغر آرزومند

       دانلود روضه

وقتی حسین آمد و دست مرا گرفت

حس میکنم که دور و برم را خدا گرفت

بانی روضه های تو در اصل فاطمه است

در هیأت بهشت عزای تو را گرفت

سینه زنان تو همگی عیسوی دمند

پس میشود زنوکران تو شفا گرفت

عالم بدون کرببلا ارزشی نداشت

عشق حسین آمد و دنیا بها گرفت

فردا اسیر حول قیامت نمیشود

هرکس امروز زیر پرچمتان جاگرفت

بوی بهشت میرسد ازهیأت حسین

ازبس ملک رسیدو سپس ارتقا گرفت

اذن زیارت حرمت دست زینب است

باید فقط زخواهر تو کربلا گرفت

هنگامه قیامت دنیا مُحرم است

موج الحسین آمد و دل را فرا گرفت

هرذره بی حسین زمین گیر میشود

هردانه ای زخاک حسین گفت و پا گرفت

آزاده نیست هرکه غلام حسین نیست

وای از دل کسی که به نام حسین نیست

متن و صوت روضه شب هشتم محرم، علی اکبر علیه السلام-علی اصغر آرزومند

    دانلود روضه

ای که از روز ازل مارا جدا کردی حسین

فقط من و شما نیستیم میگیم حسین،هر وقت میگی حسین اگه اسم بچه خودت هم باشه،حضرت زهرا سلام الله علیها از عرش صدا میزنه:اگه بچه خودت رو صدا میزنی،خدا برات حفظش کنه، اما  اگه حسین مرا میگویی ،بدونید با لب تشنه سر از بدنش جدا کردند.

ای که از روز ازل مارا جدا کردی حسین

یک نگه کردی و مارا مبتلا کردی حسین

حاجت دنیایی و عقبایی مارا که هیچ

حاجت پیغمبران را هم روا کردی حسین

خون تو خون خدا خون نبی خون همه

تو تمام دهر را صاحب عزا کردی حسین

متن و صوت روضه شب نهم محرم، اباالفضل العباس علیه السلام-علی اصغر آرزومند

      دانلود روضه

اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ وعَلى عباس الْحُسَیْنِ

یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِکْشِفْ کَرْبى بِحَقِ اَخْیکَ الْحُسَیْنِ علیه السلام

 

وقتی گدایی را پناهی نیست دیگر

جزکوچه چشم تو راهی نیست دیگر

جزتو به حاجتها الهی نیست دیگر

این جذبه ها خواهی نخواهی نیست دیگر

تو شمعی و گرمای تو پروانه پرور          

مشکت به دوشت بود و اشکم را گرفتی

ماهی و از خورشید هم غم را گرفتی

بی شک یداللهی که پرچم را گرفتی

دادی دو دستت را دو عالم را گرفتی

تا که بریزی زیر پای شاه بی سر        

جنگاوریت را زبابا میشناسی

ام البنین را عبد زهرا میشناسی

وقتی برادر را تو آقا میشناسی

متن و صوت روضه شب عاشورا، شب دهم محرم-علی اصغر آرزومند

   دانلود روضه

هنوز از تو گرم است هنگامه ها

بسی آتش افتاده در جامه ها

به وقت سخن از تو ای عقل کل

جنون می چکد از سر خانه ها

تو در پاسخ نامه کوفیان

نوشتی به خون سطرها نامه ها

زتو باغشان زرد، خودخواه ها

زتو کامشان تلخ، خودکامها

تو نگذاشتی خیمه شب بازها

تدارک ببینند برنامه ها

بخوان آیه بر نیزه ی باغ سرخ

که از عطر تو پر شود شامه ها

بود نام تو عین جوشن کبیر

امیری حسین و نعم الامیر

تو گفتی که خوبان امیری کنند

دلاور شوند و دلیری کنند

مبادا جوانان به میدان رزم

ذلیلانه اظهار پیری کنند

مبادا در این فتنه عمارها

 به وقت سخن گوشه گیری کنند

تو گفتی صبوری کند خواهرت

چومجبورشان در اسیری کنند

تو گفتی که هیهات مردان ما

بمانند و ذلت پذیری کنند

تو موسی شدی تا ابالفضلها

برایت چو هارون بسیجی شدند

بعید است این شبه مردان شُوم

ترحم به طفل صغیری کنند

خدا خواست تا همه شیعیان

متن و صوت روضه شب عاشورا، شب دهم محرم-حاج حسن خلج

                      دانلود روضه

شد آخر کار، خدا نگهدار

وعده ی دیدار ،کنار مادر

آقام  آقام آقام حسین

لبریز آهم،پشت و پناهم

ای بی سپاهم،هستی ِ خواهر

 دست تو، از رو دل، برندار

نذار دلم رو غم بگیره

بعد این ،همه سال

آخه کی می خواد

 مارو از هم بگیره

حسین جان بیا تو یه کار برای من بکن من هم یه کار برای تو ،تا یادگاری بمونه

تو بیا و ،با دست خودت

محکمترش کن معجرم رو

تو می خوای برای من چیکار کنی زینب؟

متن و صوت روضه شب سوم محرم، رقیه علیهاسلام- حاج حسن خلج

 دانلود روضه

چشمامو بستم،آروم شکستم

هرچی نشتم،بابا نیومد

منم بهارش،دار و ندارش

سر قرارش،چرا نیومد؟

بابایی

چی میشه،یه دفعه،بذاری

موهات و توی دست بگیرم

از لبات،بابا جون،اومدم

که بوسه هامو پس بگیرم

یه جوری،ببوسش، گونم و

که جای بوسه هات بمونه

برا چی عزیز دلم؟آخه هی بچه هاشون رو بغل کردن،اومدن جلوی خرابه،یه جوری میبوسیدن بچه هاشون رو

متن و صوت روضه شب نهم محرم، عباس علیه السلام-حاج حسن خلج

        دانلود روضه

داداش

 دلم با غربت آشنا شد

شکستم و قدم دوتا شد

ابروی پیوسته ات جدا شد

قربون ابروهای پیوسته ات برم

داداشی

افتادی از رو مرکب،داغ تو  تا کمر رفت

امام سجاد علیه السلام می فرمایند:اینقده تیر زدند عموم مثل خارپشت شده بود.خوب این تیرها تو بدن بوده موقعی که خورده زمین

افتادی از رو مرکب،داغ تو  تا کمر رفت

میغلتی روی خاک و،تیرها همه تا پر رفت

وای داداشم

از جلو خیمه دیدم،قطع الیدین شدی تو

رو دست نیزه دارها،بالا پایین شدی تو

من و شما بعد هزار و اندی سال اومدیم،یه چیزی داریم میشنویم ،این حال شماست،بچه ها همه جلو خیمه ها صف کشیده بودند،عمو کی میاد آب بیاره،یه وقت دیدن یه بدن رو نیزه ها،امان از دل سکینه،حسین.........

پاشو

 نصیب من غم شده عباس

یه دنیا ماتم شده عباس

چقدر تنت کم شده عباس

نه از من و نه از تو،چیزی نمونده جونم

چه جوری برم به خیمه،نه میشه نه میتونم

می خوای بدونی عباس،چی کمرم رو خم کرد

یه جور زدن نمیشه،دیگه تنت رو جمع کرد

داداش

اهل حرم از پا نشستن

شکستی و همه شکستن

گره معجرها رو بستن

داداش

تا از رو دوش تو علم افتاد

ترس توی قلب دخترم افتاد

حرمله جانب حرم افتاد

بلند شو،ببین داره چه چپ چپ نگاه میکنه

پاشو که چشم براهه

مشک تو سکینه

پاشو ببر برادر

دخترم و مدینه

پاشو که این جا چشم

بی حیا بی شماره

بلند نمیشی؟

برم بگم رقیه،گوشواره اش رو درآره

                     

بابُ الحرم" پایگاه متن روضه و اشعارمذهبی"ویژه مداحان

متن روضه طفلان حضرت زینب (س) شب چهارم محرم - حسین برات یه دنیا غم آوردم-حاج حسن خلج

حسین برات یه دنیا غم آوردم
گلام رو با خودم آوردم
ببخش که هدیه کم آوردم
حسین
بخدا،امشب نیازبه روضه خون نداری،من فقط بهانه میخوام دستت بدم.
حسین ستاره ی عرش برینم
بشنو صدای آتشینم
تو دست رد نزن به سینه ام
حسین
بارون رحمت من
به خواهرت نزول کن
داداش به جون مادر
بچه هامو قبول کن

حاج محمدباقر منصوری - گلچین روضه - سری اول

گلچینی از سبک های روضه های آذری حاج محمدباقر منصوری در هیات الرضای اردبیل

روضه حضرت ام البنین(س) - قصه ی ام بنین شرح غم است

روضه امام حسین(ع) - در محمکه حشر نماینده حسین است

روضه حضرت زهرا(س) - اولسون سلام ختم رسل نگارینه

روضه حضرت رقیه(س) - یابن الحسن عزایه بو بزم محنده گل

روضه امام حسین(ع) - من عاشقم و هستیم از هست حسین است

روضه حضرت زینب(س) - گرچه زینب قادر و قدوس بود

روضه حضرت زینب(س) - کعبه بی نام و نشان میماند اگر زینب نبود

روضه حضرت زینب(س) - اریده گون به گون از بس کی او بانوی نجیب

روضه حضرت علی اکبر(ع) - ای علی اکبر رسول هاشمینون مظهری

شعرخوانی بسیار زیبا و روضه حضرت زینب(س) - مرحبا اهل تولادی بو گون همدم زینب

روضه حضرت ابالفضل(ع) - روحیم الاندا حریمه حرمونده دولانور

روضه حضرت زینب(س) - گرچه زینب قادر و قدوس بود

حاج محمدباقر منصوری - گلچین روضه - سری دوم

گلچینی از سبک های روضه های آذری حاج محمدباقر منصوری در هیات الرضای اردبیل
۱ ۲ ۳ . . . ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰
بسم الله الرحمن الرحیم

بوی عطرش به مشامم چو نسیم است خدا میداند

اهل عالم بدانید حسین شاه کریم است خدا میداند

ای دلم گرد یتیمی به من و تو به چه کار ؟

هر که ارباب ندارد یتیم است خدا میداند
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan